میخواستم بدونم منظور از نظام تکوین و نظام تشریع چیه؟ بعد اینکه آیا نظام تشریع رو فقط باید خداوند تعیین کنه یا اینکه انسانها هم میتونن نظام تشریع رو تعیین کنن؟ بعد اینکه دین چه ارتباطی بین این دو نظام داره؟ (دیپلم ریاضی / اراک)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لازم است ابتدا به هر کدام به صورت مستقل اشاره شود.
تکوین
"کَون" به معنی "ساخته" میباشد، یعنی هر چه که ساخته شده، پدید آورده شده و یا به تعبیر رایج میان ما، "خلق" شده باشد، در دایره "کَون" قرار دارد، یعنی همه چیز به غیر از خداوند خالق.
بنابراین، "عالَم تکوین"، یعنی تمام عالَم هستی که خداوند متعال آن را خلق نموده و به وجود آورده است، خواه عالم ماده (همین جهان) باشد، و یا عوالم غیر مادی دیگر. خواه مستقیم به امر خداوند متعال پدید آمده باشند، مثل روح که فرمود: « قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي – بگو روح از امر پرودرگار من است»، و یا خلقتش به واسطهی چیزهای دیگر باشد، مانند انسان که از خاک، آب، نطفه و ...، پدید میآید.
پس، "نظام تکوین"، یعنی تمامی قوانین حاکم بر نظام خلقت، حال خواه مادی باشند و یا غیر مادی. به عنوان مثال: هم گردش زمین به دور خورشید، یا رابطهی مولکولها، نظام تکوین میباشد، و هم مفارقت روح از بدن و انتقالش به عالم برزخ، از نظام تکوین میباشد.
●- بدیهی است که نه بشر و نه هیچ موجود دیگری، بر نظام تکوین، سلطه و تصرفی ندارد، چرا که هیچ کسی، خالق، قادر (اندازهگذارِ قدرتمند) و مالک نمیباشد. لذا از معجزاتی که انبیای الهی نشان دادند تا مصنوعاتی که بشر بر اساس کشفیات علمی میسازد، در چارچوب همین "نظام تکوین" میباشد. به عنوان مثال ساده: اگر کسی آب را حرارت داد و بخار شد، هیچ تغییر در نظام تکوین رخ نداده است. چنان که دربارهی معجزات تصریح دارد که فاعل همه خداوند است و به دست بشر «باذن الله» صورت میپذیرد.
تشریع
معنای "تشریع" که از "شرع" گرفته شده است، یعنی "قانون" که البته باید منطبق با "حقوق" باشد، وگرنه اعتباری، بیارزش و غیر مفید و بلکه مضر نیز خواهد بود، چرا که وقتی قانونی مطابق خلقت و حقوق نبود، حتماً مغایر با آن است. یعنی "باطل و تعدی به حقوق = ظلم".
هم به قوانین الهی "شرع" اطلاق میگردد و هم به قوانین راهنمایی و رانندگی "شرع" اطلاق میگردد؛ و "شارع" به شخص یا اشخاصی گفته میشود که آن "قانون یا قوانین" را وضع میکنند.
بنابراین، آدمیان نیز نظام "تشریعی" درست میکنند، تمامی ادیان و مکاتب بشری، تمامی ایسمها، تمامی نظامات حکومتی، "شرع" ساختهاند. ایدئولوژی یا همان «بایدها و نبایدها»، همه مصداق "شرع" میباشند.
اگر خداوند متعال میفرماید: شراب ننوشید، شرع است و اگر در غرب قانون ازدواج همجنسگراها را مصوب میکنند، آن نیز شرع است. منتهی یکی مطابق نظام خلقت، مطابق نظام اخلاقی و ارزشها، مطابق فطرت و روح و بدن انسان، مطابق نظام اجتماعی صحیح، و دیگری متضاد با آن.
شریعت حق
مهم این است که آیا "شرع" وضع شده حق است و یا خیر؟ و چه کسی میتواند "شارع" حقی باشد؟
بیان شد که قانون و شرعی حقی است که مطابق "نظام تکوین" باشد، حلال و حرام اسلام، مطابق با خلقت انسان، جهان مادی، روح، عوالم بعدی و سعادت اخروی در حیات ابدی میباشد؛ بنابراین، "شارع حق و حقیقی" خداوند متعال است و "شرع حق و حقیقی" نیز همان شریعت الهی میباشد؛ و قوانینی که بشر وضع میکند، اگر زیر مجموعه و در راستای این شریعت حق باشند، درست است، و اگر منافات یا ضدیت داشته باشند، درست و حق نمیباشند.
«شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ» (الشوری، 13)
ترجمه: برايتان از دين همان را تشريع كرد كه نوح را بدان توصيه فرمود، و آنچه ما به تو وحى كرديم و به ابراهيم و موسى و عيسى توصيه نموديم اين بود كه دين را بپا بداريد، و در آن تفرقه نيندازيد. آنچه كه شما مشركين را به سويش دعوت مىكنيد بر آنان گران مىآيد، و اين خدا است كه هر كس را بخواهد براى تقرب به درگاه خود برمىگزيند، و كسانى را به سوى خود هدايت مىكند كه همواره در امور به او مراجعه نمایند.
دین
دین نیز یک معنای عام و یک معنای خاص دارد. معنای عامش، نوع جهانبینی و ایدئولوژی یا شریعت منطبق با آن جهانبینی میباشد، مثل حرمت ربا در اسلام و یا حلیت آن در نظام سرمایهداری! پس حال خواه دین یهود باشد یا بودا – دین اسلام باشد یا هر نوع جهانبینی و شریعت مادهگرا (ماتریالست)، همه مصداق "دین" هستند؛ و اما معنای خاصش "دین الهی" میباشد.
بنابراین، طبق تعریف عام، هیچ کسی در این عالم بیدین نیست، چنان که در سوره الکافرون، به وجود "دین و دینداری آنها" تصریح شده است؛ و در معنای خاصش، دین، همان دین خداست، و اهل کتاب، تابع یکی از ادیان الهی میباشند.
پس "دین"، یعنی همین "جهانبینی و شریعت منطق بر آن"، حال خواه حق باشد، یا باطل، اسلام باشد یا هر مکتب بشری و یا "ایسمی". پس مهم این است که کدام دین حق است؟ نزد چه کسانی حق است؟ دین حق، یعنی همین عالم هستی، نظام حاکم بر آن، و شریعت منطبق بر آن. نه این که نظام و شریعت، چیزهایی باشند و دین حق ارتباطی با آنها داشته باشد.
خداوند متعال میفرماید: «نزد من [که آفریدگار شما و عالم هستی میباشم و بازگشت به سوی من است]، فقط دین و شریعتی که خودم برای بندگانم وضع نمودهام حق است و ما بقی همه باطل هستند».
«إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ» (آلعمران، 19)
ترجمه: در حقيقت دين نزد خدا همان اسلام است و كسانى كه كتاب [آسمانى] به آنان داده شده با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل] آمد آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت و هر كس به آيات خدا كفر ورزد پس [بداند] كه خدا زودشمار است.
تعظیم عقل
"عقل سالم" نیز نه تنها این حقیقت و منطق را تصدیق میکند، بلکه آن را معظم میدارد. چرا اگر اعتقاد به "توحید و معاد" نباشد، جهانبینی مادی باشد، و تصور از حیات بشر محدود به همین زندگی مادی (مانند حیوانات)، محدود گردد؛ دیگر "حقوق، شریعت = قانون"، هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت و "شارعین" نیز به جز صاحبان قدرت نخواهند بود! مانند جهان امروز.
●- اگر شناخت و اعتقاد به توحید نباشد، عالم هستی، همه پوچ و بازی تصور خواهد شد؛ و اگر شناخت و اعتقاد به "معاد" نباشد، هر انگیزه و ارزشی از بین خواهد رفت، چرا که همه کس و همه کار، یکسان خواهد شد. لذا در "ایسم"ها مدتی شدهاند که هیچ ارزشی اصالت ندارد و همه چیز اعتباری، قراردادی و بالتبع مساوی میباشد!
●- در این نگاه، دیگر فرقی ندارد که فرد عاقل بمیرد یا جاهل (بیخرد) یا حتی دیوانه - دانشمند از دنیا رود، یا بیسواد و یا حتی دشمن علم – عادل باشد یا ظالم – مستکبر باشد، یا مستضعف (ضعیف نگاه داشته شده) ...، چرا که همگان به زیر خاک رفته و میپوسند؛ بنابراین ارزشها، قوانین، باید و نبایدها و یا شریعت نیز نه تنها باطل خواهند بود و با تکوین و حقوق انطباقی نخواهند داشت، بلکه پوچ و بیفایده خواهند بود.
در نگاه مادهگرایانه (ماتریالیسم)، چه فرقی است بین انیشتاین، و آن که خواندن و نوشتن نیز نمیداند، و یا بین گالیله، و گالیلهسوزها – یا بین هیتلر و قربانیانش – یا بین هر ظالم و مظلوم دیگری؟! همه به سرعت مردند، زیر خاک رفتند و پوسیدند!
در این نگاه، کافر حق دارد بگوید: «اگر من از خاک درآمدم و سپس به خاک رفته و میپوسم و در چرخهی طبیعت مضمحل میگردم، و فقط چند سال یا چند دهه زنده هستم، پس دیگر "باید و نباید – حقوق و ارزش" چه معنا، جایگاه و حقیقتی دارد؟ این قوانین را دیگران به نفع خودشان وضع کردهاند؛ پس من باید در این مدت کوتاه، نهایت لذت خود را ببرم»! یعنی همان مکتب اومانیستی (اصالت فرد)، با اصالت "لذت"؛ که فرآیندش "نظام سلطه" میباشد.
●- اما خداوند متعال میفرماید که هیچ چیزی مساوی نیست؛ چون چیزی پوچ، بازی و بیحکمت آفریده نشده است، از یک جلبک یا حشره گرفته، تا یک انسان، تا تمام این خلقت. در نظام هستی، نه "نور و ظلمت" مساوی هستند، نه "ایمان و کفر"، نه "پاکی و ناپاکی"؛ پس در چرخهی طبیعت هضم و نیست شدن نیز وجود ندارد، بلکه حیات ادامه دارد و معادی در کار هست که هر کسی، به مقصد راهی که به لحاظ اعتقادی و عملی رفته، میرسد.
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ» (غافر، 58)
ترجمه: هرگز نابینا و بینا (کور دل و با ژرف بین) یکسان نیستند؛ همچنین کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام دادهاند با بدکاران یکسان نخواهند بود؛ امّا کمتر متذکّر میشوید!
«أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ» (الزمر، 9)
ترجمه: (آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟! بگو: «آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر میشوند!»
مشارکت و هم افزایی (موضوع و نشانی لینک متن یادداشت)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
مقصود از "نظام تکوین و تشریع" چیست؟ آیا بشر میتواند نظام تشریعی بیاورد، یا فقط حق خداوند است؟ رابطهی دین با "تکوین و تشریع" چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9652.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 9697
- 28 بهمن 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی معاد