در ادامه سؤال آمده است: آیا مراجعی چون سیستانی، وحید خراسانی شبیری زنجانی نیز شرکت میکنند؟ چرا در سایت آیتالله وحید مطلبی راجع به انتخابات یا تظاهرات یا رهبر انقلاب درج نشده است، آیا دلیل عقلی دارد یا ... .
ایکس – شبهه: به چند نکتهی مهم اصلی و فرعی باید توجه شود. اول این که رسانهها نه حجّت هستند و نه مرجع تقلید، لذا در این مقوله ملاک بحث نیستند، مگر آن که مطلبی را از مرجعی نقل کنند؛ و دوم آن که واژههای فقهی در میان مردم رایج است و گاه مردم آنها را بر معانی آشنای ذهن خود حمل میکنند، در حالی که هر کدام از این واژهها (مانند: حکم، فتوا، لازم، ضرورت، وظیفه، تقلید، ولایت، فقه، ولایت فقیه، ولایت مطلقه فقیه، واجب، احتیاط، لازم و ...) در عرصهی فقه و فقاهت، معانی خاص خود را دارند.
الف – در فرهنگ و آموزههای اسلامی، ممکن است «عقل و نقل» در مقابل یک دیگر قرار گیرند که آن نیز با حجّیت داشتن عقل و وحی قابل تشخیص است، اما هیچ گاه «عقل و دین» یا «عقل و شرع» در مقابل یک دیگر قرار نمیگیرند و سؤال «عقلی است یا تقلیدی» درست نمیباشد. به ویژه با توجه به این که تقلید خودش امری عقلانی است. انسان در هر علمی یا متخصص و مجتهد است و یا به اهلش رجوع کرده و از او تقلید مینماید.
ب – این نوع سؤالها مثل این است که بپرسند: اگر خداوند متعال فرموده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ - اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد» و یا فرمود: «يا ايها الذين آمنوا كونوا انصار الله – این گروه مؤمنین یاران خدا باشید»، واجب عقلی است یا شرعی و یا اجتهادی است یا تقلیدی؟
بدیهی است که مسلمانی، حفظ اسلام، دفاع از اسلام، استقرار حکومت اسلامی، نشر اسلام، پایداری، استقامت، دفاع از نظام اسلامی، دفاع از حقوق مسلمین، مقابله با کفر و ظلم، قیام و ایستادگی در مقابل دشمنان اسلام و مسلمین و ...، هم یک واجب شرعی است و هم یک ضرورت عقلی. مضافاً بر این که «عقل» یکی از منابع فهم، استنباط، استخراج و بیان کلیه احکام اسلامی میباشد که مجتهد آنها را از منابع «وحی، سنت، عقل و اجماع» استنباط استخراج مینماید و غیر مجتهد در آنها تقلید مینماید.
ج – دز گذشتههای دور تا کنون، در میان مجتهدین و ویژه مراجع تقلید، به ندرت دیده شده که کسی با اصل «ولایت فقیه» مخالفت داشته باشد. چرا که هر انسان عاقل و مؤمنی وجوب اجرا و تحقق احکام فردی و اجتماعی اسلام را قائل است و میفهمد که بدون استقرار یک نظامی اسلامی، این احکام قابل اجرا و تحقق نمیباشد. خدا نیز بخش اعظم دین و بخش اجتماعی آن را تا ظهور حضرتش تعطیل ننموده است. و بدیهی است در رأس یک نظام اسلامی نیز فقط «ولی فقیه» یا «حاکم شرع» قرار میگیرد. حال نادر کسانی که قبول ندارند، باید خودشان توضیح دهند و دلیل بیاورند که چرا؟
دقت شود «ولی فقیه» که حاکم یک نظام اسلامی است با «مرجع تقلید» و نهم چنین «حکم یک مرجع» با «فتوای او» متفاوت است. اطاعت از حکم مجتهد بر همگان و حتی مراجع واجب است. مرحوم میرزای شیرازی یک فقیه و مجتهد است، اما حکم تحریم تنباکو را میدهد و بر همگان واجب میشود، اما مراجع در موضوعات از فتوای خود برخوردار هستند و مقلدین موظف به تبعیت از آن فتاوا میباشند.
اما، اگر حاکم حکمی داد که با فتوای مرجعی منافات داشت، آن وقت حکم حاکم ارجح است. چنان چه آیت الله سیستانی (و همه مراجع از گذشته تا کنون) میفرماید: «حكم كسی كه ولايت شرعی دارد، درامور عامه كه نظام جامعه و معاش مردم برآن مبتنی است برهمه نافذ است، حتی بر مجتهدين ديگر.» و یا در مورد حدود اختیارات ولی فقیه میفرماید: «دراموری كه مربوط به حفظ نظام است، فقيه مقبول، نزد عامه مؤمنين ولايت دارد.»
ﻫ – بسیاری سعی دارند تا به نوعی مواضع آیت الله وحید خراسانی را مخالف ولایت فقیه، نظام جمهوری اسلامی ایران و شخص مقام معظم رهبری نشان دهند، در صورتی که دروغ محض است. ایشان در هنگام سفر مقام معظم رهبری به قم، در درس خارج، خطاب به همه فضلا و طلاب فرمودند: «وقتی مقام معظم رهبری به حرم اهل بیت و قم مشرف میشوند، وظیفه همه ما است که از مقام شامخ ایشان تجلیل کنیم... این تجلیل، تجلیل از اسلام، مذهب، اهل بیت و مرجعیت بوده و شکر نعمت حکومت اسلامی است که خداوند متعال به این مملکت ارزانی داشته است.«
و – اما این که آیا فلان آیت الله در تظاهرات شرکت مینماید یا خیر؟ سؤال موضوعی است و ربطی به حکم، فتوا و نظر ایشان ندارد. مثل این است که بگویند: آیا مرحوم آیت الله نجفی مرعشی که مانند سایر مراجع حج را بر مستطیع واجب دانسته بودند، خودشان هم به حج رفتند؟ پاسخ این است که خیر نرفتند، چون هیچ گاه خود را مستطیع ندیدند. یا سؤال شود آیا فلان آیت الله خودش خمس میدهد؟ ممکن است پاسخ این باشد که خیر نمی دهد، چون اصلاً چنین مانده از درآمدی ندارد که به آن خمس تعلق بگیرد. لذا این که مرجعی در تظاهرات شرکت میکند یا خیر؟ موضوع شخصی وی است؛ شاید برای او مصلحت نیست؛ شاید توانش را ندارد؛ شاید ...؛ اما مهم است که آیا با انتخابات و تظاهرات و این گونه حرکتهای سیاسی و اجتماعی مخالفت دارد و یا او نیز مانند بقیه، برخی از امور را واجب شرعی و عقلی میداند و برخی دیگر را ضرورت و لازمهی شرعی و عقلی میداند که هر کس که میتواند باید انجام دهد؟
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام