«ایکس - شبهه»: دعوت به اسلام، دعوت به جهانبینی واقعگرایانه، خداپرستی و کنار گذاشتن شرکهای علنی و مخفی و انسان شدن است و احکام، دستورالعملهای درست زیستن در طی طریق است. پس اگر کسی مسلمان نباشد و قرار باشد که او را به اسلام دعوت کنیم [حتی خودمان را]، به احکام دعوت نمیکنیم، بلکه به اصول که منطبق با عقل و فطرت بشری است دعوت میکنیم. و وقتی اصول درست شد، فروع نیز درست میشود. چرا که انسان عبد و بنده و مطیع معبود خود است «چه معبودش الله باشد و چه إلههای گوناگون مثل نفس، شهوت و ...» و تلاش میکند تا راه رسیدن به او را بپیماید. اگر چه راه دشوار و پر مشقت باشد. و زحمت پیمودن راهی ناهموار به مقصد نامعلوم بسیار بیشتر از زحمت پیمودن راه هموار به قصد قرب الهی و زندگی جاوید در ظل رحمت واسعهی اوست.
البته وقتی مسلمان شد، با احکام نیز آشنا میشود و میفهمد که اینها بیشتر شعار است. نه چنین است که او همیشه شهادتش و یا ارثیهاش نصف باشد و یا چگونگی تعامل با همسرش اینگونه باشد که در شعار ضد تبلیغ میگردد.
وقتی کسی مسلمان شد، همه احکام را با روی باز میپذیرد. چنان چه وقتی به مرد مسلمان حکم میشود: نفقه زن بر عهدهی توست – حق هیچ گونه امر و نهی و کار دادن به او را نیز نداری – حتی اگر به فرزندش شیر دهد، چون نفقهی فرزند نیز با توست، میتواند از تو مزد شیر و غذای نوزادش را بگیرد – اگر زن در بارهی برخی از امور مربوط به خودش شهادت داد، حتی سند هم نمیخواهد چه رسد به شهادت دیگری و باید بپذیری – اگر میخواهی با او ازدواج کنی حتماً باید مهریهای توافق کنی و آن مهریه بدهی تو به اوست، چه طلاق بدهی و چه با هم زندگی کنید و حتی اگر از دنیا بروی، اول مهریهی او را به عنوان بدهی از مال تو کسر میکنند و سپس ارث تقسیم میشود و خلاصه او باید مثل یک ملکه در جایگاهش قرار گیرد و تو به او خدمت کنی – اگر برای فرزندانت هدیه گرفتی، اول باید هدیهی دخترت را بدهی – او ریحانه است و باید مثل «گل» با او رفتار و از او مراقبت کنی، اگر در مقام مادر قرار گرفت، کلید بهشت زیر پای اوست و بدون جلب رضایت او به بهشت وارد نخواهی شد و ....، مرد نمیگوید: این چه دینی است؟! بلکه میگوید چه منطقی و شیرین است. زن هم همینطور است.
دقت شود که اگر کسی به خداوند متعال ایمان نیاورده و او را بندگی نکند، حتماً بندگی خدایان کاذب دیگری را میکند که به مراتب سختتر است و بندگی خدا اصلاً سخت نیست. و اگر کسی ایمان به معاد نداشته باشد، حتماً باید به خاک شدن و پوچی دنیا ایمان بیاورد که بسیار ناامید کننده، یأسآور و دردناک است و اگر کسی «دین اسلام» را نپذیرد، حتماً ادیان دیگر [دین یعنی روش زندگی] را جایگزی میکند که هم سختتر است و هم مضر و هم مهلک. چنان چه نتایج امروز ادیانی چون: مارکسیسم، کاپیتالیسم، لیبرالیسم، فمینیسم و ... را در جهان غرب و نیز تعریف و جایگاه زن در آنها را شاهدیم. به همین دلیل تعداد زنانی که امروز در جهان غرب به اسلام میگروند، به مراتب بیشتر از زنانی است که به خاطر سهم الارث یا ... از اسلام روی بر میگردانند.
دقت شود که زن در کلیهی مکاتب امروزی (که مورد بحث است)، حتی در فمینیسم که ادعا دفاع از حقوق زن را دارد، نه تنها یک «جنس دوم» هم نیست، بلکه اصلاً انسان نیست و ابزاری برای تولید، جنسی برای لذت و نیرویی برای کار ارزان است و نه تنها نصف ارثیهی پدری، بلکه حتی همه هویت خود را به عنوان انسان، زن، همسر، مادر، فرزند، خواهر و ...، به این بهانه که اینها همه قیود است، از دست میدهد. او باید آزاد (به تعبیر غربیها) باشد تا تملک و سوء استفادهی از او راحتتر انجام پذیرد.
پس اگر خواستید کسی را به اسلام دعوت نمایید، به اصول دعوت کنید. فروع را بعداً میشناسد و یا تقلید میکند. و البته وقتی خدا را شناخت، حتی اگر به او فرمان رسد که فرزندت را قربانی کن، برایش شیرین است، چه رسد که ارث پدریاش نصف برادرش باشد. و اگر هدایت نشد، هست و نیست خود را در راه منافع و لذاید دیگران قربانی خواهد کرد.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام