از دلایل قید شده عبارتند از: علی (ع) از کودکی نزد پیامبر اکرم (ص) بزرگ شده و مثل فرزند او بوده است – کلمه کوثر مذکر است – در قرآن کریم هر کجا به فرزند بخشیدن اشاره شده کلمه «وهب» آمده نه «اِعطا».
ایکس – شبهه: به فرض که منظور امیرالمؤمنین علیهالسلام باشند [که البته ایشان نیز کوثر هستند]، حال چه مشکلی حل میشود و یا چه منظوری القا میگردد و یا چه هدفی محقق میگردد؟! آیا به مقام حضرتش اضافه میگردد و یا از مقام و جایگاه سیدةالنساء العالمین و حقیقت او در عالم هستی کاسته میشود؟
الف – کلمه «کوثر» به تنهایی به معنای «خیر کثیر» است، چنان چه در البیان آمده: كلمه" كوثر" بر وزن" فوعل" به معناى چيزى است كه شأنش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى خير كثير است (مجمع البيان، ج 10، ص 548)
ب – هر سخنی و از جمله آیات الهی که کلام وحی است، ظاهری دارد و باطنی – تفسیری دارد و تأویلی – مصداقی دارد و شأن نزولی ...، لذا نمیتواند معنای ظاهر کلمه را به جای شأن نزول گرفت و معنای ظاهر آیه را به جای تفسیر یا تأویل آن گرفت و با چنین خلط مبحثی نظریه نیز داد.
ج – از آنجا که ظاهر کلمه «کوثر» به معنای خیر کثیر است، مصادیق بسیاری برای آن ذکر شده است، از جمله: قرآن کریم، اولاد رسول خدا (ص)، نور قلب پیامبر عظیمالشأن(ص)، اخلاق پیامبر اکرم (ص)، علم و حکمت، احکام و شریعت اسلام، مقام محمود، حوض کوثر در بهشت، امیرالمؤمنین (ع) و دهها مصداق دیگر که البته همگی خیر کثیر هستند.
د – بدیهی است که حوض کوثر، قرآن کریم، مقام محمود، احکام و شریعت و ... نیز «مذکر» نیستند، لذا مذکر بودن کلمه کوثر دلیل نیست که مصداقش نیز حتماً جنسیت داشته باشد و مذکر باشد. بلکه در زبان عربی کلیه اسما یکی از سه حرف تعریف «مذکر، مؤنت و خنثی» را دارا میباشند و دستور زبان بر اساس آن تدوین شده است، چنان چه در آلمانی نیز چنین است. پس اگر در عربی یا آلمان (یا فرانسوی با دو حرف تعریف)، خورشید، ماه و ستارگان با حرف تعریف مذکر، مؤنث یا خنثی بیان شدند، منظور این نیست که آنها جنیسیت دارند. بعید است که کسی که دست به تفسیر میزند این قواعد اولیه ادبیات نداند(؟!)
لازم است کسانی که میخواهند دست به تفسیر و تأویل آیات و احادیث بزنند، ابتدا ادبیات عربی را یاد بگیرند و سپس قبل از اظهار نظر شخصی به آن چه اهل عصمت (ع) در شأن آیه فرمودهاند رجوع کنند.
د – خوب است کسانی که در قرآن مطالعه و تحقیق میکنند، از مُثله کردن آیات و تفسیر به رأی خودداری کنند تا مقصود و پیام را درست درک کنند، بعد اگر نظری یا انتقادی داشتند، به صورت مستدل بیان نمایند.
اگر منظور از کوثر در این آیه مبارکه حضرت فاطمه علیهاالسلام، آن هم نه صرفاً در مقام دختری، بلکه مادری و امّ الائمه نبود، آیهی بعد دیگر معنا و مفهومی نداشت. یعنی چه که خدا بفرماید: به تو کوثر [به معنای حوض یا قرآن یا ...] دادم، و فلانی خودش ابتر و بیاولاد است؟
علامه طباطبایی (ره) در المیزان به همین نکته اشاره نموده و مینویسند: «اگر مراد مسالهی ذريه به استقلال و يا به طور ضمنى نبود، آوردن كلمه "انّ" در جمله "إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ" فايدهاى نداشت، زيرا كلمه "انّ" علاوه بر تحقيق، تعليل را هم مىرساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم، چون كه بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است.«
ﻫ - شأن نزول آیه، جوّسازی شخصی از رجال کفار به نام (عاصم بن وائل) بود. لحظاتی با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله صحبت کرد و وقتی وارد جمع شد و از او پرسیدند: با که حرف میزدی؟ گفت: با این مرد «ابتر» - چرا که پسران ایشان رحلت کرده بودند و اعراب مرد بدون پسر را ابتر خوانده و بدین وسیله او را شماتت و تحقیر میکردند. لذا دشمنان این واژهی «ابتر» را دستمایه شماتت و تحقیر آن حضرت نمودند و شروع به جوّسازی کردند.
پس از آن، سوره کوثر نازل شد تا ضمن آن که بفرماید: منشأ خیر کثیر را به تو «اعطا» کردم، [نه این که صرفاً فرزند اعطا کردم تا از واژهی وَهَبَ استفاده نماید]، و اضافه نمود که همان عاصم بن وئل است که ابتر و اجاق کور است «إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ». یعنی این منشأ خیر کثیر بستر ادامه نسل تو خواهد بود و آن شخص خودش ابتر میماند.
کلمات کلیدی:
قرآن سوره کوثر