ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: ابتدا به چند نکتهی مهم باید دقت نماییم:
اول: هیچ گاه خداوند متعال را با خودمان مقایسه ننماییم. او خالق است و ما مخلوق. او پدید آورنده است، اما ما و هر چه هست، پدیده. او هستی و کمال محض است و هر چه هست، محدود و نیازمند.
خداوند متعال، وحی را با کلمات مفهوم و مُدرک بشر نازل مینماید، اما این دلیل نمیشود که اگر اسمها یا کلمات مفهوم بشر را [مثل عین، بصیرت، سمع، یَد و ...] آورد، انسان گمان کند که او دارای اعضایی چون چشم، مغز، گوش، دست و ... میباشد و کارکردی مانند اعضای بشر یا حیوانات دارد. این اندیشه و تصور غلط، ابتدا به یهودیت و مسیحیت نفوذ کرد و به ویژه از زمان "ابن تیمیه" به بعد، در میان مسلمانان (از جمله وهابیت، سلفیها و ...) نیز نفوذ داده شد.
دوم: اسما و صفات الهی، همه عین ذات او هستند. خداوند متعال مانند مخلوقاتش ترکیب نیست و تجزیه هم نمیشود. لذا علیم، حکیم، سمیع، بصیر، قادر، متعال، رحمان، رحیم و ...، همه اسمای کمالیهی یک ذات است که ما ظهور و تجلی آن را در کثرت میبینیم. از این رو فرمود که او را به هر یک از اسمهایش بخوانید، خود او را خواندهاید: «قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَـنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى ... - بگو: اللَّه را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد (اسمى را كه بر ذات واجب يگانه واجد همه كمالات وضع شده، يا اسمى را كه به لحاظ صفات او وضع شده) هر يك را بخوانيد (اشاره بر يك ذات پاك است) زيرا براى او بهترين نامهاست / الإسراء، 110»
سمع (شندین) و بصر (دیدن) در ما:
الف – اگر چه حتی در انسان نیز «دیدن با چشم» با «بصیرت» متفاوت است، [چنان چه حیوانات نیز اشیا را میبینند، اما بصیرت انسانی ندارند]، اما در عین حال چنین نیست که 80% اطلاعات ما از دیدن باشد. انسان خیلی چیزها را میبیند، اما آنها را با "تعریف" میشناسد و این تعاریف غالباً از طریق "کلام از یک سو و شنیدن از سوی دیگر"، مفهوم و مُدرِک انسان میشود. فرض کنید کسی دریا یا حتی اقیانوس را ببیند، اما هیچ تعریفی از آن نداشته باشد.
پس، شنیدن در معرفت، شناخت و علم؛ بر دیدن سبقت دارد. چنان چه همگان ابدان یا ستارگان یا حیوانات را میبینند، اما علوم متفاوت در عرصه پزشکی، نجوم، زیست، ریاضیات و ...، با گفتن و شنیدن منتقل میشود؛ مضافاً بر این که انسان شناختهای بسیاری دارد که مورد آنها اصلاً با چشم دیده نمیشود. مانند حکمت، فلسفه، ریاضیات و ... . لذا یک کور نیز میتواند با شنیدن، ابابصیرِ دانشمند و حکیم شود.
ب - دانشمندان فيزيولوژی در علوم مربوطه به وظایف اعضا میگویند: دستگاه شنوايی از دستگاه بينايی دقيقتر و قویتر و گستردهتر و قدرت دريافت آن بالاتر و وسيعتر است.
به پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، "اُذُن" میگفتند، چرا که بیشتر به شنیدن توجه داشتند – ایشان به مردان فرمودند (مضمون): «دوست داشتن را به همسرتان بگویید، چرا که برای همیشه آویزهی گوشش میشود.» - یعنی اثر شنیدن و نیز گستره و عمق آن، از دیدن بسیار بالاتر است. کارهای محبتآمیز را میتوان دید، اما اولاً معلوم نیست که همه فهم کنند و ثانیاً کار دیده شدنی، هیچ گاه عمق اظهار و بیان و متقابلاً عمق تأثیر در شنونده را ندارد.
*-البته چنان چه ابتدا بیان گردید، منظور این نیست که «سمیع و بصیر» بودن خداوند متعال و سبحان، با شنوایی یا بینایی انسان و سایر مخلوقات مقایسه گردد، بلکه در این بیان، فقط به این دو ویژگی در انسان اشاره شد.
سبقت سمع بر بصر در آیات:
سمع و بصر در آیات، به رابطه خداوند متعال که خالق است، با مخلوقش (به ویژه انسان) اشاره دارد. پس به حالات و شرایط انسان اشاره شده است، نه سبقت یک صفت بر صفتی دیگری از خداوند متعال، که همه اسما و صفات او عین ذات هستند.
بشر، مخلوق و نیازمند است، چه اشرف مخلوقات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله باشد، چه ابوجهل و ابوسفیان، چنان چه هر مخلوقی نیازمند است، چه مَلَک مقرب الهی باشد، یا یک کِرم خاکی، یا سنگ جامد. منتهی بشر باید این نیاز و فقر ذاتی را فهم کند: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ - اى مردم، همه شما به خدا نيازمنديد و خداست كه بىنياز و ستوده صفات و افعال است / فاطر، 15».
بدیهی است که موجود نیازمند، در هر حالی و به هر شکلی، (خواسته و ناخواسته – دانسته و ندانسته)، نزد "غنی"، اظهار نیاز دارد و حاجتش را بیان میدارد، خواه به زبان بیاورد یا نیاورد – خواه بینا و بصیر باشد یا کور مادی و معنوی باشد. یا چشم داشته باشد، اما بصیرت نداشته باشد.
از این رو ابتدا به «سمع» اشاره نمود؛ یعنی همه ابراز نیاز شما و عرض حاجت شما شنیده میشود.
بعد به «بصر» اشاره نمود؛ یعنی اولاً چه بسا حاجت را خودت هم ندانی که بخواهی، اما خالق تو بصیر است و چه بسا نخواهی، اما او بصیر است و چه بسا بخواهی، ولی به نفع تو نباشد، اما او بصیر است.
همه وجودت فریاد نیاز است، پس بدان که او «سمیع» است و آشکار و نهانت در محضر اوست، پس بدان که او بصیر است.
*- البته آن چه بیان شد، نگاهی بسیار کوتاه و اجمالی به اسما و صفات الهی میباشد. اسم، یعنی نشانه و آیه؛ پس بدیهی است که هر چه انسان در اسمها و نشانهها مطالعه، تفکر و تعقل نماید، گنجینههای معرفتی بیشتری به دست میآورد.
کلمات کلیدی:
قرآن