پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
اگر قرار بود هر مطلبی را که در کتابها آمده، همگان در یک سطح بفهمند، همگان با مطالعۀ چند کتاب، فیلسوف، عارف، ریاضیدان، فیزیکدان، ادیب و ... میشدند! اما، تعلیم هر علمی معلم میخواهد و دانشپژوه نیز باید تحت تعلیم معلم، تحقیق و مطالعه نماید. خداوند سبحان، کتابش را به معلمش فرستاد و برای تعلیم آن، معلمان (امامان و علما) را قرار داد.
*- برای عدهای، برداشت معکوس و نتیجهگیری منفی از هر گزارهای، یک عادت ذهنی شده است! حال فرقی ندارد که آیهای از قرآن مجید باشد، یا حدیث یا هر گزارۀ دیگری!
عدهای نیز عادت به «تقطیع جملات» دارند و جمله را تا آخر نمیخوانند تا مفهوم و پیامش را درک کنند، بلکه به همان چند کلمهای که میتوانند آن را به معنای نادرستی برداشت کنند، اکتفا کنند! مانند همان کسی که گفته بود: «چون خدا در قرآن فرموده به نماز نزدیک نشوید، من نماز نمیخوانم!» و مابقی جمله را نخوانده بود که میفرماید: «هنگامی که مَست هستید» و یا مانند آنان که میگویند: چون فرموده: «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ»، پس همگان باید آزاد باشیم تا هر کاری دلمان خواست بکنیم! و نه تنها مابقی همین آیه را نمیخواند، بلکه تفاوت «دین» با «شرع، قانون، حقوق و احکام» را نمیداند. (1) - (2).
الف - نه تنها قرآن مجید و تفسیر آیاتش، بلکه تمامی علوم برای همگان میباشد؛ اما همگان به تمامی علوم اشراف علمی ندارند؛ و البته هر کسی که بخواهد، علوم مورد نظرش را فرا میگیرد.
ب - هر علمی، مقدماتی دارد که باید از ابتدا فراگیری شود. بدیهی است که اگر به کسی حتی چهار عمل اصلی در حساب را نمیداند یک معادلۀ دو یا چند مجهولی دهید، نمیتواند حلّ کند و هر چقدر هم توضیح دهید، درک نمیکند!
*- علم مقدماتی برای درک بیشتر و بهتر آیات قرآن کریم، دانستن معانی و مفاهیم درست کلمات میباشد. اگر چه گاهی به خاطر کمبود کلمات جایگزین در زبانی برای برگردان (ترجمه) از زبانهای دیگر، معانی درست و کاملی بیان نشده است و برای درک درست، باید به شرح آن کلمه رجوع نمود. به عنوان مثال: کلماتی چون: محبت، مودّت، عشق، علاقه و ...، همه را به «دوست داشتن» معنا میکنند، در حالی که هر کدام معنای خودش را دارد.
الرّحمان، 26
یک - «كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ - هر چه در آن است، فنا پذیر است (پس، فانی میشود)»
در آیات پیشین، به زمین و نعماتش برای بشر اشاره نموده است؛ پس، در این آیه ضمیر «عَلَيْهَا - هر چه بر آن است، یا در آن است»، به زمین و موجوداتش برمی گردد؛ به ویژه موجودات دارای حیات و از جمله انسان که نعمتهای زمینی را برای او آفریده و آیات نیز خطاب به اوست.
دو - معنی «فنا»، عدم و نابودی محض نیست؛ بلکه «فنا» در مقابل «بقا - باقی ماندن» قرار دارد؛ یعنی موجودات زمین، در آن بقا و جاودانگی ندارند؛ بلکه برای هر چیزی و هر موجودی و هر انسانی، مدت زمان معینی جهت حیات در زمین تعیین شده است و هر مدتی، پایان (اجلی) دارد و پس از پایان مدت عمر و بقای انسان در زمین، مرگ و انتقال به عوالم دیگر پیش میآید. حیاتش در برزخ نیز به پایان میرسد و در آخرت حیات جاودانه خواهد داشت.
سه - هر موجودی فناپذیر است، چرا که هستی هیچ موجودی [به غیر از خداوند سبحان]، عین ذاتش نیست؛ لذا باقی نخواهد ماند، مگر آن که هستی از ناحیۀ هستی بخش به او افاضه شود. پس فانی بودن، یعنی در ذاتش فنا پذیر میباشد.
الرّحمان، 27
اگر موضوع آیهای ادامه دارد، حتماً باید خوانده شود. در ادامه میفرماید:
«وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ - و وجه پروردگارت باقی میماند، صاحب جلال و اکرام».
دقت شود که در برابر «فنا»، به «بقا» اشاره نموده است؛ یعنی: ماندن و پایداری و نماندن و ناپایداری در مقابل هم هستند.
«وجه» - متأسفانه در بسیاری از برگردانها (ترجمهها)، کلمۀ «وجه» را به «ذات» معنا کردهاند! به عنوان مثال در برابر «كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ» (القصص، 88) نیز مینویسند: «همه چیز نابود میشود، جز ذات مقدس خدا»! در حالی که اولاً: «هلاکت» به معنان «عدم و نابودی نیست» و ثانیاً: در این آیات، هیچ اشارهای به ذات مقدس الهی نشده است، بلکه به «وجه» خدا تصریح دارد و «وجه» عبارت است از: «جلوۀ بیرونی و جهت». بنابراین:
●- همه چیز فنا پذیر است، اما «وجه خدا - جلال و اکرام خدا»؛ فنا ناپذیر نیست و باقی میماند: «وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ».
●- همانگونه که در معارف اسلامی بیان شده و در زیارات نیز میخوانیم، انبیا و رسولان الهی، پیامبر اکرم و اهل بیت صلوات الله علیهم اجمعین، همه «وجه الله» میباشند، پس باقی میمانند. هم نسلشان تا آخرین نفر در دنیا باقیست؛ هم آثار و برکات و علومشان، نه تنها در کتب، بلکه در انسانهای ساخته شده باقیست، هم آنان و شهداء را نباید «مُرده» قلمداد نمود، بلکه زنده هستند و ... .
●- هر موضعی که انسان اتخاذ میکند و هر کاری که انجام میدهد، اگر جهت خدایی داشته باشد، «وجه الله» میشود و باقی میماند و همه از «جلال و اکرام» اوست که همیشه «باقی» است و فنا به آن راه ندارد و اگر جهت الهی نداشته باشد، هلاک، فانی و حبط میشود؛ نه این که معدوم [نیست] میشود.
چند آیه دربارۀ «وجه الله»
«إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 79)
- [ابراهیم علیه السلام گفت:] من روی [وجه و جهت] خود را به سوی كسی كردم كه آسمانها و زمين را آفريده است؛ من در ايمان خود خالصم و از مشركان نيستم.
«وَالَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولَئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» (الرّعد، 22)
- و كسانى كه براى (وجه و جهت] طلب خشنودى پروردگارشان شكيبايى كردند و نماز برپا داشتند و از آنچه روزيشان داديم نهان و آشكارا انفاق كردند و بدى را با نيكى مىزدايند ايشان راست فرجام خوش سراى باقى.
«وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا» (النساء، 125)
- و دين و آئين چه كسی بهتر است از آن كس كه خود را تسليم خدا كند [دینش جهت الهی داشته باشد]، و نيكوكار باشد و پيرو آئين خالص و پاك ابراهيم گردد و خدا ابراهيم را بدوستی خود انتخاب كرد.
*- پس، همه چیز هلاک و حبط میشود، به جز آن چه به امر او، در راه او و برای او باشد، یعنی «وجه الله» باشد و قیامت برپا میشود و هر کسی به مقصد راهی که رفته میرسد و نتیجۀ اعمالش به خودش برمی گردد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
در سوره الرحمان، آیه 26 آمده: «همه چیز فانی میشود»! بنابراین، هیچ معادی نباید باشد، چه جسمانی و چه روحانی! اگر تفسیری دارد، برای عموم نوشته شده، پس همه باید بفهمند.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/resurrection/12570.html
کلمات کلیدی:
قرآن معاد