معاد - درس 11 / براهین توحیدی - بخش اول: بدون شناخت و ایمان به توحید، شناخت و ایمان به معاد ممکن نیست و نمیتوان برای اثباتش، براهین مستقلی اقامه نمود.
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه :
در مباحث گذشته بیان شد که در قرآن مجید، به موضوع دوباره زنده شدن انسان، حساب و کتاب در محشر و آغاز حیات جاودانه، با نامهای گوناگونی اشاره شده است که هر یک معنای ویژۀ خود را دارند و به توصیف یا واقعهای در آن عالم توجه میدهند؛ اما در میان نام "معاد" بیشتر آمده و مشهورتر میباشد؛ و به لحاظ کلمه نیز موضوع بحث میباشد، چرا که "معاد" از ریشۀ "عود"، به معنای "بازگشت" میباشد و انسان میخواهد بداند آیا واقعاً دوباره زنده شدن و بازگشتی در کار هست یا خیر و دلایلش چیست؟ و اگر معاد حقیقت دارد، او به کجا بازمی گردد؟!
جستجو و مطالبۀ "دلیل و برهان عقلی" نیز خود تأیید و تأکیدی است که آدمی با نیروی "عقل" میشناسد و البته عقل نیز به "نور علم" میبیند. مَثَل کسی که عقل دارد، اما علم ندارد، مانند بینایی در تاریکی محض است که چیزی را نمیبیند تا بشناسد؛ و مَثل کسی که علم دارد، اما عقلی ندارد که با آن اندیشه و خردورزی نماید، مانند نابینایی است که حتی تابش نور خورشید، سبب دیدن او نمیگردد.
در هر حال، اصول دین در اسلام که "معاد" یکی از مهمترین آنهاست و گاه گفته شده که اصول دین دوتاست: «توحید و معاد» و نبوت تابع و الزام آن میباشد، تحقیقی میباشد و تقلید در آنها جایز نمیباشد؛ لذا "عقل" برای شناخت "معاد" دلیل میخواهد و هر کسی باید به حدّ خود، با دلایل متقن عقلی، معاد و حیات اخروی را بشناسد و سپس با قلب (جان) خود آن را فهم کند و به آن ایمان بیاورد و نسبت به این حقیقت، نه تنها کفر نورزد؛ و با بدلسازی برایش شریک نسازد و شرک نورزد، بلکه غفلت نیز نورزد؛ چرا که دنیا پُل گذر و آخرت مقصد سفر اوست و باید خود را مهیا سازد.
براهین توحیدی
اگر چه برای شناخت و اثبات بیان میتوان با براهین گوناگونی استدلال عقلی نمود، اما باید مبنا را "توحید"، یعنی شناخت خداوند واحد، اَحد، سبحان و ایمان به او قرار داد؛ چرا که "معاد"، سخن از مُردنی دارد که او میمیراند؛ و زنده کردنی که او زنده میکند؛ و بازگشتی که او باز میگرداند؛ و آن هم به سوی خود.
از اینرو، زیرساخت جهانبینی توحیدی و اسلامی، مبتنی بر شناخت و باور الله جلّ جلاله به عنوان مبدأ و مقصد میباشد؛ منطق «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» یعنی: «الله جلّ جلاله ما را خلق نموده، به وجود آورده، هستی بخشیده، ربوبیّت میکند، و به سوی او باز میگردیم».
بیتردید، برای کسی که خداوند سبحان را نشناخته و به او ایمان نیاورده است، سخن از "معاد" به معنای «بازگشت به سوی او»، بیهوده میباشد و هیچ اثری نخواهد داشت؛ چرا که اساساً معاد و حیات اخروی، بدون شناخت او، معنا و مفهومی ندارد.
کسی که نسبت به توحید شناخت و ایمانی ندارد، خدایان جعلی و موهومِ وَهم خود را بندگی میکند و معادش نیز موهوم میباشد؛ چرا که همیشه آخر به اول بازمی گردد. کسی که میگوید: «خدا و خالقی در کار نیست، و ما فقط محصول و فرآیند خاک هستیم؛ بازگشت خود را نیز به همین خاک میبیند» - و کسی که میگوید: «عالَم هستی و جهان، تصادفی و اتفاقی خلق شده؛ بازگشت خود را به تحولاتی میداند که همه اتفاقی و تصادفی میباشند و قابل شناسایی نمیباشند»!
عقل و وحی
برخی "عقل و وحی" را جدای از هم فرض کردهاند! و میگویند: «برای اثبات توحید و معاد"، بدون استناد به وحی، دلایل عقلی محض بیاورید! و غافلند که قرآن مجید، کتاب علم است و سراسر بیان دلایل و براهین عقلی میباشد؛ تا عقل بتواند به نور این علم، بهتر ببیند و بشناسد.
