س: فرق کسی که دانشمند است ولی اعتقادی ندارد، اما خیّر است و شاگردانی بسیاری تربیت کرده با مؤمن و اهل نمازی ولی بداخلاق در قیامت چیست؟
«ایکس - شبهه»: باید ابتدا ببینیم چه اصراری داریم که حتماً صفات بیاعتقاد را با دانشمندی، خیری، معلمی ...، و صفات انسان مؤمن، معتقد و اهل نماز و روزه را (که در متن سؤال آمده بود) با بد اخلافی پیوند داده و توصیف نماییم؟! اما در هر حال به نکات ذیل دقت فرمایید:
الف - بدیهی است دانشمندی که هیچ اعتقادی به خدا، رسول و قیامت ندارد، دانش چندانی هم ندارد، بلکه فقط در شناخت طبیعت و یا ابزار شناسی پیشرفت قابل توجهی داشته است. شناختی که در اغلب موجودات به مراتب بیش از انسان وجود دارد.
بدون شک انسان دانشمند کسی است که در «هستیشناسی» پیشرفتی حاصل کرده باشد، از «جهانبینی» منطبق با حقایق و واقعیتها برخوردار باشد و راه طی مراتب کمال تا تقرب هر چه بیشتر به کمال مطلق را بداند و به دانش خود نیز عمل نماید و بالتبع دانش تجربی او در همین مسیر [هدفدار] باشد. لذا خداوند متعال که جهان را بر اساس علم، حکمت و قدرت خویش خلق نموده و چگونگی آن را از عالم مادهی دنیا تا عالم قیامت تبیین نموده و چه باید کردها و نباید کردها را جهت رشد و کمال انسان وضع نموده است، و به انسان علم و قدرت تبیین داده است و به توجه در آیات و نشانههای او در خلق و کسب علوم سفارش نموده است، میفرماید به این که الهی به جز الله وجود ندارد علم داشته باشید. و در این سخن نکات بسیار ژرفی برای اهل علم نهفته است:
«فَاعْلَمْ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَ مَثْواكُمْ» (محمد ص، 19)
ترجمه: پس بدان كه هيچ معبودى جز او نيست و براى گناه خود و مؤمنين و مؤمنات استغفار كن كه خدا به سكونت و انتقال شما آگاه است.
دانشمند واقعی کسی است که دست کم خودش را شناخته باشد که هر کس خود را بشناسد، خدا را شناخته است. چنان چه پیامبر اکرم (ص) «من عرف نفسه، فقد عرف ربّه». و به قول حضرت امیر علیهالسلام (مضمون) خوشا به حال کسی که می داند از کجا آمده است، در کجا هست و به کجا میرود؟ طبعاً کسی که حداقل اطلاعاتی در این زمینه ندارد، زیاد هم دانشمند نیست. بلکه چنان چه بیان شد، در خصوص کمترین حد وجود که ماده است و آن هم نه کامل، بلکه در برخی موارد و به صورتی محدود اطلاعاتی به دست آورده است. و بشریت از این قبیل دانشمندان بیاعتقاد به مراتب بیش از تودهای عوام مردمی خسارت دیده است.
ب – در عین حال همین حد از علم نیز ارزشمند است، اما ارزش ماندگار بستگی به ماندگاری هدف دارد. اگر هدف فانی بود، انسان و علمش نیز فانی میگردند. باید توجه داشت که انسان در حیات اخروی به گونهای و با چیزی هست که برایش مانده است. لذا طبعاً اصل علوم مربوط به عالم ماده، با مرگ از بین میرود و در عالمی که مادی نیست، فیزیک و شیمی به کار او نمیآید، مگر آن که هدفش و عملکردش در کسب علوم تجربی و بازآموزی به دیگران و کاربردها و بهرهوریهایش برای او مانده و مفید حالش واقع گردد. آن وقت کسب علوم تجربی و انتقال به غیر و استفاده از آنها نیز بسیار ارزشمند و مفید خواهد بود.
ج – اما وقتی سخن از نتیجه اعتقادات، اعمال و رفتار در قیامت به میان میآيد، پس از توجه به این که خالق متعال به همهی احوال انسان آگاه است و نه تنها به احدی ظلم نمیکند، بلکه رحمت او وسعت دارد، توجه به این مهم نیز لازم و ضروری است که انسان اجرش را از کسی میگیرد که برای او کار میکند. نمیشود دیگری را عبادت کرد، دیگری را اطاعت کرد و برای دیگری کار کرد، اما اجر را از شخص ثالث انتظار داشت. لذا چنین دانشمندی، (اگر چه مال دنیا نیز نداشته باشد – که در سؤال آمده بود)، اجرش همین عزت، احترام و یاد خیر و تشکر خلایقی است که در دنیا به او میدهند. و اجر نیز الزاماً پول و ثروت نیست.
نه تنها یک دانشمند خوش اخلاق مادهگرا و بیاعتقاد، بلکه اگر کسی برای دنیا (ریا) نماز بخواند و روزه بگیرد نیز، اجرش همان است که در دنیا شامل و نصیبش میگردد.
د – اما راجع به انسان معتقد، مؤمن، اهل نماز و روزه، ولی بد اخلاق نیز باید دقت شود که انسان معتقد و مؤمن هرگز بداخلاق نمیشود. لذا اگر با بد اخلاقی مواجه شدید [اگر چه ظاهر مؤمنی داشته باشد]، باید یقین بفرمایید که اعتقاد، ایمان و علمش بسیار ضعیف است.
اسلام برای رشد انسان آمده است که با کسب صفات کمال میسر میگردد. انسان باید تجلی حق تعالی باشد. علم، حیات، قدرت، زیبایی، غنا، رأفت، رحمت، کرم، جود و ...، که بدانها توصیه شده است، همه اسمای الهی هستند که باید در انسان تجلی یابند. و پیامبر اکرم (ص) فرمودند که «انّی بعثت لاتمّم مکارم الاخلاق» یعنی من برای اتمام و اکمال مکارم اخلاقی مبعوث شدهام.
پس، کسی که اخلاق ندارد، اعتقاد و ایمان درست و کاملی هم ندارد. به او نیز ظلمی نمیشود، و نتیجهی همهی رفتارهای خوب و یا بدش به خودش بر میگردد:
«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت ...» (البقره، 286»
ترجمه: خدا هيچ كس را تكليف نكند مگر به قدر توانايى او (و روز جزا) نيكىهاى هر شخصى به سود خود او و بديهايش نيز به زيان خود او است ... .
«تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَها ما كَسَبَتْ وَ لَكُمْ ما كَسَبْتُمْ وَ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ» (البقره، 134)
ترجمه: در هر حال آنها امتى بودند و رفتند و هر چه كردند براى خود كردند شما هم هر چه بكنيد براى خود مىكنيد شما از آنچه آنان مىكردند بازخواست نخواهيد شد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی قیام نماز