سوالاتی امروزه از طرف جوانان مطرح میشود که آیات قرآن برای دنیا وجامعه امروزی کاربرد ندارد و مربوط به همان جامعه آن روز است! اکثر "بکن – نکنها"! بسیاری از قوانین جاری که درایات قران نیست، و از احادیث گرفته شده. حال درخواست بنده معرفی کتابی است که آیات قران را با موضوعات روز جامعه بشود تطبیق و پاسخ داد. و اینکه بشود به صورت علمی قانع نمود. (لیسانس زبان / قم)
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: البته که باید جوانان را آگاه و هوشیار و بصیر نماییم، اما آیا این مدعیان همه اهل علم و دانش هستند که میخواهید به صورت علمی قانع کنید؟! خب به صورت علمی (نه شعاری) آن چه را اعتراض دارند، نقد کنند.
مخاطبین همیشه دو دسته هستند، یکی جوانانی که واقعاً دچار سؤال و شبهه شدهاند، و دیگری آنانی که فقط قصد ضد تبلیغ دارند. گروه اول، اگر خودشان بخواهند و با مطالب روشن و متقنی مواجه شوند، قانع خواهند شد، اما گروه دوم هرگز.
قانع کردن:
اگر چه دلسوزی و تلاش برای ارتقای سطح دانش و بیشن همنوعان، به ویژه در معارف دینی و اسلامشناسی، بسیار ممدوح و حتی لازم است، اما این اصرار و حرص برای قانع کردن، در عین خوبی، در بسیاری از موارد بیمورد است؛ چرا که در بسیاری از موارد، مخاطب به دنبال قانع شدن نیست که شما به دنبا قانع کردن او باشید؛ در بسیاری از موارد نیز راهش بحث علمی نیست. او باید ابتدا چارچوبها را بشناسد.
*- فرض کنید کسی اصلاً دستور زبان فارسی بلد نیست، حتی معنی "فعل و فاعل" را نمیداند و با شما بر سر قاعدهی «اگر عملی را به فاعلِ جمع غیر جاندار یا به چند فاعلِ غیر جاندار، اعم از اسم ذات یا اسم معنی، نسبت دهیم و این عمل از مختصّات انسان و محتاج اراده و نیروی تعقل باشد یا برای فاعل قایل به شخصیت شود، در این صورت فعلِ جمع به کار میرود» بحث کند!
یا حتی چهار عمل اصلی حساب را بلد نباشد و با شما راجع به رادیکال، جدول سینوس، کسینوس، تانژان، کتانژان و ... بحث کند! و هر چه بگویید: آخرش در یک کلمه بگوید: «من که قانع نشدم»! و چنان هم با ژست این کلمه را میگوید که گویی در علم و فهم او هیچ مشکلی نیست و مشکل فقط در تعلیم دهنده یا پاسخگو میباشد!
*- گاهی طرح مسئله و بحث و جدال بر سر آن، مِثل مسئلهی «پیدا کنید پرتقال فروش را» میباشد! مدعی نه چیزی از اصول و فروع یک مسئله ریاضی میداند – نه متد صحیح طرح یک صورت مسئله را میداند – نه میدانید که در این مسئله باید دنبال کدام پاسخی باشد. در معادلهی یک یا دو یا سه مجهولی، یک به فرض گرفته شده، تا عدد به دست آید، اما او میخواهد در پاسخ به نشانی پرتقال فروش برسد!
پس چرا وقتی نوبت به علوم دینی و به ویژه احکام که میرسد، گمان میکنند که هیچ نیازی به علوم پایه و سپس علوم تخصصی ندارند و هر کس میتواند وارد شود و هر چه دلش خواست بگوید و بنویسد؟! اگر دقت کنید، رسالههای عملیهی اینان و احکامش، کمتر از رساله عملیهی فقها و مراجع نمیباشد. انتشارش هم با توجه به امکانات فضای مجازی و ... به مراتب گستردهتر است. هزار جوک میخواند، یک آیه نمیخواند، اما راجع به قرآن کریم و آیاتش اظهار نظر میکند!
*- از همه بدتر وقتی است که کسی دشمنی دارد و لج میکند، یا هدف خاصی را دنبال مینماید. بعد من و شما خیلی با صفا و ساده و صادق، گمان میکنیم که او واقعاً سؤال و شبهه دارد و تلاش میکنیم که هر طوری شده، قانعاش کنیم!
قرآن و معارف اسلامی:
بخش عظیمی از قرآن کریم، معارف است که مربوط میشود به خداشناسی، معاد شناسی، نبوت شناسی، انسان شناسی و ...، این علوم قدیم و جدید ندارد، مباحث عقلی است و عقل هم با استدلال کار دارد و استدلال و عقل همیشه یک اصول دارند. استدلال درست و منطقی زمان ارسطو، هنوز هم همان است، هزار سال دیگر هم همان خواهد بود. این طور نیست که مثلاً کسی بگوید: ای بابا! این اصل علیت که دو هزار سال قبل از میلاد مطرح شد، پس به درد امروز نمیخورد! یا این مبحث "توحید و معاد" که در زمان حضرت آدم علیه السلام مطرح شد، پس خیلی قدیمی است. و جالبتر آن که اصلاً نمیخواهد قانع شود که مبحث استکبار، کفر، شرک، خودپرستی و ... قدیمیتر است، چرا که ابلیس لعین، پیش از آن که آدم علیه السلام به زمین هبوط کند، استکبار کرد و کفر ورزید و دچار معصیت شد. خب حالا چرا نمیگویند: کفر و شرک و معصیت، خیلی قدیمی است و به درد امروز نمیخورد؟!
احکام:
بخش دیگر احکام است که شامل "بایدها و نبایدها"ی منطبق با همان اصول توحید و معاد میباشد.
احکام، یعنی قوانین، یعنی شریعت، یعنی همان "بایدها و نبایدها" که انسان و جامعه را گریزی از آن نیست. اما آن هم اصول و فروعی دارد، قواعدی دارد، راه و رسم و چارچوبی دارد.
فرض کنید کسی که مهندسی و معماری نمیداند، وارد ساختمانی شود و از دیواری خوشش نیاید، بگوید این را در قدیم ساختند و به درد امروز نمیخورد، بعد بدون دانش و توجه به این که این دیوار حایل است، کلنگ را بردارد و آن را خراب کند، خوب ساختمان به سرش فرو میریزد.
آیا امروزه اجازه میدهند که بقالی قوانین جزایی را تدوین کند، رانندهای قوانین اقتصادی را تبیین نماید، دانش پژوه در خیاطی، آشپزی، نقاشی یا حتی ریاضی و فیزیک، قوانین تعاملات بینالملل (حقوق بینالملل) را بنویسد؟! آیا اجازه میدهند که نه تنها یک بیسواد، بلکه یک دانشمند علوم "هوا – فضا"، قوانین و احکام بازی فوتبال و داوری و مجازاتهای آن را بنویسد؟!
پس چرا نوبت به اسلام و احکام اسلامی که میرسد، از یک سو به اندازهی یک بازی فوتبال هم برایش ارزش و چارچوب قائل نیستند، و از سوی دیگر همهشان گمان میکنند که حقوقدان، مجتهد و فقیه هستند و میتوانند اظهار نظر کنند، به چالش بکشند و ... ؟! حال شما میخواهید قانع کنید؟! خب اگر کمی بدون دشمنی، لجاجت و تعصب جاهلانه، فکر کند، خودش تا حدودی قانع میشود.
در قرآن نیامده است:
وقتی کسی میگوید: اکثر این احکام از احادیث گرفته شده و در قرآن نیامده است! معلوم میشود که نه تنها از مبانی حقوق و احکام هیچ نمیداند، بلکه همین قرآن را یک بار هم از رو، ولو غلط نیز نخوانده است و اصلاً نمیداند که قرآن در مورد احکام چه فرموده است و اصول فهم، استنباط، استخراج و اجتهاد احکام چیست؟
حال شما میخواهید او را به کدام علمی تعلیم دهید، از کجا شروع کنید و به کجا برسانید تا قانع نیز بشود؟! چنین کسی، با این اندیشه، مسلمان هم بشود، اهل نماز نمیشود، چرا که در هیچ کجای قرآن اشارهای به رکعات آن نشده است. اما در قرآن مجید، مکرر تصریح نموده که قرآن، تفسیر، تأویل، احکام و تمامی علوم اسلامی را از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله بیاموزید و از او و اولی الامر (صاحبان ولایت) تبعیت کنید.
پس، برای فهم احکام، قرآن یک منبعی است که به منبع دیگری، یهنی به رسول و ابلاغ کنندهی این قرآن ارجاع میدهد. لذا "سنت" یک منبع دیگر است. همان که میگویند: «این احکام از احادیث گرفته شده و در قرآن نیامده است"!
خب حالا شما به او چه میخواهید تدریس کنید که قانع شود؟!
برخی از احکام امروز کاربرد ندارد:
ممکن است برخی از اشکالِ بعضی از احکام، امروزه در جایی کاربردی نداشته باشد، اما اولاً اصولش همان است و این فروع جدید به آن اصول بر میگردد و ثانیاً تشخیص این که کدام کاربرد دارد یا ندارد را بر عهدهی قرآن و اسلام ناشناسان نگذاشتهاند و ثانیاً اگر موردی کاربرد نداشت، نمیتوان و نباید به صورت کلی حکم داد که «پس کل اسلام مال همان 1400 یا 1300 سال پیش است».
دقت – چه چیزی فرق کرده:
کدام انحراف فکری در اصول و نحوه زندگی و بافت اجتماعی در فروع را در تاریخ چهارده قرن پیش سراغ دارید که امروز در جهان مشابه نداشته باشد؟! اسلام که فقط برای تهران و قم و نیویورک و آن هم در قرن معاصر نیامده است، برای همگان و در تمامی اعصار است.
امروزه در مباحث فکری و اعتقادی، گاو، گوساله، مجسمه و فرعون پرست نداریم، یا کافر، مشرک، ملحد و منافق؟! یا موحد و مؤمن؟!
امروزه در احکام، ازدواج و طلاق نداریم، یا زنا و لواط؟ سرمایهگذاری نداریم یا ارث و میراث؟ امروزه کسانی که با شتر سفر میکنند و از صید دریایی خوراک خود را تهیه میکنند نداریم، یا ثروتمند و فقیر؟ اقوامی که هنوز با دلو از چاه آب میکشند نداریم، یا شرابخوار و قمار باز؟! قرض دهنده و ربا خوار نداریم، یا کارفرما و کارگر و ...؟ لباس پوشیدن و آرایش نداریم، یا ...؟ نکند گمان میکنند که در چهارده قرن پیش، کسی لباس نمیپوشید و یا آرایش نمیکرد؟! پس اگر فرمود: خود را مثل دوران جاهلیت آرایش نکنید، برای همیشه است.
زمینههای احکام نیز بسیار گسترده است، برخی در امور شخصی است، برخی در تعامل با دیگران میباشد و این دیگران از خانواده را شامل میگردد تا جامعه انسانی و حتی غیر انسانی. چرا که همه در عرصه حقوق مطرح میشوند. انسان حق دارد، گیاه هم حقی دارد، حیوان هم حقی دارد، پدر و مادر و همسر و فرزند و همسایه و هموطن و دشمن و دوست و ... نیز حقوقی دارند.
حالا شما چه بحثی میخواهید انجام دهید که قانع شوند؟ کدام کتاب را میخواهید بخوانید یا معرفی کنید که قانع شوند؟!
شانتاژ و ضد تبلیغ:
حالا اینها در حالی که نه اصول را میدانند و نه فروع را، وارد بحث تخصصی احکام میشوند، که فرمود یا بروید تحصیل تخصصی در فقه و اصول کرده و مجتهد و فقیه شوید، یا تقلید کنید. حتی گاهی به خود جرأت میدهند که از قرآن کریم احکام استخراج کنند، در حالی که حتی بلد نیستند از رو و درست بخوانند. مثل همین مسائلی که به عنوان شانتاژ و ضد تبلیغ فرافکنی میکنند.
در قرآن کریم و آموزههای اسلامی، در روابط زناشویی و همسری، در دوستی یا در اختلاف، در کفویت یا ضدیت، در همکاری و ایثار یا رفتارهای نامتعارف و ظالمانه و ...، دروس بسیاری وجود دارد، که البته در عرصهی «احکام»، یعنی استنباط و استخراج احکام از این منابع، مقولهی تخصصی دیگری است. باور کنید که یک چیزی در ضد تبلیغ و در فضای مجازی راجع به «تنبه» (که در متن سؤال اشارهای شده بود) شنیدهاند خوششان آمده که آن را دستمایه ضد تبلیغ قرار دهند. حالا بپرسید: اساساً تنبیه چیست؟ خوب است یا بد است؟ کجا خوب است و کجا بد است؟ آنجا که خوب است چگونه باید باشد؟ آثارش چیست؟ این تنبیهی که میگویید، در چه موردی هست؟ نشوز یعنی چه؟ آیا راه کار دیگری هم فرموده یا خیر؟ مثلاً نمیشود بدون هیچ استکاکی طلاق داد؟ آیا نمیشود کار را به شکایت و محکمه برد و موجب آزار و اذیت و آبرو بری و ... شد؟ آیا نمیشود تذکر داد؟ آیا نمیشود مدتی قهر کرد؟ آیا اسلام فرموده که سریع بروید و تنبه کنید؟ حالا این تنبیه چیست، چگونه است، در چه شرایطی است، جنبه روانی دارد یا فیزیکی، آیا اگر در زمانی، دورهای، جامعهای، یا خانهای، چارهی دیگری نماند، اما این راه کاری باشد تا مسئله در خانه حل شود و کانون خانواده از هم نپاشد، زن مطلقه نگردد، فرزندان بچه طلاق نشوند، زندگی مرد نپاشد و ...، چطور؟
راه کار:
راه کار این است که سؤال کننده و برخوردار از شبهه را در درجه نخست، راهنمایی کنید، تا در درجه اول چارچوبهای مطالعه و تحقیق را بشناسد، نه این که نشناخته حمله کند. «روش تحقیق» یکی از اصولی است که در مطالعه هر موضوعی باید لحاظ شود.
باید متذکر شویم که نه فقط در علوم دینی، بلکه در هیچ موضوع و امری از شئون زندگی فردی و اجتماعی خود، مراتب "اصول و فروع" را بر هم نریزید، چون ذهنش و بالتبع زندگیاش و خودش به هم میریزید؛ و هیچ گاه اصول را پای فروع قربانی نکند.
به عنوان مثال، حکم کلی در خصوص سلامتی این است که: باید به عقل و فطرت مراجعه کنی و بفهمی که "سلامتی" نعمت بزرگی است – بفهمی که حفظ سلامتی واجب است – بفهمی که سلامتی آفات و دشمنانی دارد – بفهمی که علائم نیز دارد – بفهمی که با بروز اولین علائم، باید به پزشک مراجعه کنی و خودسر برای خودت نسخه تجویز نکنی و بفهمی که باید نسخه پزشک و دستورالعملهای او را انجام دهی تا معالجه شوی.
حالا اگر پزشک گفت: نام این بیماری دیابت است، درجات متفاوت دارد، شما ابتدا متفورمین 500 مصرف کن و این پرهیز را در رژیم غذایی رعایت کن و ... – بعد بیمار بپرسد: حالا این دیابت چیست؟ چگونه پیدا میشود؟ چه میکند؟ متفورمین چیست؟ چه اثری دارد و چرا؟ پزشک چه میگوید؟!
اگر توضیح مختصری دهد و بیمار با ژستی روشنفکرانه و دانشمند مآبانه بگوید: «قانع نشدم»! پزشک چه پاسخی میدهد؟ میگوید: برو پزشکی و داروسازی بخوان، تا بدانی و قانع شوی.
حالا یکی از راه میرسد که نه خدا را میشناسد، نه قرآن را خوانده است، نه میتواند از رو درست بخواند، نه اگر بخواند، چیزی از آن را میفهمد و هنوز باید بشنود و تعلیم بگیرد، نه با معارف و آموزههای اسلامی اندکی آشنایی دارد، نه فرق آیه و حدیث را تشخیص میدهد، نه اصول و فروع را تمیز میدهد، نه حتی همان احکامی که به آن ایراد میگیرد را میداند و ...، یک دفعه از راه میرسد و میگوید: «اسلام به درد همان چهارده قرن پیش میخورد و احکامش امروزه کاربردی ندارد!»، خب من و شما که هیچ، ابوعلی سینا هم نمیتواند او را قانع کند.
او نیز اساساً نمیخواهد که بداند و قانع شود، بلکه دوست دارد راهی را برود و کارهایی را انجام دهد و فقط از این و آن شنیده که درست نیست و اشکال دارد، لذا عصبانی و مخالف شده و لجاج میکند. حال شما میخواهید کتاب بخوانید، پاسخ دهید و قانع کنید، آن هم علمی؟!
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
میگویند قرآن، اسلام و احکامش، برای همان 14 قرن پیش است و امروزه کاربردی ندارد. بسیاری از باید و نبایدهای قوانین جاری نیز در قرآن نیست و از احادیث گرفته شده است؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6727.html
- تعداد بازدید : 3362
- 9 شهریور 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن