ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: از او بپرسید: آیا میداند که "فقه" یعنی چه؟ مبانی فقهی در تشیع و تسنن کدام است؟ روش استنباط، استخراج و بیان احکام فقهی در هر مذهبی چیست و ...؟ اگر گفت: نمیدانم، خب دیگر بحث تمام است.
به هیچ وجه اصرار نداشته باشید که هر کس از راه رسید و هر چه دلش خواست گفت، شما دنبال او و گفتهاش بدوید تا اثبات نموده و متقاعدش کنید که درست نمیگوید! بلکه همیشه به گوینده بگویید: «یا دلیل و مدرک و سند بیاور و یا ندانسته حرف نزن».
به ویژه از زمانی که شبکههای فضای مجازی به صورت فعال در دست همگان قرار گرفته، مخالفان اصل اسلام، و به ویژه تشیع، یک روشی برای به موضع انفعال انداختن دیگران پیدا کردهاند که با این روش، هم خود را که به خاطر بیمنطقی طرح نبودند، در صدر مینشانند و هم با نگاه از بالا به پایین، مخاطبین را دنبال خود میکشانند. این روش، همان طرح دعاوی بیسند و بیبنیاد میباشد.
از شما میپرسیم، شما بگویید که چه در اسلام، چه در ایران و چه در سرتاسر جهان – چه در دادگاه و چه در یک بحث علمی یا تاریخی و ...، آن که ادعا دارد، شاکی است، دیگری را متهم میکند ... و یا نظریهای دارد، باید دلیل و سند و شاهد بیاورد، یا آن که متهم شده است، باید بدود و اثبات کند که چنین نیست؟!
روش اینها، روش ملانصرالدین است که مدعی شد: «تعداد ستارگان آسمان ده هزار عدد است»، از او پرسیدند: از کجا میدانی و طبق چه سند یا دلیلی میگویی؟ گفت: «هر کس قبول ندارد، برود ستارگان را بشمارد» - و یا میخ طویلهای مقابل پایش در زمین فرو کرد و گفت: «اینجا مرکز زمین است»، پرسیدند: به چه دلیل؟ گفت: «هر کس قبول ندارد، برود متر کند.»
اگر کسی به شما تهمت «دروغ و دزدی و خیانت در امانت و ...» بزند، باید دلیل و سند بیاورد و اگر نیاورد، خودش محکوم میگردد، یا شما باید بدوید و اثبات کنید که به عمرتان دروغ نگفتهاید، سرقت نکردهاید، در امانتی خیانت نکردهاید و ...؟
الف - «فقه شیعه به اهل بیت علیهم السلام بیشتر از حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله اهمیت میدهد، یعنی چه؟» آیا گوینده، اصلاً خودش میداند که چه میگوید و دلیلی هم دارد؟
ب – حالا فقه چهار مذهب اهل تسنن به چه شخصی و فقهی بیشتر اهمیت میدهند؟
ج – چه کسی گفته که فقه ابوحنیفه [که برخی در عین لجاجت با واژه امام و موضوع امامت، او را "امام اعظم" میخوانند] – یا فقه "امام شافع – امام مالک و امام حنبل"، عین فقه حضرت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله است، اما فقه امام باقر و امام صادق علیهماالسلام، چنین نیست؟!
د – الحمدلله که فقهای بنیانگذار مذاهب فقهی اهل سنت، نه تنها هیچ کدام چنین ادعاهایی نداشتند، بلکه ضمن اظهار باور و ارادت نسبت به اهل بیت علیهم السلام، اقرار داشتند که فقه را از آنان آموختند. چنان که ابوحنیفه گفته بود: «اگر دو سال نزد امام صادق علم نیاموخته بودم، هلاک میشدم».
ﮪ – چه کسی گفته که اگر مسلمانی، فقه رسول الله صلوات الله علیه و آله را از امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین علیهم السلام آموخت، یعنی به آنها بیشتر از خود آن حضرت اهمیت میدهد، اما اگر از ابوبکر و عمر و عثمان آموخت، عین توجه و اهمیت به آن حضرت است؟!
آیا پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله چنین فرمود؟ یا خود آنها چنین ادعاهایی داشتند؟ یا بزرگان و اکابر اهل سنّت و فقهایشان چنین گفتهاند؟ یا فقط جوّسازی این نوظهورهاست که معمولاً نه شیعه هستند و نه سنّی، بلکه فقط جهت ایجاد و تشدید اختلاف و تنش، این جوّسازیها را میکنند.
نتیجه:
فقه تشیع و فقه تسنن، هر دو باید به «کتاب و سنت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله» مستند باشد. از این رو، فقه مذاهب متفاوت مسلمانان، اشتراکات بسیار بسیار فراوانی دارد.
نه قرآن کریم مستقیم به ما وحی شده است و نه ما در زمان ایشان حضور داشتیم که بیانات ایشان را مستقیم بشنویم و یا روش و سنّت ایشان را به چشم ببینیم. پس این علوم به همگان، به واسطه رسیده است.
در این اقوال، صرف نظر از راویان، اصول و فروع مشترکی وجود دارد؛ در بعضی موارد نیز تفاوت و اختلاف وجود دارد. در این موارد، هر مذهب به موثقین خود رجوع میکند. برای ما امامان علیهم السلام، موثقتر از دیگران هستند.
آیا این یعنی توجه بیشتر از رسول به امامان، یا یعنی اهتمام، جدیت، حساسیت و دقت بیشتر در تابعیت از حضرت رسول صلوات الله علیه و آله.
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام