پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): انسانی که عقل دارد، سخن نامعقول و غیر حکیمانه نمیگوید. مجتهد به کسی "عقل" نمیدهد تا او بگوید: «خودم دارم و نیازی نیست»؛ بلکه به مسلمان عاقلی که جهت فراگیری احکامش به او رجوع کرده، "علم" میدهد.
آنان که در مقابلهی با دین چنین میگویند، بیشتر از کلمهی "عقل" استفاده میکنند، نه از خود عقل و تعقل؛ چنان که اگر بپرسید: «عقل چیست؟ چند نوع است؟ و کارآیی هر کدام چیست؟» نمیدانند!
به ویژه در فضای مجازی، بسیار با این سؤالات و شبهات مواجه شدهاید که «خدا عقل داده، پس چه نیازی به خودش داریم – عقل داریم، پس چه نیازی به دین داریم – عقل داریم، چرا باید منتظر منجی الهی باشیم ... و حالا: عقل داریم، پس چه نیازی به تقلید و مجتهد داریم»؟! گویی خداوند متعال، عقل را به عنوان جایگزین خودش و برای کنار گذاشتن خودش، و نیز برای نادانی، غفلت، کبر، غرور (فریب) و نفی هرگونه "تفکر و تعقل" عطا نموده است!
●- چون عقلی داریم که به نور علم میبیند، میفهمیم که این عالم پروردگاری علیم و حکیم دارد، پس عالَم هستی را پوچ و بازی نیافریده است؛ پس یقیناً "معاد"ی در کار هست.
●- چون با عقل، به بازگشت یقین آوردیم، به حکم همان عقل، میفهمیم که برای چگونگی پیمودن این راه و سالم و موفق رسیدن به سر منزل، نقشهی راه «دین» لازم داریم.
●- چون به حکم عقل، ضرورت دین حق درک شد، به همان حکم عقل، ضرورت آورنده وحی، معلم، الگو، راهنما را درک نمودیم.
●●●- پس، به حکم عقل دانستیم که یا باید "نقشهی راه، بایدها و نبایدها، یا همان حقوق را بشناسیم [و اگر شناختیم، نه تنها نیازی بر تقلید نیست بلکه تقلید حرام نیز میشود]، و اگر نشناختیم، باید به آن کسی که میشناسد، رجوع نماییم.
*- آن که میگوید: «ما عقل داریم، پس چه نیازی به مجتهد داریم»؛ حتی فرق "عقل و علم" را نمیداند! متخصص و مجتهد، جبران علم میکند و نه جبران عقل.
*- چنین نیست که گفته شده باشد، کسی جز مجتهد، "عقل" ندارد، تا گفته شود: «پس کسی که عقل دارد، نیازی به مجتهد و تقلید ندارد»! بلکه گفته شده: «کسی جز مجتهد و فقیه، به احکام اسلامی عِلم ندارد»، مثل این که گفته شود: «کسی جز حقوقدان، به حقوق – جز پزشک به پزشکی و ...، علم ندارد»، و این سخن حقی است.
بنابراین، نه تنها "عقل" منافات و تعارضی با تخصص و ضرورت رجوع به متخصص ندارد، بلکه عقل حکم میکند که اگر چیزی را نمیدانی، به آن که میداند، رجوع کن.
اجتهاد
در اسلام، تقلید در اصول دین جایز نیست، چرا که کار "عقل شناختی" است. هیچ کس نمیتواند بگوید: «من به تقلید از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، میگویم: خدا و معادی هست»؛ بلکه باید برود به حد ظرفیت عقلی و علم خودش تحقیق نماید و به این حقیقت برسد.
اما در احکام نیز تقلید واجب نیست. هر کسی میتواند خودش برود و در رشتهی "فقه و اصول"، تحصیل و تحقیق نماید، و خودش احکام را از منابعی چون وحی و حدیث، استنباط و استخراج نماید و خودش مجتهد و فقیه شود، تا تنها تقلید ننماید، بلکه تقلید بر او حرام گردد [تقلید بر مجتهد جایز نیست].
اما، آیا همگان میتوانند بروند و بیست سال در این رشته تحصیل و تحقیق کنند؟ یکی خانهدار است، دیگری کارگر است، آن یکی مدیر است، آن یکی ذوق و استعدادش فراگیری علومی چون ریاضی، فیزیک، شیمی، ادبیات، تاریخ و ... میباشد. مگر میشود تمامی مردمان جهان، یا دست کم یک جامعه، در یک رشته تحصیل کنند؟!
بنابراین، انسان عاقل، یا حقوق میداند یا به حقوقدان مراجعه میکند – یا پزشکی و داروسازی میداند، یا به پزشک مراجعه میکند – یا مهندسی ساختمان یا مکانیک میداند، یا به متخصصش رجوع میکند ... و هم چنین یا فقه میداند، یا به فقیه و مجتهد رجوع میکند.
تقلید
"تقلید" در بسیاری از امور زندگی، یک امر عمومی است و اختصاصی به اسلام و مسلمین ندارد. مگر مردمان امریکا، اروپا، چین، ژاپن و ... در بسیاری از امور زندگی تقلید نمیکنند؟! آنها که گاه حتی پوشیدن تیشرت و جوراب، یا آرایش مو، یا نحوهی خوردن و نوشیدن، و حتی حرف زدنشان تقلیدی میباشد.
●- تمامی مردمان دنیا، دست کم در حقوق فردی و اجتماعی، از قوانین مصوبه تقلید میکنند و در کشورهای پیشرفته، هر فرد یا هر خانواده، یک وکیل حقوقی هم دارد؛ چرا که به رغم تقلید از قانونگذاران، حقوق را نمیدانند. مگر همگان میتوانند "حقوق مدنی، حقوق عمومی، حقوق تجاری، حقوق کیفری، حقوق جزایی و ...» را بدانند؟!
●- احکام در اسلام، همان "حقوق و قوانین" در امور گوناگون فردی و اجتماعی میباشند و مسلمان نیز فقط در احکام (حقوق)، تقلید میکند، آن هم احکامی که خودش به آنها علم ندارد. مثلاً در رکعات نماز یومیه، یا وجوب روزه در ماه مبارک رمضان، یا وجوب حج برای مستطیع ... که کسی تقلید نمیکند؛ مگر آن که در جزئیات آنها کسی سؤالی داشته باشد.
مرجع تقلید:
مرجع تقلید کسی است که عدهای در امری به او رجوع میکنند و در آن امر از او تقلید میکنند. بنابراین، همگان در جهان، در امور گوناگونی [چه بدانند چه ندانند]، مرجع تقلید دارند؛ حتی در شکل و شمایل خود تقلید میکنند و حتی طرح بسیاری از شبهات و ضد تبلیغها نیز تقلیدی است، چنان که مطلبی را از سایتی یا کانالی برداشته و بدون این که هیچ تعقلی در آن کنند، فرافکنی مینمایند!
در اسلام عزیز [به ویژه تشیع] نیز مرجع تقلید کسی است که مسلمانان، در فراگیری احکام (فقه – حقوق) اسلامی به آنان رجوع کرده و از آنان تقلید میکنند.
حال آیا این عمل، با عقل منافات دارد، یا عین حکم عقل میباشد؟! و آیا سخن کسی که متکبرانه میگوید: «من خودم عقل دارم، پس چه نیازی به متخصص وجود دارد و چرا باید به او رجوع کنم»، عاقلانه و حکیمانه است، یا نوعی بغض و عداوت، روی عقلش پرده انداخته است؟!
مشارکت و هم افزایی (پرسش و نشانی لینک پاسخ)، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
میگویند: انسانی که عقل دارد، چرا باید تقلید کند و چه نیازی به مجتهد هست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9680.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
حقوقی و احکام