معاد - درس 13 / براهین توحیدی - بخش سوم: عدالت، مساوات نیست و مساوی قرار دادن همگان، عین ظلم میباشد؛ پس حیات اخروی و رسیدن به نتایج ضروری میباشد!
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه:
در این مقدمه نیز تکرار میشود که بحث از حیات اخروی (معاد) و سعی در اثبات وقوع آن، بدون اعتقاد به توحید (خداشناسی و خداپرستی)، هیچ مفهوم و جایگاهی ندارد و به جایی نمیرسد؛ حتی اگر اثبات شود که پس از مرگ حیات دیگری وجود دارد، به هیچ وجهی اثبات کنندۀ معاد نمیباشد، چرا که معلوم نیست چگونه حیاتی وجود دارد؟
این که بدن انسان در قبر میپوسد و خاک میشود و سپس در چرخۀ طبیعت به چیزهای دیگری مبدل میگردد، موضوع و مقصود از «حیات اخروی - معاد» نمیباشد؛ بلکه مقصود، بازگردانده شدن آدمی به محضر الهی در محشر، حساب و کتاب و رسیدن به نتایج مواضع و اعمال او در زندگی دنیوی میباشد.
طبیعتگراها، به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول که کثرت دارند، به توحید و معاد کافر میشوند و به همان گردش تبدیلی در جهان طبیعت معتقد میباشد، اما گروه دوم، معتقدان به تناسخ میباشند، که بدون هیچگونه دلیل، سند و شاهدی، مدعی هستند که آدمی پس از مرگ، به اشکال گوناگونی به همین دنیا برمی گردد، خواه به شکل آدم باشد، یا عقاب، گرگ، کبوتر و سایر حیوانات!
بنابراین، فقط و فقط، خداشناسان و معتقدان به توحید، و خالق و ربّ بودن او [از هر دینی]، معاد را باور دارند، اگر چه در همین باور درست آنها نیز خرافات بسیاری وارد شده باشد.
عدالت، برقراری مساوات نیست
بسیاری معنای عدالت را مساوات گمان نمودهاند، در حالی که "عدل" چه در معارف الهی و چه در مباحث عقلی (فلسفی) و یا کلامی، نه تنها به معنای مساوات نمیباشد، بلکه مساوات مستلزم بیعدالتی میباشد. لذا حتی دو انگشت یک دست و یا دو دندان در یک دهان نیز از هر حیث عین هم و مساوی با هم نمیباشند؛ چه رسد به مساوی بودن تمامی انسانها در آخر کار!
"عدل" به هر تعریفی، یعنی: «قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش»؛ چنان که امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام فرمودند:
«الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا - عدالت، هر چيز را به جاى خود مىنهد» (نهج البلاغه، حکمت 437)
●- بنابراین، اگر حیات اخروی نباشد و همه پس از عمری کوتاه و مرگ، خاک شوند، همه مساوی خواهند بود و ظالم و مظلوم به یک عاقبت و نتیجه میرسند؛ اما اگر حیات اخروی باشد، ولی حساب و کتاب و پاداش و عقابی در کار نباشد نیز همه مساوی خواهند شد و این عین ظلم است. لذا آنان که میگویند: «خدا هست، معاد هم هست، اما او ارحم الراحمین است و کسی را به جهنم نمیبرد و عذاب نمیکند!» هم دروغ میگویند، هم خلاف آیات صریح قرآن کریم را مدعی میشوند و هم به خداوند عادل افترا میبینند تا مردمان را گمراه سازند و گناه را نزد آنان عادیسازی کنند و رواج دهند!
مگر میشود: عاقل و جاهل - موحد و مشرک مؤمن و کافر - متقی و فاسق - صالح و فاسد - عادل و ظالم - اهل عمل صالح و مجرم، امین و خائن و ...، همه در یک سطح قرار گیرند و مساوی شوند؟!
