اگر فردی دچار ضلالت باشد و متوجه نباشد یعنی جاهل باشد، و امکانات درک حقیقت و تشخیص حق از باطل هم برایش فراهم باشد ولی اقدامی برای خروج از ضلالت نکند، یعنی علاوه بر جاهل مقصر هم باشد، تکلیف او در قیامت چیست؟ آیا بابت تقصیری که در جهل خویش دارد به جهنم میرود؟ اگر پاسخ مثبت است ممکن است پس از مدتی کیفر پاک شود و از جهنم رهایی یابد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا بیندیشیم که برای ما چه فرقی دارد که او بالاخره از جهنم رهایی مییابد و یا خیر؟ آیا دلمان برای افراد غافل، جاهل، کافر، ظالم و اهل گناه و فساد سوخته است و میخواهیم هر طوری شده، راه خلاصی برای آنان بیابیم؟!
تا کنون دهها میلیارد انسان به دنیا آمده و از دنیا رفتهاند و امروزه بیش از هشت میلیارد انسان روی زمین زندگی میکنند، و برای هر کدام در حساب احتمالات، میلیاردها حالت وجود دارد؛ لذا میلیاردها پرسش مبنی بر «اگر فردی ...» میتوان طرح نمود و یک عمر را دنبال پاسخها گوناگون، تلف نمود.
بیتردید ما نمیتوانیم در دنیا، معادی به داوری خود برپا نماییم و تکلیف بندگان را مشخص نماییم، اما برای این که هدایت شویم، راه برایمان تبیین شده است. بنابراین، ما باید قواعد و قالبهای کلی را بشناسیم.
الف – واژهی "جهل" در مقابل "عقل و خرد" است، و نه در برابر "نادانی = ضعف علمی". تمامی انسانها در آغاز، نادان متولد میگردند و بعد به مرور زمان، از کتابهای متفاوتی، چون کتاب خلقت که پیش روی آنهاست، کتاب وحی که در اختیار آنهاست، کتاب تجربیات خود و دیگران که همراه آنهاست، کتب علمی از خواندن و نوشتن گرفته تا علوم گوناگون و ...، علوم بسیاری را فرا میگیرند. اما، تمامی این علوم، به نفع کسی تمام میشود که از قوهی عاقلهی خود بهره میبرد و "عقل و خرد" را به کار میاندازد؛ و چه بسا که آدمی علم داشته باشد، اما عقل نداشته باشد. جنایتکاران عالم، همه به انواع خیانتها و جنایتها، علم دارند! لذا فرمود زمین و آسمان و هر چه در آنهاست (و همین عالم ماده)، همه آیه و نشانه است، همه گویا و راهنماست، همه روشنگر و هدایت کننده است، اما برای کسانی که "مخ" دارند، یعنی اهل تفکر و تعقل و نتیجهگیری عقلایی و برنامهریزی مدبرانه هستند:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (آل عمران، 190)
ترجمه: مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (روشنی) برای خردمندان است.
ب – کسی که عقل و خرد را به کار نمیاندازد، از کشفیات علمی گوناگون نیز بهرهی زیادی نمیبرد؛ او در نهایت موجودات گوناگون و اشیایی را میشناسد و به برخی از قوانین حاکم بر آنها و یا خواص آنها نیز پیبرد و از آنها استفادههایی در "ابزارسازی" میبرد؛ دارو میسازد، سفینهی فضایی میسازد، ماهواره میسازد و ... .
اما کسی که مخ دارد، و عقل و خرد را به کار گرفته است، با تفکر بر روی دادهها [خلقت و نظام حاکم بر آنها]، ضمن استفادههای ابزاری، نتایج عاقلانه و حکیمانه به دست میآورد و میگوید: «این خلقت با این همه عظمت، پیچیدگی، زیبایی و نظم حاکم بر آنها و قواعد ارتباطاتی و ...، بیهوده خلق نشده است، پس حتماً حساب و کتاب و نتایجی در کار هست»:
«الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران، 11)
ترجمه: همانها که خدا را در حال ایستاده و نشسته، و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد میکنند؛ و در اسرار آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ (و میگویند:) بار الها! اینها را بیهوده نیافریدهای! منزهی تو! ما را از عذاب آتش، نگاه دار!
ضایع کردن نعمات:
از نشانههای بیخردی، "فرصت سوزی و ضایع کردن نعمت" میباشد. فرض کنید برای جوان بیکار و نیازمند به اشتغال و درآمدی، یک فرصت شغلی مناسب ایجاد شود، اما او همچنان به تنبلی و بازی عادت کرده باشد و سر کار نرود – یا به نیازمندی چند میلیون پول نقد بدهید و همه را به جوب بریزد و یا در مصارف بیهوده هدر دهد – یا به بیخانمانی، خانهای فراخ و مبله بدهید، و او برای سرگرمی و تفریح، و یا از روی بغض و کینه و ... آن را به آتش بکشد و ... . برای چنین شخصی، چه عاقبتی به جز بدبختی، هلاکت و معذب شدن در آثار کردههای خویش، قابل پیشبینی و یا حتی فرض و تصور میباشد؟!
پس اگر کسی، قدر نعمت خلقت خویش، حیات، زندگی، عقل، شعور، منطق، فطرت، وحی، توان، استعداد، امکانات و ... را ندانست و همه را ضایع نمود، دچار "خسران = زیان – از دست دادن اصل و فرع سرمایه" میگردد. «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ / و العصر، 2».
بدترین خسران:
سرمایه، هر چقدر هم کلان باشد، باز هم محدود است – سود و منفعت و یا ضرر و زیان، هر چقدر هم که زیاد باشند، باز محدود هستند، لذا نسبت به حداکثر امکان و یا نسبت به یکدیگر "شدت و ضعف" دارند. بنابراین، "خسران" نیز مراتب دارد. فاصله بسیاری است بین کسی که به خاطر ندانستنها، ندانمکاریها، بیخردی و ...، چند میلیون سرمایهی نقدیاش را ضایع مینماید، با کسی که انسانیت، آبرو، شرف و شخصیت خود و بالتبع دین، دنیا و آخرت خود را نیز ضایع مینماید.
"اَخسر" صفت تفضیلی است، یعنی خاسرترین، زیانکارترین. و خداوند متعال میفرماید: «زیانکارترین مردم کسی است که در عین گمراهی و خطاکاری، گمان میکند که در بهترین راه قرار دارد و بهترین کارها را انجام میدهد»!
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» (الکهف، 103 و 104)
ترجمه: بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانی هستند؟ * آنها که تلاشهایشان در زندگی دنیا گم (و نابود) شده؛ با این حال، میپندارند کار نیک انجام میدهند!
غفلت و تغافل:
"توجه"، نقطهی مقابل "غفلت" است، پس غفلت یعنی بیتوجهی. بدیهی است که آدمی نه میتواند به همه چیز توجه داشته باشد و نه میتواند به طور مطلق، نسبت به همه چیز بیتوجه باشد. بنابراین، توجه و غفلت نیز شدت و ضعف مرتبه دارد و آدمی هر چه بیشتر "متوجه" چیزی یا امری باشد، نسبت به چیزهای دیگر، کمتوجه، بیتوجه و یا حتی "غافل" میگردد.
گاه آدمی چنان متوجه دنیا، متاع و لذتهایش میگردد که خداوند سبحان و روز ملاقات (معاد) و حساب و کتاب را فراموش میکند و گاه چنان محو چیزی یا امری میگردد که حتی خودش را فراموش مینماید.
این غفلت عمومی و اولیه، با یک توجه دادن، متذکر شدن و انذار دادن، بر طرف میگردد. مثل این است که کسی قرار مهمی داشته باشد، اما چون طبق محاسبات خودش، هنوز فرصت دارد، مشغول یک بازی و سرگرمی میشود و سپس چنان متوجه و متمرکز در آن بازی میشود که قرار مهمش را فراموش مینماید، اما ناگاه، دیگری او را متوجه نموده و متذکر میگردد که «قرارت یادت نرود – دیر نشود».
گسیل نمودن انبیا و رسولان، نزول وحی، کتاب الهی و آن چه در آن آمده، آموزههای اولیای الهی و بسیاری از حوادثی که رخ میدهد، برای همین توجه، انذار و تذکر میباشد، چنان که از اسامی قرآن کریم، "ذکر" است، یعنی با انذار و تذکر، یادآوری میکند تا فرد از غفلت رهایی یابد. چنان که فرمود:
«يس * وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ * إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ * عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ * لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ» (یس، 1 تا 6)
ترجمه: یس * سوگند به قرآن حکیم * که تو قطعاً از رسولان (خداوند) هستی * بر راه راست (قرار داری) * این قرآنی است که از سوی خداوند عزیز و رحیم نازل شده است * تا قومی را بیم دهی که پدرانشان انذار نشدند، از این رو آنان غافلند.
● – اما، اگر کسی خود را به غفلت زند (تغافل)، هم نداند و هم نخواهد که بداند – هم غافل باشد و هم نخواهد که از غفلت بیرون آید و متوجه شود – هم در مسیر هلاکت پیش رود و هم نخواهد که هدایت شود، دیگر هیچ آیه، نشانه، دلیل، انذار و تذکری، برای او فایدهای ندارد.
«وَسَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ» (یس، 10)
ترجمه: و آنان را چه بيم دهى [و] چه بيم ندهى به حالشان تفاوت نمىكند، نخواهند گرويد.
چانه زدن برای تخفیف عذاب:
برخی، منکر توحید و معاد نیستند، اما به طرز عجیبی سعی دارد که برای کاهش عذاب، چانه بزنند! گویی به خداوند سبحان میگویند: «تو و معادت را قبول داریم، اما گناه و اهل گناه را بیشتر دوست داریم و این عذابها را برای آنها زیاد میبینیم!» لذا به دنبال بهانه و مفری هستند که هر طور شده، عذاب الهی را کاهش دهند و برای آن فرجام و پایانی در نظر بگیرند و کافران و ظالمان را همچون مؤمنان، متقیان و عدالتخواهان، وارد بهشت نمایند!
حال فرض بگیریم که عذابی که در نتیجهی عملی مترتب شده است، پس از چند صد هزار و یا چند میلیون سال به پایان رسد، اما مگر حتی یک لحظهاش نیز قابل تحمل میباشد؟!
بله، عذابی که نتیجهی "عمل یا اعمال" میباشد، ممکن است که زمانی به پایان رسد، اما عذاب کفر، عناد، شرک و بالتبع "ظلم" که پایان ندارد، چرا که عجین با جان اهلش گردیده است؛ آتش جهنم، آتش وجود خود آنهاست.
●- اما، خداوند رحمان و رحیم، راه آسانتر، محکمتر و سریعتری برای کاهش و حتی بر طرف شدن هر مقدار عذابی پیش رو گذاشته است که آن "استغفار = طلب مغفرت" و سپس "توبه = بازگشت از گناه به سوی خدا" میباشد.
پس، انسان خردمند کسی است که اهل استغفار و توبه باشد، نه این که مترصد باشد به یک فرمولی دست یابد که طبق آن، از مقدار یا مدت عذاب در آخرت بکاهد!
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
در آخرت، تکلیف فرد غافلی که امکان درک و فهم داشته باشد و دنبال آن نرود چیست؟ آیا ممکن است پس از مدتی پاک شده و از جهنم خارج شود؟!
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9692.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 2613
- 27 اسفند 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن قیام