آیا هدایت تکوینی و باطنی، مخصوص چهارده معصوم (ع) است، یا کلیه پیامبران از چنین هدایتی برخوردار بودهاند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): هدایت، به هر شکلی که باشد، کار خداوند متعال است. حتی انبیا، رسولان و امامان علیهم السلام نیز بینیاز از هدایت خلق نشدهاند!
به احتمال قوی، مقصود شما "ولایت تکوینی" میباشد. بالاخره "هدایت تکوینی" نیز بالتبع "ولایت تکوینی" صورت میپذیرد. و البته لازم است ابتدا به معانی واژهها، به ویژه متناسب با بحث توجه شود:
هدایت:
شاید به هر گونه رهبری، هدایت گفته شود؛ اما در این معنا، مقصود از هدایت، از هر نطقهای به هر نقطهی دیگری نمیباشد، بلکه رساندن از هر نقطهای، به مراتب بالاتر وجود میباشد، یعنی همان "رشد و تکامل". پس هم "ولایت" از آن خداوند متعال است و هم "هدایت" کار اوست، چنان که به رسول اعظمش، که اشرف مخلوقات، اسم اعظم و مهظر اتمّ اسمای الهی میباشد فرمود:
« إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » (القصص، 56)
ترجمه: تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند؛ و او به هدایت یافتگان آگاهتر است!
و البته او به نورش هدایت میکند و هستی میبخشد.
آدمی، اختیار دارد که خود را در مسیر "هدایت"، یا "ضلالت" قرار دهد. اما پس از این که در مسیر قرار گرفت، هدایت یا ضلالت با خداست «فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ»، و البته تبیین نموده که چه کسانی را هدایت میکند و چه کسانی را هدایت نمیکند، تا بندگان خود را در جرگهی هدایت شوندگان قرار دهند. لذا رسولان علیهم السلام نیز هدایت کننده نیستند، مگر این که خداوند متعال بخواهد به واسطه آنها، کسی را که هدایتپذیر است، هدایت نماید.
ولایت:
اگر چه برای "ولایت"، معانی گوناگونی بیان شده است، اما همه در یک راستا هستند و در اصل به معنای "نزدیک (قرب)، سرپرستی و صاحب اختیاری دوستانه" میباشد. چنان که خداوند سبحان، در عین حال که خالق، مالک و ربّ همه چیز هست، در مورد "ولایت"، ضمن آن که تعلیم میدهد و متذکر میشود که "فقط الله ولیّ شماست"، و البته این ولایت را در رسول و اولی الامرش تسری داده است: «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ - ولى شما تنها خدا و پيامبر اوست و كسانى كه ايمان آوردهاند همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند / المائدة، 55»، لذا نباید ولایت دیگران را گردن نهید، در عین حال میفرماید: او فقط ولیِّ (سرپرست، رهبر و هادی)، مؤمنان میباشد، و چون مابقی این ولایت را نمیخواهند، به ناچار ولایت طواغیت را گردن مینهند:
«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 257)
ترجمه: خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند آنان را از تاريكیها به سوى روشنايى به در مى برد و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند سرورانشان [همان عصيانگران=] طاغوتند كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكیها به در مىبرند آنان اهل آتشند كه خود در آن جاودانند.
این "ولایت" الهی، هم تکوینی است و هم تشریعی. چنان که هم شریعت را برای هدایت و رشد میفرستد، هم مؤمنان را تکویناً از ظلمات به سوی نور خارج مینماید.
هدایت تکوینی نیز اینگونه است. چنان که اقامه نماز، از سنخ شرع است؛ اما کسی که اطاعت و عبادت نماید، تکویناً هدایت میشود؛ یا به تعبیری نماز اثر تکوینی دارد. خداوند اهل نماز را هدایت میکند، به قلبشان نور میدهد و ... .
تکوین:
تکوین، به معنای خلقت، ایجاد، به وجود آوردن، هستی بخشی و بود نمودن میباشد. حال خواه به ابتدا و انشای پیدایش چیزی تعلق گیرد «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ - چون به چيزى اراده فرمايد، به امر مینماید که باش، پس [بى درنگ] موجود مىشود» - خواه به خلقت با واسطه باشد، مثل آن که طفل را از جنین، جنین را از نطفه، نطفه را از خون، خون را از مواد خوراکی و هم را از "خاک و آب"، خلق مینماید – و خواه خلق حالات نو و لحظه به لحظه در هدایت (رشد مثبت و منفی) باشد: «هر نفس نو میشود دنیا و ما - بیخبر از نو شدن اندر بقا / مولوی».
ولایت تکوینی دیگران:
از آنجا که خداوند متعال، انسان را با قابلیت "خلیفة الله – جانشین خدا (نه جایگزین خدا)" شدن آفریده است، او را مظهر اسمای خودش قرار داده است.
البته هر چه که هست، مظهر اسمای الهی (حی، علیم، حکیم، قادر، جمیل، مالک، جواد، کریم ...) میباشد، اما قابلیت انسان برای ظهور این اسماء، از سایر موجودات عالم بیشتر میباشد.
