«شما فکر میکنید که خدا مثل ما فکر مىکند و نیازمند چاپلوسى است و اگر از دستورهایش پیروى نکنیم از ما انتقام مىگیرد؟! چنین عیب و نقصى چگونه مىتواند در وجودى کامل موجود باشد؟! این صرفا نحوهى حرف زدن کسانى است که کتاب مقدس را نوشتهاند... .» «از کتاب مسئلهی اسپینوزا، اثر اروین د یالوم»؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
آیا اگر خداوند متعال رحمت داشته باشد، اما غضب نداشته باشد، بخشش داشته باشد، اما مجازات نداشته باشد و ...، وجودی کامل میشود؟! آیا میپذیریم که نظام حکومتی، بانک، بیمه، وام، تعاونی و دانشگاه داشته باشد، اما قوانین جزایی و کیفری، نیروی انتظامی و امنیتی، مجازات و زندان نداشته باشد؟!
چقدر نادان است که کسی گمان کند بندگی و اطاعت از خدا، چاپلوسی است؟!
●- خدای "اروین د یالوم"، فکر میکند، البته نه مثل بقیه، بلکه فقط مثل او! در واقع این "اروین د یالوم" است که فکر خود را به نام فکر خدا، به مردم عرضه میکند!
●- اروین دیوید یالوم (Irvin David Yalom )، یک پزشک (روانشناس) امریکایی بود که سپس به فلسفه روی آورد که الگوی "روانشناسی هستیگرایانه" را طرح کرده است، لذا گفته میشود که پایهگذار "اگزیستانسیال" بوده است؛ و لازم به ذکر است که «اگزیستانسیالیسم بیخدایانه» با «اگزیستانسیالیسم مسیحی» متفاوت میباشند و البته "اگزیستانسیالیسم ادبی" نیز توسط چهرههایی چون سیمون دوبووآر و ژان پل سارتر و ... که فیلسوف رماننویس بودند پدید آمد.
نظریات
باید با جرأت اذعان داشت که تمامی نظریات نظریهپردازان غرب و شرق عالم و در طول تاریخ، راجع به خدا، معاد، مبدأ آفرینش، دین، شریعت، انسان و ریشههای اعتقادی و باوری انسان، نقش عقل، نفس، عشق به کمالات و میل به نفسانیات و سایر حقایق عالم هستی و ...، در برابر آن چه خداوند سبحان در قرآن مجید فرموده و سایر آموزههای اسلامی از اهل عصمت علیهم السلام تبیین شده، یا درست اما سطحی و جزئی میباشند و یا کاملاً نادرست و قابل بطلان عقلی و علمی میباشند. حتی بسیاری از نظریهپردازان، گاه با موضوعی در معارف اسلامی آشنا میشوند و سپس آن را میگیرند و جهت اشتهار خود به عنوان "نظریهپرداز"، در جهت و مفاهیم مطالبش تغییراتی ایجاد میکنند و البته رنگ و لعاب "مادهگرایانه" نیز به آن میدهند، تا مبادا کسی متوجه توحید و معاد شود! حفظ کلمات، با تغییر و تحریف از مفاهیم و مواضع، روش دیرینۀ یهود بوده است؛ چنان که فرمود: «مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ ... - بعضی از یهود، سخنان را از جای خود، تحریف میکنند ... / النساء، 46».
گاهی مواضع آنان مبتنی بر علوم طبیعی و تجربی [نه نظریات] میباشد، اما نتایج عقلی که از آن میگیرند، نادرست میباشد! مثل این بگویند: «چون دانستیم انسان، حیوان، گیاه و ... چگونه پدید میآیند و میمیرند، یا قوانین حاکم بر سیارات و کهکشانها چیست، پس خدای خالقی وجود ندارد!» خب، این ابلهانهترین، جاهلانهترین، مغرضانهترین و متکبرانهترین نتیجهای است میتوان از دیدن و کشف علوم در عالم هستی و نظام علیمانه و حکیمانۀ حاکم بر جهان گرفت!
«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، 83)
- هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ میشمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر میگرفتند آنان را فراگرفت!
خداوند متعال در آیاتش و نیز انبیاء و اوصیای الهی، به ویژه اهل عصمت علیهم السلام، پیش از همگان، برای اثبات توحید و معاد، بر همین عالم هستی، جهان ماده، قوانین، مقدرات (اندازهها)، نظم و ربوبیت حاکم بر آنها استدلال نمودهاند.
●- مَثل اینان در توصیف عالم هستی و جهان ماده، همان مَثل "پیلشناسی در تاریکی" است که مولوی در قصیدهای بلند، به نظم آورده است: آن که دست بر خرطومش کشید، گفت: «شکل این حیوان چون ناودان است» - دیگری دست بر گوشش کشید و گفت: « شکل این حیوان، چون بادبزن میباشد» و ... !
توحید و معاد در ادیان
اگر چه مسیحیان و یهودیان، به لحاظ فقهی همه "اهل کتاب" محسوب میگردند، اما به لحاظ شناختی، نه تنها تعریف و توصیف آنها از خدا و معاد، با معارف قرآنی و اسلامی متفاوت و حتی مغایر است و بالتبع مورد تصدیق عقل نیز نمیباشد، بلکه چون میگویند: ما فرزندان خدا هستیم – عُزَیر پسر خداست – مسیح پسر خداست – خدا با پیامبرش کشتی گرفت – خدا از خلقتش پیشمان شد – خدا راه خانه مؤمنانش را گم کرد و در کوه صهیون سکنا گزید - دست خدا بسته است – ما هرگز به جهنم نمیرویم، و اگر برویم نیز مدتش بسیار محدود است ... و سایر خرافات؛ وارد "شرک" نیز میشوند!
«وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» (التوبة، 30)
- یهود گفتند: «عزیر پسر خداست!» و نصاری کفتند: «مسیح پسر خداست!» این سخنی است که با زبان خود میگویند، که همانند گفتار کافران پیشین است؛ خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند؟!
این توصیفات کفرآمیز کجا و معرفی خداوند متعال در کلام وحی، در سورۀ توحید و آیات سوره حشر و ...:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ» (الحشر، 22 و 23)
- اوست الله که إلهی جز او نیست، دانای آشکار و نهان است، و او رحمان و رحیم است * اوست الله که إلهی جز او نیست، حاکم و مالک اصلی اوست، از هر عیب منزّه است، به کسی ستم نمیکند، امنیّت بخش است، مراقب همه چیز است، قدرتمندی شکستناپذیر که با اراده نافذ خود هر امری را اصلاح میکند، و شایسته عظمت است؛ خداوند منزّه است از آنچه شریک برای او قرارمیدهند!
پس آنان که یک جمله تقطیع شده از این نظرات را در فضای مجازی منتشر میکنند تا خواننده آن را نسبت به "اسلام" بداند، قصدی جز ایجاد تزلزل و انحراف و تشکیک در اعتقادات اسلامی مردم ندارند! مهم است معلوم و بیان شود که منتقد یا منکر، راجع به کدام خدا و معاد بحث میکند؟!
انتقام خدا
اولاً: خداوند سبحان، فکر نمیکند که گفته شود تفکرش مانند ماست و یا متفاوت با ما. فکر کار ذهن روی معلومات است، برای رسیدن و معلوم کردن مجهولات؛ پس برای خداوند علیم چیزی مجهول نیست که بخواهد فکر کند تا آن را برای خود معلوم سازد.
ثانیاً: اگر بگویند که چون خدا رحمان و مهربان است، پس هیچ عذابی ندارد [که همان ادعای یهودیان راجع به خودشان میباشد]، در آخر کار، مؤمن و کافر، متقی و فاسد، ظالم و عادل و ...، همه مساوی میشوند که نه تنها هدایت، گسیل انبیا و رسولان، کتاب و وحی، راهنمایی و راهبری برای هدایت را بیمعنی سازد؛ و نه تنها برپایی معاد را منتفی میسازد، بلکه اساساً با "عدل إلهی" سازگاری ندارد؛ مگر میشود یک عده راه کفر را بروند و عدهای دیگر در صراط مستقیم حرکت کنند، و در آخر کار، هر دو به یک مقصد و نتیجه برسند؟! لذا فرمود:
«لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ» (الحشر، 20)
- هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند.
حقیقت آشکار رحمت و غضب
نیاز به اثبات ندارد، همگان میدانند و در عالم درون و بیرون خود به خوبی درک میکنند که حتی در میان ما انسانها، هیچ حبّی بدون بُغض وجود ندارد، چنان که اگر کسی سلامتی را دوست داشته باشد، حتماً از بیماری بدش میآید – اگر کسی غنا و توانگری را دوست داشته باشد، حتماً از ضعف و فقر بدش میآید – اگر کسی کشور و ملتش را دوست داشته باشد، حتماً دشمنان کشور و ملتش را دشمن قلمداد میکند و ... . پس "حُبّ و بُغض"، همیشه با هم هستند.
هم چنین، همگان میدانند که هیچ جاذبهای، بدون دافعه وجود ندارد و اگر دافعه نباشد، جاذبه معنایی نخواهد داشت؛ حال خواه جاذبه و دافعۀ اقطاب مغناطیسی باشد، یا جاذبه و دافعه امیر المؤمنین علیه السلام [کتاب شهید مطهری] و یا ...؛ پس در خدا و اسماءاش [نشانههایش] نیز برای برخی جاذبه و برای برخی دیگر دافعه وجود دارد و این دو گروه، به یک مقصد و نتیجه نمیرسد، چنان که فرمود: قلب مؤمنان با ذکر من مطمئن میشود و آرام میگیرد، اما دل کافرانِ به معاد، با شنیدن نام من، مشمئز میگردد:
«وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» (الزّمر، 45)
- هنگامی که خداوند به یگانگی یاد میشود، دلهای کسانی که به آخرت ایمان ندارند مشمئزّ (و متنفّر) میگردد؛ امّا هنگامی که از معبودهای دیگر یاد میشود، آنان خوشحال میشوند.
●- بنابراین خداوند سبحان، نسبت به بندگانش، هم رحمت واسعه دارد، هم مغفرت و عفو دارد، هم لطف، جود و کرم دارد؛ و هم غضب، انتقام و عذاب دارد؛ و هر شخص یا گروهی به تناسب رویکرد خودشان، مشمول رحمت یا انتقام و عذاب میگردند:
«وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَدِيدُ الْعِقَابِ» (الرّعد، 6)
- آنها پیش از حسنه (و رحمت)، از تو تقاضای شتاب در سیّئه (و عذاب) میکنند؛ با اینکه پیش از آنها بلاهای عبرت انگیز نازل شده است! و پروردگار تو نسبت به مردم -با اینکه ظلم میکنند- دارای مغفرت است؛ و (در عین حال،) پروردگارت دارای عذاب شدید است!
انتقام و عذاب:
فرض کنید بگویند: «چون خدا آتش و انسان را خلق نموده و او مهربان است، آتش نباید انسان را بسوزاند»! این سخن همانقدر جاهلانه و مسخره است که بگویند: «چون خدا مهربان است، نباید هیچ جهنم و عذابی در کار باشد»! بالاخره چه انسان دستش را روی آتش بگیرد، و چه با کفر، شرک و گناه خود را به آتش بکشد، میسوزد.
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
اروین د یالوم در کتاب "مسئلهی اسپینوزا": «شما فکر میکنید که خدا مثل ما فکر مىکند و نیازمند چاپلوسى است و اگر از دستورهایش پیروى نکنیم از ما انتقام مىگیرد؟!»
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11301.html
- تعداد بازدید : 2935
- 30 مهر 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید معاد اندیشه و مباحث نظری