«ایکس – شبهه»: پس از توجه به این که مبحث آزادی نیز به «عقیده» بر میگردد، یعنی هیچ کس به ذهن، فکر و قلب کسی تسلط ندارد که بتواند عقیدهای را بر او تحمیل کند، اما این دلیل نمیشود که در عمل هر کسی آزاد باشد هر کاری که دلش خواست بکند، بلکه قانونی وجود دارد که همگان باید تبعیت کنند، توجه به چند نکتهی ذیل نیز ضروری میباشد:
الف - مطلق دین [صرف نظر از نام یا چگونگی آن] اجباری است. و این اجبار را نیز خداوند متعال در نظام خلقت انسان وضع نموده است، نه این کسی آن را بر دیگران اجبار کند. انسان چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی محتاج جهانبینی و قانون است. به همین دلیل هیچ انسان بیدینی در دنیا وجود ندارد. دین یعنی «برنامه و روش زندگی»، یعنی باید و نبایدها و قوانینی که منطبق بر چگونگی جهانبینی انسان است. لذا هیچ انسان یا قومی وجود ندارد که برنامه و روش زندگی معین و تعریف شدهای بر اساس یک سری قوانین درست یا غلطی که منطبق با جهانبینیاش باشد، نداشته باشند.
دین مبین اسلام نیز اختیاری نیست. دین که بازی یا تیم فوتبال یا حزب نیست که بگویند هر که دلش خواست میتواند بپذیرد و شرکت کند و هر که نخواست میتواند نپذیرد. بلکه قوانین الهی است که منطبق با نظام خلقت و آغاز و انجام آن «انا لله و انا إلیه راجعون» میباشد. اگر قرار بود گرایش و عمل به دین یا عدم گرایش و تابعیت اختیاری باشد، دیگر ارسال انبیا، کتب، اولیا و سپس سؤال و جواب و بهشت و جهنم معنایی نداشت. این چگونه آزادی و اختیاری است که بگویند: شما آزادید هر کاری بکنید، اما اگر آن گونه که فرمان رسیده عمل نکردید، مؤاخذه و مجازات میشوید؟!
دقت شود که انسان «مختار» است که هر کاری بکند، اما «آزاد» نیست که هر کاری بکند. چنان چه انسان مختار است و میتواند از چراغ قرمز عبور کند و یا حتی آدم بکشد. اما آزاد نیست و چنان چه مرتکب شد، دربند کشیده شده، محاکمه و مجازات میشود.
ب – این که گفته و میگویند در دین آزادیم چون خدا خود فرمود «لا إکراه فیالدین»، فقط یک سوء استفاده در برداشت ناصحیح جهت ایجاد انحراف است. خداوند نفرمود که شما «آزاد» هستید، بلکه فرمود شما را در این مقوله مجبور نیافریدم و «مختار» هستید. علت آن را نیز در ادامه آیه که هیچگاه نمیخوانند بیان داشت «قد تبین الرشد من الغی». یعنی فرمود: در دیندار کردن شما جبری به کار نرفته، چون به شما عقل و نبی و کتاب داده شده و راه رشد و کمال از راه گمراهی و هلاکت نیز کاملاً روشن شده است. این معنایش «اختیار» است و نه «آزادی». یعنی انسان اختیار دارد که خود یا دیگران را به هلاکت بیاندازد، اما آزاد نیست و در صورت ارتکاب مؤاخذه و مجازات میشود.
ج – در دنیا هیچ قانونی [چه خدایی و چه بشری – چه صحیح و چه غلط] وجود ندارد که اجباری پشت سر آن وجود نداشته باشد. چرا که «قانون»، نظریه، فرضیه یا پیشنهاد نیست. بلکه قانون است. قوانین مختلفی در زندگی فردی وجود دارد که نوشته شده است، حتی ممکن است قوانینی وجود داشته باشد که نوشته نشده و فرد خود را در انجام آن آزاد ببیند، اما در عین حال جبری پشت آن نهفته است. مثل این که همه مختارند تا دلشان میخواهد گوشت بخورند، اما اگر زیادهروی کردند، ابتلا به بیماریهایی چون نقرس، جبر و مجازات آنهاست. همینطور است قوانین اجتماعی، از ازدواج و تحصیل و کار گرفته تا مالیات و راهنمایی رانندگی و ... . همه چیز قانون دارد و ضمانت اجرای هر قانونی نیز اجبار پشت سر آن با تعیین مجازاتها و اعمال آنها میباشد.
د – جهاد ابتدایی، جهاد تدافعی، امر به معروف، نهی از منکر، حدود، تعزیرات ... و سایر مقررات و قوانین فردی و اجتماعی اسلام در زمینههای متفاوت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و ... نیز مقولهای منحصر به اسلام نیست، بلکه در تمامی نظامات جهان وجود دارد. و انسان اگر بر قوانین الهی گردن ننهد، حتماً به جایگزین آن که قوانین بشریست و قدرتها و طاغوتها آن را بر اساس منافع خود تدوین و تحمیل میکنند، گردن مینهند.
امروزه امریکا میگوید: ما کاری ندارم که کشوری با ما در جنگ هست یا نیست، و ما در آن کشور منافعی داریم یا نداریم، اگر احساس کنیم که امینت در کشوری به مخاطره افتاده یا حقوق مردمی ضایع میشود، به خود اجازهی دخالت نظامی، لشکر کشی و جنگ و یا حتی ترور میدهیم. خوب این همان جهاد ابتدایی است، منتهی به فرماندهی طاغوت و در راه منافع طاغوت.
نتیجه:
پس دین اجباری نیست، به مقولهی عقیده و نیز «اختیار» بر میگردد و نه به مقوله »آزادی» عمل در این که هر کس هر خواست میتواند و آزاد است که انجام دهد. یعنی کسی مجبور آفریده نشده است و کسی هم نمیتواند عقیدهای را بر کسی تحمیل کرده و یا عقیدهی او را به زور تغییر دهد. انسان عقل و شعور و نبی و کتاب دارد و مختار است که بین سعادت و هلاکت انتخاب کند و البته هر کدام را انتخاب کرد، عواقب دنیوی و اخرویش را خواهد دید. در ضمن همین اختیار نیز محدودهی دارد، چنان چه قرار باشد از محدودهی فردی خارج شده و مضراتش متوجه شخص دیگر یا جامعه یا حتی آینده شود، جلویش را میگیرند. چه در دین خدا و چه در ادیان و قوانین بشری.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام