پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خداوند متعال در قرآن کریم، هم حق "قصاص" را به صاحب حق داده است و هم حق بخشش و گذشت را داده است و تأکید نموده که گذشت بهتر است [نه این که حق قصاص را بردارد]، همچنین در قرآن کریم فرموده است:
« ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ السَّیئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یصِفُونَ » (المؤمنون، 96)
ترجمه: بدى را به شیوهاى نیكو دفع كن. ما به آنچه وصف مىكنند داناتریم.
و هم چنین در احادیث بسیار توصیه و تأکید شده که بدی مردم را با نیکی دفع کنید و حتی گاهی مقابل بدی آنان، خوبی به آنان نیز توصیه شده است.
الف – افراد و جریانات بسیاری [بیشتر از همه مغرضین]، از این قبیل آیات و بیانات، سوء استفاده میکنند تا اخلاق دروغینی که به مسیحیت القا کردند را به مسلمانان القا کنند، تا راه سلطه برایشان [بدون هیچ مخالفت و مقاومتی] هموارتر گردد! میگویند: اخلاق حسنه، اگر این طرف صورتت را سیلی زدند، آن طرف را بیاور تا بزنند(؟!)، اما قطعاً خداوند متعال و حکیم، به هیچ انسانی اجازهی چنین سفاهت و ذلتی را نمیدهد.
ب - پس معنای «دَفع احسن» بدی، این نیست که اگر مالت را خواستند، جانت را تقدیم کن و اگر جانت را هدف گرفتند، نوامیس مادی و معنوی خود را پیشکش نما و یک لبخند هم بزن و اگر توانستی قالیچه، زعفران، تابلوی معرق و یا خاویار ایرانی هم پیشکش کن تا دشمن خوشش بیاید. بلکه «دفع اَحسن»، یعنی دفع بدی و دشمنی، با بهترین شیوه.
ج – بدیهی است که از بهترین شیوهها در مسائل شخصی و بدیهای شخصی که از سوی افراد متوجه انسان میگردد، بخشش، گذشت و دعوت او به محبت و صمیمیت میباشد، ما «دَفعِ اَحسن» بدیها در عرصهی اجتماعی – که معمولاً در دشمنی با دین، سیاست، حکومت و ادارهی امور جامعه تبلور بیشتری دارد – این چنین نیست، بلکه گام نخست و اَحسن، بازداشتن از خطا و بدی و ممانعت از ضایع کردن حقوق مردم میباشد.
ج /1 – بازدارندگی از ضایع کردن حقوق خود و دیگران، در گام نخست با معرفی معروف و سپس امر به آن آغاز میگردد و گام بعدیاش، معرفی منکر (دشمن شناسی) و نهی از آن است.
معرفی در هر دو بخش، با اطلاعرسانی، آگاهی بخشی و علم افزایی، به واسطه تعلیم و تبلیغ، موعظه و نصحیت و آموش صورت میگیرد، اما "امر و نهی" در هر دو بخش، متفاوت است و چه بسا به بازدارندگی اجباری و عملیاتی بیانجامد. تمامی نهادها و دستگاههای نظامی، انتظامی، امنیتی، دادگاهها و صدور احکام متفاوت [از صدور برگ جریمه گرفته تا اعدام یا حبس ابد]، در تمامی کشورهای جهان، و هم چنین جنگهای (سخت و نرم) بین حق و باطل، برای تحقق همین امر مهم «دَفع اَحسَن» میباشد.
ج /2 – "بدی" دیگران را صرفاً در امور شخصی نبینیم؛ این که کسی غیبت مرا کرد – پاسخ سلام مرا نداد – به دیدنش رفتم، بازدید نیامد – احتمالاً در حفظ امانت یا شراکت رفتار درستی نداشت و ...، اینها همه قابل گذشت است [و در جایی هم که گذشت سودمند نباشد یا مضر باشد نیز میتوان یا حتی نباید گذشت]؛ اما در میدان وسیع انسانی و اجتماعی، "دفع احسن" به چیست؟
به عنوان مثال: رژیم بعث، با فریب استکبار و صهیونیسم بینالملل به کشور ما حمله نظامی میکند – گروهکهای تروریستی، نقاب بحثهای فلسفی و ایدئولوژیکی را کنار زده، اسلحه دست گرفته و مردم را ترور میکنند – امریکا، انگلیس، اسرائیل، متحدین و جیرهخواران وابسته، تحریم، تهدید، ترور و بدتر از همه، با کیدهای گوناگون، فتنه میکنند و ...؛ اکنون روش "دَفعِ احسن" این بدیها چگونه است؟ و در اینجا خوبی در مقابل بدی، تعریف و مصداقش چه میشود؟!
آیا در این موارد، سد کردن راه بدی، روش خوب و احسن است، یا با حماقت، لبخند احمقانه زدن؟! بصیرت، هوشیاری و ایستادگی خوب و احسن است، یا سطحینگری و فریب مشتهای آهنین، در دستکشها مخملین را خوردن؟! موضعگیری قاطعانه، حکیمانه و شجاعانه خوب است، یا هر چه تو سرمان زدند، متقابلاً دعوت به گفتگو کردن و امتیاز بیجهت و یک سویه دادن؟!
د – پس، خداوند متعال در کلام وحی (قرآن مجید) و اهل عصمت علیهم السلام، در آموزهها و سیرهی خود، به تمامی مواضع اَحسن، برای دفع، رفع و جذب تصریح نمودهاند، نه این که فقط همین یک آیه باشد. اگر چه همین یک آیه نیز سخن از "بهترین" روش دارد و هیچ گاه نفرموده که بهترین روش، کنج عزلت برگزیدن و تسلیم باطل و ظلم شدن میباشد.
دعای کمیل:
مولای موحدان، امیر مؤمنان، باب العلم و الحکمة و مظهر عدل و جهاد در راه خدا، در دعای کمیل، از خداوند متعال مسئلت میدارد:
« اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنى فَكِدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ اِلاّ بِفَضْلِكَ وَ جُدْلى بِجُودِكَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِكَ »
ترجمه: خدايا! هركس مرا به بدى قصد كند تو قصدش كن، و هركس با من مكر ورزد تو با او مكر كن، و مرا از بهره مندترين بندگانت نزد خود، و نزديك ترين شان در منزلت به تو و مخصوص ترين شان در رتبه به پيشگاهت بگردان؛ زيرا اين همه به دست نيايد جز به فضل تو، خدايا! با جودت به من جود كن و با بزرگواريت به من نظر كن.
یک – بهترین شیوه دفع بدی، باور و توکل به خداوند متعال است؛ مؤمن میداند که خودش هیچ ندارد و اگر بخواهد سر خود کاری کند نیز "هوای نفس" میشود و آنگاه فرقی با دشمنش ندارد.
از این رو کار را به او واگذار مینماید.
دو – کید و فتنه، که در قرآن کریم فرمود: «از قتل بزرگتر و بدتر است»، معمولاً در خفا طراحی میشود، اما خداوند متعال به آن و تمامی جوانبش علم دارد، لذا مؤمن از خدا میخواهد که دفع نماید.
دو – در این دعا، بحث فقط بدیهای شخصی افراد به افراد نمیباشد، برای آنها را در دعاهای دیگر درخواست عفو و بخشش مینمایند؛ بلکه در اینجا بیشتر "بدیها، کیدها، ظلمها و فتنههایی" منظور است که برای دشمنی با خدا، علیه ولیالله و حجتالله، اِعمال میشود.
وقتی کسی در عبادت خالص شد، حب و بغضی جز "فی الله" نداشت، دشمن شخصی نیز ندارد و دشمنیها با او، به خاطر دشمنی با خداست، ایشان هم پاسخ را به او واگذار نموده و از او خواسته است.
سه – در ادامه مسئلت مینماید که خودش را « مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً – از بهترین بندگان نزد او» قرار دهد، و خداوند متعال، صفات و ویژگیهای بهترین بندگان، که در رأس آنان مجاهدان فیسبیلالله و سد کنندگان راه طغیان و طاغوت و مقابله کنندگان صبور با ظلم است، میباشند.
پس، توفیق الهی لازم است تا انسان بتواند، با ایمان، با تقوا، با علم، با حکمت، با بصیرت، با صبر و مقاومت و با شجاعت، "بدیها" را به بهترین شیوه، در راه خدا دفع نماید و ایشان نیز در دعای کمیل (و سایر ادعیه) همین را مسئلت نمودند.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
در قرآن میفرماید: "بدی را با نیکی دفع کنید"، اما در دعای کمیل میخواهد که بدی و کید دشمنان را به خودشان برگردان
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7787.html
کلمات کلیدی:
قرآن دعا