x-shohbe: با توجه به اهمیت موضوع و شایع شدن اینگونه مباحث، لازم است در توضیحات ذیل با دقت تأمل شود:
الف – این تهمت بسیار بزرگ و قدیمی است که به اسلام عزیز وارد نمودهاند و جای تعجب و تأسف است که چرا توسط اهل علم و رسانهها، روشنگریهای لازم صورت نمیپذیرد؟!
به هیچ وجه قتل زن و فرزند از حقوق مردان نیست. هیچ کجای اسلام و عقل چنین حقی را برای مرد قائل نشده است. بلکه حتی ضرب و شتم همسر و اولاد اگر منجر به بروز صدمه [از سرخی و کبودی گرفته تا جراحت] شود، دیه دارد. و تازه این جزای دنیوی ضارب است و مکافات اخروی و جزای جهنم برای قاتل باقی است.
اگر قرار بود که قتل زن و فرزند از حقوق مرد باشد، دیگر هیچ طلاقی صورت نمیپذیرفت، بلکه هر مردی که با زنش اختلاف داشت، او را میکشت و از پرداخت مهریه نیز خلاص میشد و دینا نیز مبدل به جنگل ناامن میگشت.
بدیهی است اگر قرار بود قتل زن و فرزند از حقوق مرد بوده و جایز باشد، خداوند متعال اعراب را به خاطر قتل فرزندان دختر خود تقبیح نمینمود و آیهی مبارکهی ذیل نیز نازل نمیگردید:
«وَ إِذَا الْمَوْءُدَةُ سُئلَتْ * بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (التکویر – 8 و 9)
ترجمه: و روزى كه از دختران زنده به گور شده سؤال شود * كه به كدامين گناه كشته شدند؟
در هیچ دین و مکتبی، حتی مکاتب و قوانین امروزی جهان به اصطلاح متمدن، برای جان انسان، به اندازهی آن چه خداوند متعال در قرآن فرموده است، ارزشی قائل نشدهاند. اسلام احیا و کشتن یک انسان را به مثابهی احیا و کشتن کل جامعهی بشری بر شمرده است. چنان چه میفرماید:
«... مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَميعاً ...» (المائده – 33)
ترجمه: ... هر كس يك انسان را بكشد بدون اين كه او كسى را كشته باشد و يا فسادى در زمين كرده باشد (یعنی بدون این که به واسطهی جرمی حکمش اعدام باشد، یعنی بیگناه کشته شود) مثل اين است كه همه مردم را كشته، (چون انسانيت را مورد حمله قرار داده كه در همه يكى است)، و هر كس يك انسان را از مرگ نجات دهد مثل اين است كه همه را از مرگ نجات داده است ... »
(در آمریکا [مگر موارد استثناء] و در اروپا بدون استثناء، فرقی نمیکند که قاتل یک یا چند صد نفر را بکشد. مجازاتی بیشتر از حبس ابد متوجه او نیست).
ب – اما وقتی قتلی اتفاق میافتد، به غیر از مقتول که دیگر در دنیا نیست تا قصاص کند و یا ضرر و زیان بگیرد و اگر بود که دیگر مقتول نبود، به دو قشر دیگر نیز صدمه وارد میشود که عبارتند از: الف- صاحب دم، که در عناوینی چون: ولی دم که ممکن است پدر، مادر، همسر، فرزندان و ... باشند یا به تعبیر دیگر وارث یا وارثین، که با کشته شدن مقتول زیانهای مادی و معنوی بسیاری متوجه آنان شده و لطمه میخورند مطرح میگردند. ب- جامعه. که هم یکی از عناصر خود را از دست داده است و هم امنیت عمومیاش با خطر مواجه شده است و بالتبع در ترس، نگرانی، دغدغه و ... به سر میبرد.
بدیهی است که هر زیان دیدهای حقی دارد که باید ادا شود. اولین حق «قصاص» است. یعنی اعدام یا همان کشتن قاتل و البته شرع مقدس یک ما به ازایی هم [به شرط رضایت صاحب حق] برای آن قرار داده است که عبارت است دیه.
حال اگر صاحب دم، شخص قاتل باشد، واضح است که نه برای خود قصاص میخواهد و نه خودش به خودش دیه میدهد. اما این دلیل نمیشود که قتل زن و فرزند جزء حقوق او محسوب گردد. بلکه ولی یا صاحب دمی جز قاتل وجود ندارد که مدعی شود. اما در اینجا حق جامعهی زیان دیده هنوز به جای خود محفوظ است. لذا مدعیالعموم (دادستان یا قاضی و به طور کل محکمه) وارد عمل میشود و ممکن است قاتل را به خاطر قتل عمد، محکوم به اعدام نماید و یا با تخفیف یا هر علت دیگری به حبس ابد محکوم نماید و یا اگر قتل را عمد تشخیص نداد، به زندانهای بلند مدت یا کوتاه مدت محکوم نماید.
ج – اما در مسئلهی میزان دیه زن و مرد، باید دقت شود که دیه را به مقتول نمیدهند که بگوییم چرا به مرد دو برابر زن و یا به زن نصف مرد میدهند. بلکه آن را به وارث و زیان دیده پرداخت مینمایند. و آن هم اگر به دیه رضایت دهد، وگر نه میتواند قصاص بخواهد.
دیه، فقط و فقط جنبهی اقتصادی دارد و همیشه در دنیا چنین بوده و هست که وارثین به هنگام از دست دادن یک مرد از اعضای خانواده، به لحاظ اقتصادی ضرر اقتصادی بیشتری میبینند تا از دست دادن یک زن [دقت شود که بحث فقط راجع به ضرر و زیان اقتصادی است و نه روحی یا معنوی]. به طور قطع اگر زنی همسرش را از دست دهد یا مادری پسرش را از دست دهد و یا فرزندی پدرش را از دست دهد، به لحاظ اقتصادی ضرر بیشتری دیده است تا مردی زنش را از دست دهد یا پدر و مادری دخترشان را از دست دهند. لذا باید قاتل ضرر و زیان بیشتری به وارثین که ممکن است همسر، مادر، دختر و ... نیز باشند، پرداخت نماید. در واقع این زنان است که انتفاع بیشتری از این حکم میبرند.
پس میزان دیه، ارزشگذاری بر حیات زن و مرد نیست. بلکه پرداخت بخشی از ضرر و زیان اقتصادی تحمیل شده بر وراث یا وارثین است. خواه زن باشند یا مرد و یا هر دو. مثل مقتولی که مادر، همسر و فرزندان متعدد دارد.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام