پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
انسانی که فقط عطوفت و رأفت (مهربانی) داشته باشد، ناقص است و انسان کامل کسی است که تمامی اسمای الهی، در او تجلی کامل داشته باشد، و خداوند متعال نسبت به بندگانش، هم رحمت، مغفرت و رأفت دارد و هم قهر، غضب و شدت.
چه کسی گفته که سیرۀ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، همیشه و در همه حال، «انعطاف و عطوفت» بوده است؟! آیا ایشان در شصت جنگی به مسلمانان تحمیل شد، «انعطاف و عطوفت» داشتند و به جای جنگِ سخت، دسته گل، شیرینی و محبت به دشمنان تعارف مینمودند؟! آیا ایشان علیه ظلم قیام نمینمودند و برای اجرای قسط، اقدام نمینمودند، در حالی که خداوند متعال در آیات متعددی امر بر سخت گرفتن بر دشمنان، مقابله با ظلم و ظالمان، قیام به قسط و جهاد با مال و جان در راه خدا فرموده است؟! آیا خداوند سبحان، به شخص ایشان نفرمود: «یا أَیهَا النَّبِی حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَى الْقِتَالِ ... - ای پیامبر! مومنان را تحریك (ترغیب) به جنگ (با دشمن) كن ...» (الأنفال، 65)؛ و آیا به شخص ایشان نفرمود:
«یا أَیهَا النَّبِی جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ» (التوبة، 73)
- ای پیامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنها سخت گیر، جایگاهشان جهنم است و چه بد سرنوشتی دارند.
در زیارت ایشان (روز شنبه یا سایر زیارات)، اذعان میداریم: «وأَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنِینَ، وَغَلَظْتَ عَلَى الْكَافِرِینَ - به درستی که تو نسبت به مؤمنان رأفت (مهربانی) داشتی و علیه کافران، بسیار شدید و محکم بودی»
هدف از این دروغهای عوامفریبانه
مشرکان نفوذی به قوم یهود که سپس به جامعه و فرهنگ مسیحیان نفوذ کردند، برای بازدارندگی آنها در مقابله با هر گونه ظلم، ستم، جنایت و فساد، به آنها القا کردند که اخلاق مسیحی، یعنی: «اگر این طرف صورتت را سیلی زدند، آن طرف را بیاور تا یکی دیگر هم بزنند»؛ یعنی: «اگر اموال تو را خواستند، جانت را نیز پیشکش کن و اگر جانت را خواستند، نوامیس مادی و معنوی خود را نیز تقدیم کن!» و البته همینها، پس از نفوذ به جوامع اسلامی و غصب حکومتها، استعمار و استیلای بر ممالک و ملتهای اسلامی، همین دروغها را رواج دادند تا فهم، شعور، غیرت، انگیزه و نیروی مقابله را از مسلمانان بگیرند.
*- امروزه نیز همینطور است! دشمنان به مسلمانان یورش میآورند، آنها را از سرزمینهای خود خارج میسازند، سرزمینهای آنان را غصب میکنند، مردانشان را میکشند و زنانشان را به اسارت درمی آورند، اموالشان را غارت و چپاول میکنند، نسلکُشی و کودک کُشی راه میاندازند و ...؛ اما همین که با اندک مقاومتی مواجه میشوند، یا حتی برای آن که هیچ گاه با مقاومتی مواجه نگردند، میگویند: «سیرۀ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله این بوده که همیشه نسبت به مخالفان، انعطاف و عطوفت داشتهاند!» ما شما را میکشیم، اما شما باید با لبخند و هدیه، از ظلم ما استقبال کنید و با ما مقابله نکنید!
مخالفت، با ضدیت و دشمنی متفاوت است
ممکن است که کسی با دین اسلام، با قرآن مجید، با شریعت و احکام، حتی با ولایت و امامت مخالف باشد؛ باورها، اعتقادات، نظرات و امیالش، با اسلام منافات داشته باشد! این از ضعف فکری، علمی، فرهنگی و شخصیتی اوست که با دین خدا مخالف است؛ اما دلیل نمیشود که الزاماً «دشمن» نیز باشد.
دشمن کسی است که به شکلهای گوناگون به مقابله برمی خیزد، رویارویی میکند و قصد نابودی دارد؛ چنان که مقام معظم رهبری فرمودند:
«این برادر عزیزمان میگوید «ضد ولایت فقیه» را معرفی کنید. خوب، «ضد» معلوم است معنایش چیست؛ ضدیت، یعنی پنجه در افکندن، دشمنی کردن؛ نه معتقد نبودن. اگر بنده به شما معتقد نباشم، ضد شما نیستم؛ ممکن است کسی معتقد به کسی نیست.» (17/7/1386)
بنابراین، در برخوردها، بسیار مهم است که «مخالف»، ضدیت و دشمنی هم دارد و یا فقط «مخالف» است؛ لذا نسبت به مخالف اگر لازم باشد، میتواند عطوفت به خرج داد، اما عطوفت نسبت به دشمن، حماقت است.
دعوت، یا رویارویی
گاه ممکن است که مسلمانی با مخالفی مواجه شود، یا حتی طرف مقابل مسلمان نیز باشد، اما با بسیاری از اصول و فروع (احکام) مخالف باشد و دعوت، موعظه، نصیحت و تذکر به او لازم باشد.
بدیهی است که در مقام دعوت، هم «انعطاف» لازم است و هم «رأفت و عطوفت»، اما بدانیم که معنای «انعطاف» این نیست که مسلمان از اسلام و حقوق مسلمانان امتیاز دهد، مثلاً یک قدم عقب بنیشد تا مخالف نیز یک قدم عقب بنیشد؛ بلکه انعطاف یعنی صبر و حوصله داشته باشد، پذیرای مخالف باشد، سخن او را خوب گوش کند، سپس پاسخی منطقی و در حد فهم او بدهد، تا شاید متذکر گردد.
خداوند سبحان در قرآن مجید، هم یادآور شد که به حضراتت موسی و هاورن علیهما السلام دستور داد که به سوی فرعون روند، چون طغیان کرده است، اما در مواجه نخست، او را با گفتاری نرم، دعوت کنند تا شاید به لجاج و عناد نیفتد و متوجه شود: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَینًا لَعَلَّهُ یتَذَكَّرُ أَوْ یخْشَى - اما به نرمی با او سخن بگوئید شاید متذكر شود یا از (خدا) بترسد» (طه، 44)
خداوند سبحان میفرماید: حتی اگر در حال جنگ، مشرکی امان خواست تا دعوت شما را بشنود، او را امان دهید، مطلعش کنید و سپس سالم به گروهش بازگردانید:
«وَإِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِینَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یسْمَعَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا یعْلَمُونَ» (التوبة، 6)
- و اگر یكی از مشركان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود (و در آن بیندیشد) سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهی ناآگاهند.
این یعنی، اوج انسانیت، عطوفت، رأفت و رحمت؛ نه ذلّت، خواری، بیهدفی، بیغیرتی، بیبصیرتی و تنبلی، به بهانۀ «عطوفت و مهربانی»!
●- اما، خداوند متعال، در رویارویی و جنگ با دشمن [در جبهههای علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، خبری (رسانهای) و نیز نظامی]، نه تنها امر به عطوفت و مهربانی ننموده است، بلکه در آیات مکرری تصریح نموده و فرمان داده که با شدت با متجاوزان و ظالمان برخورد کنید.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَلْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» (التوبة، 123)
- ای كسانی كه ايمان آوردهايد با كافراني كه به شما نزديكترند پيكار كنيد (و دشمن دورتر شما را از دشمنان نزديك غافل نكند) و آنها بايد در شما شدت و خشونت احساس كنند، و بدانيد خداوند با پرهيزكاران است.
«انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَیرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (التوبة، 41)
- (همگی به سوی میادین جهاد) حركت كنید، چه سبكبار باشید چه سنگین بار، و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمائید، این بنفع شماست اگر بدانید.
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ» (الحجرات، 15)
- مؤمنان واقعی تنها كسانی هستند كه به خدا و رسولش ایمان آوردهاند، سپس هرگز شك و تردیدی به خود راه نداده، و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد كردهاند، آنها راستگویانند.
*- یقیناً پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله که مخاطب وحی الهی بودند، نه تنها خود بیشتر و کاملتر از همگان آیات را درک نموده و به آنها عمل مینمودند، بلکه قرآن حیّ، مجسم، ناطق و تجلی قرآن مجید بودهاند.
کلمات کلیدی:
قرآن