ایکس – شبهه: نه تنها یک آیه، بلکه دهها آیهی کریمه بر جسمانی بودن معاد تصریح دارد.
دقت شود که روح مجرد، بسیط و از عالم «امر» است، چنان چه فرمود:
«وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً» (الإسراء، 85)
ترجمه: و در باره روح از تو مىپرسند، بگو: روح از [عالم] فرمان (امر) پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
بدیهی است ویژگیهای موجوداتی که از عالَمِ اَمر هستند (مثلا ملائکه و روح)، با موجوداتی که از عالم خلق هستند متفاوت میباشد، لذا روح دارای خصوصیات، نیازها و آثار بدن و جسم نمیباشد، هر چند که روح لذت و الم بدن را میچشد.
پس، هر آیهای از معاد که در آن به ویژگیها، نیازها، آثار و خوشآیندها یا ناخوشآیندهای جسمی اشاره شده است، تصریح بر معاد جسمانی است. به عنوان مثال:
مرگ و مبعوث شدن از قبر:
«ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ * ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ» (المؤمنون، 15 تا 17)
ترجمه: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم، پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم، بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است * بعد از اين [مراحل] قطعا خواهيد مرد * آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد.
در آیهی فوق مشهود است که سخن از «عالم خلق» است. این بدنی که از نطفه خلق شد، در آخر میمیرد و دوباره مبعوث میشود. ولی روح که مرگ ندارد. چنان چه در آیهی دیگری میفرماید که شما را از قبرها بیرون کشیده و مبعوث میکنیم و واضح است که آن چه در قبر میگذاریم، جسم است و نه روح. لذا جسم از قبر بیرون کشیده شده و مبعوث میشود:
«أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ» (العادیات، 9)
ترجمه: آيا نمىداند هنگامى كه (سرانجام در روز قیامت) آنچه در قبرهاست برانگيخته شود؟
گواهی اعضای بدن:
روح دست و پا و سایر اعضا ندارد، این اعضا مخصوص بدن است، پس اگر میفرماید که اعضا گواهی میدهند، یعنی قیامت جسمانی نیز هست و بدن با همه اعضایش محشور میشود:
«يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (النّور، 24)
ترجمه: روزى كه زبانها و دستها و پاهايشان به زيان آنها بر آنچه (در دنيا) مرتكب مىشدند شهادت خواهند داد.
خوردن و آشامیدن در بهشت و جهنم:
آیات بسیاری دال بر خوردنیها و آشامیدنیها برای بهشتیان و جهنمیان میباشد، در حالی که روح نه شکم دارد، نه میخورد و نه میآشامد و نه نیازی به خوردن و آشامیدن دارد، بلکه لذت یا الم خوردن و آشامیدن بدنش را درک میکند:
«وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ» (الطور، 22)
و از انواع ميوهها و گوشتى كه دلخواه آنهاست عطايشان مىكنيم.
«إِنَّ شَجَرَةَ الزَّقُّومِ * طَعَامُ الْأَثِيمِ * كَالْمُهْلِ يَغْلِي فِي الْبُطُونِ * كَغَلْيِ الْحَمِيمِ» (الدّخان، 44 تا 47)
ترجمه: آری (به درستی که) درخت زقّوم * خوراک گناهکاران است * چون مس گداخته در شکم(هایشان) میگدازد * همانند جوشش آب جوشان.
ازدواج:
روح جنسیت مذکر یا مؤنث ندارد، بالتبع قوا و میل شهوانی نیز ندارد، لذا نه ازدواج دارد و نه ارتباط جنسی. پس اگر فرمود اهل بهشت خانواده خود را [اگر متقی باشند] میبینند و یا مؤمنین (چه زن و چه مرد) با یک دیگر و حوریان ازدواج میکنند (حور نیز الزاماً مؤنث نمیباشد)، مواهب و نعماتی است که به جسم ارزانی میشود و روح بهجت آن را میبرد:
«وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقًا قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (البقره، 25)
ترجمه: و كسانى را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته انجام دادهاند مژده ده كه ايشان را باغهايى خواهد بود كه از زير [درختان] آنها جویها روان است، هر گاه ميوهاى از آن روزى ايشان شود مىگويند اين همان است كه پيش از اين [نيز] روزى ما بوده و مانند آن [نعمتها] به ايشان داده شود و در آنجا همسرانى پاكيزه خواهند داشت و در آنجا جاودانه بمانند.
«وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ» (الطور، 24)
ترجمه: و (براى پذيرايى آنان) پسران نوجوان بهشتى خاص آنان گردشان مىگردند كه گويى (در زيبايى و صفا) مرواريدى نهفته (در صدف)اند.
«حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ»
ترجمه: حوريانى پردهنشين (و مصون از ديد اغيار) در ميان خيمهها هستند.
پوست انداختن:
روح جسم نیست که گوشت و استخوان و پوست داشته باشد و اگر پوستش سوخت، خشک و سفت شود و بریزد و پوستی دیگر به جایش بروید و ...، پس این عذابی که برای کفار اهل جهنم تعریف شده نیز دال بر معاد جسمانی است:
«إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا» (النساء، 56)
ترجمه: كسانى كه به آيات ما كافر شدند، به زودى آنها را به آتشى درآوريم كه هر بار پوستشان پخته شود (بسوزد)، پوستى ديگر بر جايش نهيم تا عذاب را [به طور كامل] بچشند. بىشك خداوند شكستناپذير حكيم است.
و بلا فاصله در آیهی بعد از وضعیت مؤمنین میفرماید که با ازواج مطهر خود در زیر سایهها نشستهاند و از نعمت الهی لذت میبرند. بدیهی است که این لذتها و الَمها همه متوجه بدن شده و روح بهجت یا عذاب آنها را درک کرده و میچشد:
«وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَّهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلاًّ ظَلِيلًا» (همان، 57)
ترجمه: و به زودى كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند در باغهايى كه از زير [درختان] آن نهرها روان است درآوريم براى هميشه در آن جاودانند و در آنجا همسرانى پاكيزه دارند و آنان را در سايهاى پايدار درآوريم.
و از این طیف آیات که دال بر معاد جسمانی است، بسیارند.
البته لذتها و عذابهایی نیز وجود دارد که خاص روح است و بدن از درک آنها عاجز است، مانند لذت کمال و تقرب الهی (فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ) – لذت لقاء الله (مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيم) – لذت تقرب و رسیدن به مقام محمود (عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا) ... و یا درد و الم حسرت در «یوم الحسرة»، یا پشیمانی در «یوم التغابن» یا فراق و دوری و قهر خدا، هنگامی که از آنان روی رحمت خود را برگردانده و دیگر با آنها تکلم نمینماید.
«إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُوْلَئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ» (آل عمران، 77)
ترجمه: كسانى كه پيمان خدا و سوگندهاى خود را به بهاى ناچيزى مىفروشند آنان را در آخرت بهرهاى نيست و خدا روز قيامت با آنان سخن نمىگويد و به ايشان نمىنگرد و پاكشان نمىگرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.
لذا امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام در دعای کمیل به إله، معبود و محبوبش عرض مینماید:
«یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ وَ هَبْنِی - یَا إِلَهِی - صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى کَرَامَتِک»
ترجمه: اى خداى من و سید و مولاى من و پروردگار من، گیرم که بر عذابت صبورى کنم چگونه بر فراق تو صبر توانم کرد – یا الهی - گیرم آن که بر حرارت آتشت شکیبا باشم، چگونه چشم از لطف و کرمت توانم پوشید.
- تعداد بازدید : 5207
- 13 شهریور 1392
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن معاد