این قابلیت، در مرتبه نخست، فقط یک استعداد، توان و ظرفیت است، مانند استعداد کسب علم و قدرت؛ اما شکوفایی و ظهور این استعدادها مستلزم شرایط و اقدامات دیگری میباشد؛ و البته در هر کسی نیز شدت و ضعف مرتبه دارد. مانند تحصیل علم که در افراد گوناگون، از خواندن و نوشتن گرفته تا دانشمندی در علوم گوناگون، آن هم بدون حد و مرز (علم حدی ندارد)، ظهور و بروز میباید.
بنابراین، میتوان اذعان داشت که استعداد "ولایت تکوینی" نیز در همگان وجود دارد، اما اولاً این "ولایت" مستقل و بالذاته نیست، بلکه قائم به غیر [الله جلّ جلاله] میباشد و ثانیاً در افراد گوناگون، به تناسب ظرفیت وجودیشان، شدت و ضعف مرتبه دارد.
در حالی که بالذاته، در اصل و به صورت تمام، مُلک از آن خداست، خداوند متعال زنده کننده و میراننده است و هیچ ولیّ و نصیری جز او وجود ندارد: «إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ - در حقيقت فرمانروايى آسمانها و زمين از آن خداست زنده مىكند و مىميراند و براى شما جز خدا يار و ياورى نيست / التوبة»، اما به انسان نیز مالکیت اعتباری، قدرت ولایت و نصرت یک دیگر را داده است، یعنی آن اسمای خود را در آدمی تجلی داده است. چنان که بشر مالک [اعتباریِ] اختیار خویش و چیزهای بسیاری میباشد – پدر و مادر بر فرزند و یا رهبر بر جامعه ولایت دارند – و افراد، گروهها، تیمها و ملل، یک دیگر را [چه در خیر و چه در شرّ] یاری مینمایند.
در مورد زنده کردن و میراندن توسط دیگران نیز فرمود: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ... - هر كه كسى را جز به قصاص قتل يا [به كيفر] فسادى در زمين بكشد چنان است كه گويى همه مردم را كشته باشد و هر كس كسى را زنده بدارد چنان است كه گويى تمام مردم را زنده داشته است ... / المائدة، 32»
پس معلوم میشود که حتی اسم « يُحْيِي وَيُمِيتُ » نیز در انسانها تجلی مییابد.
ولایت تکوینیِ اهل عصمت علیهم السلام:
بنابراین، انسان هر چه کاملتر گردد، هر چه مرتبه و ظرفیت وجودیاش بالاتر رود، اسمای الهی بیشتر در او ظهور مییابد، و البته که اهل عصمت علیهم السلام، از انبیا و رسولان گذشته گرفته، تا حضرت ختمی مرتب، محمد مصطفی و اهل بیت عصمت و طهارت، صلوات الله علیهم اجمعین، انسانهای کامل هستند. در میان آنها نیز مراتب وجودی متفاوت است، مظهر اتمّ اسمای الهی، حضرت محمد مصطفی، صلوات الله علیه و آله میباشد و بالتبع ایشان اهل بیتش علیهم السلام؛ و بالتبع آنها مؤمنان در درجات متفاوت.
از اینرو، "ولایت تکوینی" در مراتب بالای ظهورش، در انبیای گذشته نیز بسیار دیده شده است و در قرآن کریم نیز به آنها تصریح شده است؛ چنان که ظهور معجزات توسط آنان، از زنده کردن مرده گرفته، تا شفای بیمار، تا طیالارض، تا شکاف انداختن بین آب دریا با ضربهی عصا و ...، همه ظهور ولایت تکوینی است که البته همه و همه "باذن الله" انجام میپذیرد. چنان که به حضرت عیسی علیه السلام فرمود: تو به روح القدس مؤید شدی، در گهواره سخن گفتی، کتاب و حکمت و تورات و انجیل به تو تعلیم داده شد – پرندهای را خلق کردی – کور و پیس را شفا دادی و حتی مرده را زنده نمودی (که همه از ولایت تکوینی است)، اما به اذن من!
«إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» (المائدة، 110)
ترجمه: (به خاطر بیاور) هنگامی را که خداوند به عیسی بن مریم گفت: «یاد کن نعمتی را که به تو و مادرت بخشیدم! زمانی که تو را با» روح القدس «تقویت کردم؛ که در گاهواره و به هنگام بزرگی، با مردم سخن میگفتی؛ و هنگامی که کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به تو آموختم؛ و هنگامی که به فرمان من، از گل چیزی بصورت پرنده میساختی، و در آن میدمیدی، و به فرمان من، پرندهای میشد؛ و کور مادرزاد، و مبتلا به بیماری پیسی را به فرمان من، شفا میدادی؛ و مردگان را (نیز) به فرمان من زنده میکردی؛ و هنگامی که بنی اسرائیل را از آسیب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع که دلایل روشن برای آنها آوردی، ولی جمعی از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر آشکار نیست!»
مشارکت و همافزایی (سؤال به همراه نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
پرسش:
آیا هدایت تکوینی و باطنی، مخصوص چهارده معصوم (ع) است، یا کلیه پیامبران از چنین هدایتی برخوردار بودهاند؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9491.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2277
- 23 آبان 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن