پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): فواید خاص، در توجه خالصانه به خداوند سبحان است، نه در کلمه یا لفظ.
این که یک کلمه، یک واژه و یا یک ضمیر یعنی چه و آیا جایگاه خاصی دارد یا خیر؟ یک مقوله است و این که چه کسانی از آن برای چه مقاصدی استفاده یا سوء استفاده میکنند، یک مقولهی دیگری است. چنان که در طول تاریخ بسیار شاهد بوده و هستیم که از سمبل ستارهی داود، صلیب، کلمات مقدسی چون: یَهُوَ (یاهو)، الله، قرآن کریم، سنت رسول الله صلوات الله علیه و آله، نام مبارک امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، انتظار، منتظِر، منتظَر، امام، مهدویت و ... نیز سوء استفادههای بسیار خطرناکی کردهاند.
هو:
"هو"، یعنی همان "او" در زبان فارسی و ضمیر سوم شخص غایب است، و در معارف اسلامی و قرآنی و حدیثی، یکی از اسمای خداوند متعال؛ و از اسمای اعظم الهی میباشد.
معرفت (شناخت):
عرفان حقیقی، این دکان و دستگاهها نیست، بلکه "معرف و عرفان، شناخت، ایمان و عمل صالح" میباشد. یعنی خداشناسی و توحید (یکتاپرستی)، در بُعد نظری و عملی.
در معرفت (شناخت)، به ویژه در خداشناسی، اولین چیزی که قابل شناخت است و میشناسید، همان "هو" به معنای او میباشد؛ و سپس اسما یا به اصطلاح دیگر صفاتی از "هو" را میشناسید. چنان که وقتی خلقت را میبیند، اول میفهمید که "اویی" هست، سپس میفهمید که او خالق است.
در قرآن کریم، آیات بسیاری وجود دارد که معرفی هر چه بیشتر "هو = او" پرداخته است، مانند: « هُوَ اللَّهُ » - « هُوَ الْحَقُّ » - « لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ » - « هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ » - « هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ » - « هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى » - « هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ » - « هُوَ الْوَلِيُّ وَهُوَ يُحْيِي الْمَوْتَى » و ... .
ذکر خدا:
"ذکر" خداوند متعال، یعنی "یاد او" نمودن؛ و یاد کردن کار دل است و نه کار زبان. منتهی آن چه در دل است، باید در مقام عمل بیرون بریزد و ظهور و بروز نماید و زبان فقط یکی از این اعمال میباشد.
●- پس اگر کسی یاد خداوند سبحان نمود و او قصد کرد که او را بخواند، دیگر فرقی نمیکند که او را با کدام نامش بخواند، با هر کدام بخواند، او را خوانده است:
« قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا » (الإسراء، 110)
ترجمه: بگو خدا (الله) را بخوانيد يا رحمان را، هر كدام را بخوانيد نامهاى نيكو از اوست (او را خواندهاید)؛ نماز خويش را بلند مخوان و آهسته هم مخوان بلكه ميان اين دو راهى پيش گير.
●- و اگر کسی در فکر، قلب، باور، ایمان و عمل یاد خدا نبود، هیچ فرقی نمیکند که دائم و در لفظ "یا الله" بگوید، "یا رحمن" بگوید و یا این که "یا هو" بگوید، هر کدام را بگوید، باز هم او را یاد نکرده و نخوانده است.
حدیث:
حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام قَالَ: رَأَیْتُ الْخَضِرَ علیهالسلام فِی الْمَنَامِ قَبْلَ بَدْرٍ بِلَیْلَةٍ فَقُلْتُ لَهُ عَلِّمْنِی شَیْئاً أُنْصَرْ بِهِ عَلَى الْأَعْدَاءِ فَقَالَ قُلْ یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ؛ فَلَمَّا أَصْبَحْتُ قَصَصْتُهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله و سلّم؛ فَقَالَ لِی یَا عَلىُ عُلِّمْتَ الِاسْمَ الْأَعْظَمَ فَکَانَ عَلَى لِسَانِی یَوْمَ بَدْرٍ وَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام قَرَأَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ فَلَمَّا فَرَغَ قَالَ یَا هُوَ یَا مَنْ لا هُوَ إِلَّا هُوَ اغْفِرْ لِی وَ انْصُرْنِی عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ وَ کَانَ عَلِیٌّ علیهالسلام یَقُولُ ذَلِکَ یَوْمَ صِفِّینَ وَ هُوَ یُطَارِدُ فَقَالَ لَهُ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا هَذِهِ الْکِنَایَاتُ قَالَ اسْمُ اللَّهِ الْأَعْظَمُ وَ عِمَادُ التَّوْحِیدِ لِلَّهِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ ثُمَّ قَرَأَ شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ وَ آخِرَ الْحَشْرِ ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ قَبْلَ الزَّوَالِ.
امام باقر علیه السلام: حدیث کرد مرا پدرم از پدرش از امیر المؤمنین علیه السلام که فرمود یک شب پیش از جنگ بدر خضر علیه السلام را در خواب دیدم و باو گفتم که مرا چیزى تعلیم کن که بآن بر دشمنان نصرت یابم گفت که بگو: « یَا هُوَ یَا مَنْ لَا هُوَ إِلَّا هُوَ » اى او! اى کسى که اوئى نیست مگر او»؛ و چون صبح کردم این خواب را بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم باز گفتم بمن فرمود: یا على اسم اعظم بتو تعلیم شده و در روز بدر این بر زبانم جارى بود و به درستى که امیر المؤمنین علیه السلام سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را خواند و چون فارغ شد، فرمود: «یا هو یا من لا هو الا هو اغفر لى و انصرنى على القوم الکافرین» - اى او اى کسى که اوئى نیست مگر او بیامرز مرا و یارى کن مرا بر گروه کافران»؛ و على علیه السلام در روز جنگ صفین این را می فرمود و حمله میبرد.
عمار بن یاسر به آن حضرت علیهالسلام عرض کرد: یا امیر المؤمنین این کنایهها چیست (کنایه یعنی پوشیده و ناصریح سخن گفتن) حضرت فرمودند: اسم اعظم خدا و عماد توحید از براى خدا است که خدائى نیست مگر او و بعد از آن آیة «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» و آخر سوره حشر را خواند پس فرود آمد و پیش از زوال چهار رکعت نماز بجا آورد. (کتاب توحید – شیخ صدوق ره – ص 89)
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
علت استفاده از کلمهی «هو» چیست که برخی عرفا یا صوفیه، به جای «بسم الله الرحمن الرحیم» آن را اول و آخر میآورند، آیا فواید خاصی دارد؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9074.html
کلمات کلیدی:
قرآن