آیات قرآن مجید
چنین مساواتی عین ظلم است، و خداوند متعال به کسی ظلم نمیکند، لذا تأکید نمود که نه تنها چنین مساواتی برقرار نخواهد شد، بلکه حتی یک مثقال ذره از خیر و شرّ به حساب آمده و نتایج خود را دارد:
«مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (هود علیه السلام، 24)
- وصف اين دو گروه [مشرك و مؤمن] همانند نابينا و كر و بينا و شنواست؛ آيا [اين دو گروه در صفت و حال و درجات و عواقب] يكسانند؟ پس آيا متذكّر نمىشويد؟
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ» (غافر، 58)
- و نابينا (کور دل) و بينا (بصیر) يكسان نيستند و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند [نيز با مردم بدكار يكسان] نيستند چه اندك پند مىپذيريد.
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (النّحل، 76)
- و خدا مثلى [ديگر] مى زند دو مردند كه يكى از آنها لال است و هيچ كارى از او برنمى آيد و او سربار خداوندگارش مى باشد هر جا كه او را مىفرستد خيرى به همراه نمىآورد آيا او با كسى كه به عدالت فرمان مى دهد و خود بر راه راست است يكسان است.
«قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ خَلَقُوا كَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَيْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» (الرّعد، 16)
- بگو: «چه كسى پروردگار آسمانها و زمين است ؟» بگو: «اللّٰه!» (سپس) بگو: «آيا اوليا (و خدايانى) غير از او براى خود برگزيده ايد كه (حتّى) مالك سود و زيان خود نيستند (تا چه رسد به شما؟!)» بگو: «آيا نابينا و بينا يكسانند؟! يا ظلمتها و نور برابرند؟! آيا آنها همتايانى براى خدا قرار دادند بخاطر اينكه آنان همانند خدا آفرينشى داشتند، و اين آفرينشها بر آنها مشتبه شده است ؟!» بگو: «خدا خالق همه چيز است؛ و اوست يكتا و پيروز!»
«قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 100)
- بگو پليد و پاك يكسان (مساوی) نيستند هر چند كثرت پليد[ها] تو را به شگفت آورد پس اى خردمندان از خدا پروا كنيد باشد كه رستگار شويد.
«لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ» (الحشر، 20)
- دوزخيان با بهشتيان يكسان نيستند بهشتيانند كه كاميابانند.
خداوند متعال میفرماید: «حتی مؤمنان نیز با هم مساوی نیستند» فرق است بین مؤمن نشسته، با مؤمن مجاهد:
«لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 95)
- (هرگز) افراد باايمانى كه بدون بيمارى و ناراحتى (عذر شرعی)، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانى كه در راه خدا با مال و جان خود جهاد كردند، يكسان نيستند! خداوند، مجاهدانى را كه با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [ترك كنندگان جهاد] برترى مهمّى بخشيده؛ و به هر يك از اين دو گروه (به نسبت اعمال نيكشان،) خداوند وعدۀ پاداش نيك داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظيمى برترى بخشيده است.
نبوت و هدایت
اگر حیات اخروی و معادی در کار نباشد، اگر قرار باشد که همه و همگان چیز در آخر مساوی شوند، دیگر نبوت، هدایت، نزول وحی، تعلیم و تربیت، تذکر و راهنمایی، توصیه به ایمان، تقوا، اخلاق حسنه و عمل صالح، وضع حقوق و قوانین و تعیین «بایدها و نباید - احکام»، نه تنها بیمعنا میشوند، بلکه اساساً موضوعیت و نقشی در ساختار و عاقبت انسان نخواهند داشت.
● - بنابراین، چون خداوند سبحان (مبرای از هر گونه نقص و عیب)، عدل عین ذات اوست، نه این که او عادل است؛ و به کسی به اندازۀ نخ خرمایی ظلم نمیکند؛ حتماً معاد را واقع میگرداند - محشر کبرا را برپا میدارد - هر ذرهای از مواضع و اعمال را که مکتوب داشته، به حساب میآورد - و هر کسی را به نتایج و عواقب راهش و کارهایش میرساند.
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (یونس علیه السلام، 44)
- خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمىكند، بلکه مردم خود بر خويشتن ستم مىكنند.
«إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا» (النساء، 40)
- در حقيقت خدا هموزن ذرهاى ستم نمىكند و اگر [آن ذره كار] نيكى باشد دو چندانش مىكند و از نزد خويش پاداشى بزرگ مىبخشد.
«يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا» (الإسراء، 71)
- [ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مىخوانيم پس هر كس كارنامهاش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمىشود.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 309
- 19 آبان 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اصول اعتقادات توحید معاد