به عنوان مثال: در جهانبینی مادی (ماتریالیستی) و با نگاه علم تجربی محض، میتوانید صفحاتی از کتاب خلقت مادی را بخوانید؛ میتوانید تا حدودی نسبت به اجسامی چون: زمین، خورشید، ماه، دریا، کوه، گیاه، حیوان، انسان و ...، شناختی در علوم طبیعی پیدا کنید؛ اما خواندن کتاب خلقت، بدون خواندن کتاب وحی، نه شناخت کاملی به انسان میدهد و نه عمق و دورنمایی دارد و نه نقشۀ راهی در اختیار میگذارد، مگر آن که کسی با دیدن زمین و آسمان و هر چه در آنهاست؛ به این نتیجۀ عقلی برسد که اینها خود به خود و بیدلیل و حکمت و بدون هدف خلق نشدهاند؛ پس باید هم خالق و ربّی وجود داشته باشد و هم هدف، مقصد و معادی در کار باشد.
در روخوانی صفحاتی از کتاب خلقت، آن هم بدون اندیشه و بصیرت و صرفاً با نگاه مادی، فقط میخوانید: سیارههایی به نامهای زمین، ماه، خورشید و ستارگان وجود دارند؛ و اگر بیشتر مطالعه کنید، میخوانید که کهکشانهای بسیاری نیز وجود دارند! این نوع از مطالعۀ کتاب خلقت، نه تنها خواندن صفحاتی مقطعی از کتاب خلقت مادی میباشد، بلکه مانع از توجه عمیقتر و خواندن ابتدا و انتهای کتاب خلقت میگردد؛ اما خداوند متعال در قرآن مجید، متذکر میگردد که هم به کتاب همین خلقت مادی توجه کنید، و هم اندیشه و تعقل کنید که اول و آخرش کدام است؟ لذا در آیات قرآن کریم، صرفاً به ظاهر خلقت اشاره نشده، بلکه ابتدا به خالقش و سپس به حکمت، مقصدش و معادش توجه میدهد و میفرماید و هر چه هست را «آیه - نشانۀ هدایت کننده» میخواند، البته برای کسانی که کتاب خلقت را با اندیشه، تفکر و تعقل میخوانند:
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (آل عمران، 190)
- همانا (به درستی که) در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و رفت شب و روز، نشانههاى (روشنى) است براى خردمندان.
«وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (الجاثیه، 13)
- او آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است همه را از سوى خودش مسخّر (رام) شما ساخته؛ در اين نشانههاى (مهمّى) است براى كسانى كه انديشه مىكنند!
پس، به آدمی عقل داده، تا از ظاهر به پنهان برسد؛ و ملکوت عالم را نیز نظاره و مطالعه نماید و به آن چه در غیب و باطن قرار داد نیز ایمان بیاورد»:
«أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ» (الأعراف، 185)
- آيا در ملکوت آسمانها و زمين (قاهريت، مالكيت و حاکمیت خدا و مقهوريت و مملوكيت آنها) و در آنچه خداوند از اشيا آفريده ننگريستهاند، و در اينكه شايد پايان عمرشان نزديك شده باشد؟! (و اگر به دعوت اين كتاب نگروند) پس به كدام سخن بعد از اين (قرآن) ايمان مىآورند؟!
●- بنابراین، آن که خداوند علیم، حکیم و سبحان را میشناسد، میفهمد که او زمین، آسمان و انسان را با این عظمت، باطل (به ناحق)، بیهوده و یا برای بازی و سرگرمی نیافریده است؛ پس باید معاد، حساب و کتاب و نتایجی در کار باشد؛ وگرنه همه چیز مساوی و دنیا و حیات دنیوی پوچ میگردد! و خداوند متعال او را در آیات قرآن حکیم، بدین حقایق متذکر میگردد:
«وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ * أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ» (ص، 27 و 28)
- ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آنهاست بيهوده نيافريديم؛ اين گمان كافران است؛ واى بر كافران از آتش (دوزخ) * آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمين قرار مىدهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران؟!
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ» (المؤمنون، 115)
- آيا گمان كرديد شما را بيهوده آفريدهايم، و بسوى ما باز نمىگرديد؟
●- بنابراین، محکمترین و متقنترین دلیل عقلی برای "معاد"، همان "توحید" میباشد؛ کسی که (به حدّ خود)، خداوند علیم، حکیم و سبحان را آنگونه که خودش را در کتاب خلقت و کتاب وحی معرفی نموده بشناسد، یقین مینماید که باید مقصدی در کار باشد، باید باورها، مواضع و عملکرد انسان به نتایجی برسد؛ لذا "معاد" حتمی و یقینی میباشد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 233
- 29 مهر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات توحید معاد