پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
به قول معروف: «وسط دعوا، نرخ تعیین ننمایند»!
یک - هیچ دلیل و سند محکمی وجود ندارد که ذوالقرنین همان کوروش بوده است؛ مضافاً بر این که اطلاعات منتشره راجع به کوروش نیز مغشوش و ضد و نقیض میباشد؛ و کوروش ساخته شده و مطلوب انگلیس و یهود، با کوروشی که مدتی بر ایران حکومت داشته، بسیار متفاوت میباشد.
دو - چه کسی گفته و چه سند قرآنی و یا حدیثی وجود دارد که «هر حکومتی بغیر حکومت ولیِّ معصوم، جائر و طاغوت است؟!»
این دروغها را نشر داده و القا کردهاند، تا مسلمانان هیچ گاه به فکر تشکیل حکومت نیفتند، به نماز و روزه سرگرم شوند و حکومت را به جائران بسپارند، تا ظالمان زایادهخوان و مستکبر، آنها را به اسارت کشیده و سرمایهها و نوامیس مادی و معنوی آنان را به تاراج ببرند.
بله، هر حکومتی که خارج از چارچوب و قوانین حکومتی اسلام باشد، حتماً جائرانه و ظالمانه خواهد بود، و هر حاکمی که مردم را به جای توحید، معاد، اسلام و ولایت، به خود دعوت نماید، "طاغوت" میباشد؛ اما اگر مسلمانان جمع شود - حکومتی اسلامی ایجاد کنند - به استمرار ولایت اصرار داشته باشند و ...، نه تنها حکومت بر حقی دارند، بلکه تمامی مسلمانان موظف و مکلف به ایجاد چنین حکومتی میباشند. و البته بدیهی است که در رأس حکومت اسلامی و ولایی، ولیّ فقیه قرار میگیرد.
●- در قرآن کریم نفرموده که به کوروش قدرت دادیم، بلکه فرموده به "ذوالقرنین" حکومت دادیم.
آیات مربوطه:
«إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا * فَأَتْبَعَ سَبَبًا»
- ما به او در روى زمين، قدرت و حكومت داديم؛ و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم * او از اين اسباب، (پيروى و استفاده) كرد *
«حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِنْدَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَنْ تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَنْ تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا» (الکهف، 84 تا 86)
- تا به غروبگاه آفتاب رسيد؛ (در آن جا) احساس كرد (و در نظرش مجسّم شد) كه خورشيد در چشمۀ تيره و گل آلودى فرو مىرود؛ و در آن جا قومى را يافت؛ گفتيم: «اى ذو القرنين! آيا مىخواهى (آنان) را مجازات كنى، و يا روش نيكويى در مورد آنها انتخاب نمايى؟»
نتایج مأخوذه:
●- حکومت باید الهی باشد، نه این که الزاماً حاکم معصوم باشد.
●- حکومت در اصل همان "قضاوت" میباشد، منتهی در تمامی شئون.
●- ذوالقرنین، مرد با ایمان، متقی، بصیر، مدیر و مدبّری بود؛ لذا خداوند سبحان امکانات یک حکومت مقتدر را در اختیارش گذاشت و او نیز به خوبی استفاده نمود.
ذوالقرنین، نه پیامبر بود و نه پادشاه
امیرالمؤمنین علیه السلام، بر منبر بودند که شخصی به نام "ابن الکوا" از ایشان خواست، راجع به ذوالقرنین اطلاعاتی دهند، و ایشان فرمودند:
«ذوالقرنین، نه پیغمبر بود و نه پادشاه. دو قرنش (ذوالقرنین) نیز، نه از طلا بود و نه از نقره. او مردی بود که خدا را دوست میداشت و خدا هم او را دوست داشت. او خیرخواه خدا بود، خدا هم برایش خیر میخواست.
از این رو او را ذوالقرنین، نامیدند که قومش را به سوی خدا دعوت میکرد و آنان او را زدند و یک طرف سرش را شکستند. پس از مدتی از مردم غایب شد و بار دیگر به سوی آنان برگشت؛ این بار هم او را زدند و طرف دیگر سرش را شکستند. اینک در میان شما نیز کسی مانند او هست. (اشاره به خودشان)» (اکمال الدین، از اصبغ بن نباته، روایت ۳۵۷)
مرتبط:
*- آیا ذوالقرنین همان کوروش و کوروش نیز پیامبر بوده است؟ (25 خرداد 1391)
*- میگویند: «آن چه به نام کوروش، شاه شاهان، پادشاه هخامنشی و خدماتش گفتهاند و میگویند، دروغ است و سند تاریخی ندارد» آیا مستند است؟! (10 آبان 1398)
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه