پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
اگر چه آیات و روایات بسیارند، اما چه در آیات و روایات بیان شده باشد و چه نشده باشد، بدیهی است که در عالَم یکپارچه، منظم و مرتبط و از جمله در حیات اجتماعی انسان، هیچ چیزی و هیچ کاری و حتی هیچ سخنی، بیاثر نیست و حتماً بر تمامی اجزای عالَم و امور تأثیر میگذارد. اگر یک هستۀ اتمی در مرکز سیارۀ خورشید منفجر شود، در خودش، تشعاش، تابش، حرارت و نورش بر زمین و ... اثر گذار است.
بدون تردید و به حکم عقل، علم و تجربه، در ارتباطات آدمیان، مسائل تربیتی و مدیریتی اثر گذار میباشند؛ خواه در رابطۀ اعضای خانواده باشد، یا فرهنگ ارتباطی شهروندان، و یا رابطۀ حکومت و مسئولان با مردم و یا بالعکس.
بنابر این، نیازی به اقامۀ دلیل جهت اثبات این آثار وجود ندارد و همین که موضوع طرح شود، تعلیم داده شود، به آن تذکر داده شود و توجه جلب شود کافیست؛ و کسی در این تأثیر و تأثر شک ندارد که دلیل اثباتی بخواهد؛ هر چند که دلایل بیشماری وجود دارد، مانند: تعلیم پذیری انسان - الگو پذیری انسان - ضرورت جامعه در برخورداری از حکومت - سلطۀ حاکمیت بر تمامی امور اجتماعی - ضرورت برخورداری از امکانات رشد و تعالی که بخش مهمی از آن بر عهدۀ حکومت (تمامی دستگاهها) میباشد و ... .
●- آیات و روایات در این موضوع نیز بسیار است؛ به عنوان مثال: در بیشتر آیاتی که از کفار و نقش آنها در به انحراف و به استضعاف کشاندن جامعه بحث شده، به سران و بزرگان (درباریان) اشاره شده است که مواضع و تصمیماتی را بر جامعه تحمیل میکردند.
«وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ» (سبأ، 34)
- و ما در هيچ شهر و ديارى پيامبرى بيم دهنده نفرستاديم مگر اينكه مترفين آنها (بزرگان آنها كه مست قدرت، ناز و نعمت بودند) گفتند: «ما به آنچه فرستاده شدهايد كافريم!»
همچنین است تمامی آیاتی که در آن به «ولایت» و اثرات آن تصریح شده است، چرا که اساساً هدایت تابع پذیرش ولایت الهی میباشد، و تمامی انحرافات نیز معلول پذیرش ولایت ابلیس لعین و سایر شیاطین جنّ و انس میباشد؛ اما تمامی این آیات حاکی از آن است که ولایت هیچ کدام و تأثیر هیچ کدام اجباری نیست، و این مردم هستند که سلطۀ نوع ولایت بر خود را میپذیرند.
«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، 99 و 100)
- همانا او (ابلیس لعین و سایر شیاطین)، هیچ سلطهای بر مؤمنان و کسانی که به ربّشان توکل میکنند ندارد * به درستی که (بلکه) او سلطه دارد بر کسانی که (خودشان) ولایت (سرپرستی) را گردن مینهند و به او (خداوند سبحان) شرک میورزند.
●- پس، مهم است بدانیم و توجه داشته باشیم که این مردم هستند که چگونگی حاکمیت و حکومت بر خود را برمی گزینند. در ادارۀ یک جامعه و یا اتخاذ مواضع و عملکردها، از افراد به تنهایی کاری برنمی آید، خواه در مواضع حق باشند و یا باطل!
روایات
امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام:
1- «مردم ناگزیر از امیر و حاکماند یا نیکوکار و یا بدکار، تا در سایه حکومت وی مؤمن به کار خویش پردازد و کافر نیز از مواهب زندگی بهرهمند گردد و مردم زندگی خویش را در آن حکومت بسر برند و به وسیله وی اموال بیت المال جمع آوری شود و به کمک وی با دشمنان مبارزه گردد، جادهها امن و امان شده و حق ضعیفان از نیرومندان گرفته شود و نیکوکاران در رفاه و از دست بدکاران در امان باشند.» (نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 4)
2- «لَولا حُضورُ الحاضِرِ ، و قِيامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ ، و ما أخَذَ اللّه ُ عَلى العُلَماءِ ألاّ يُقارُّوا عَلى كَظَّةِ ظالِمٍ و لا سَغَبِ مَظلومٍ ، لأَلقَيتُ حَبلَها عَلى غارِبِها» (نهج البلاغة : الخطبة 3)
- اگر نبود گرد آمدن آن جمعيت انبوه و اين كه با وجود يار و ياور، حجّت تمام است و اگر نبود كه خداوند از دانشمندان پيمان گرفته است كه در برابر سيرىِ ستمگر و گرسنگىِ ستمديده آرام ننشينند و بدان رضايت ندهند، هر آينه مهار شتر خلافت را بر پشت آن مىانداختم.
3- «أیُّهَا النّاسُ، إِنَّ لى عَلَیْكُم حَقّاً، وَ لَكُمْ عَلَىَّ حَقٌّ. فَأَمّا حَقُّكُمْ عَلَىَّ. فَالنَّصیحَةُ لَكُمْ، و تَوفیرُ فَیْئِكُم عَلَیْكُمْ، و تَعلیمُكُمْ كَیْلا تَجْهَلوا، وَ تَأْدیبُكُمْ كَیْما تَعلموا. وَ أَمَّا حَقّى عَلَیْكُمْ فَالوَفاءُ بِالبَیعَةِ، و النَّصیحَةُ فى المَشْهَدِ و المَغیبِ، وَ الإِجابَةُ حِینَ أَدْعوكُمْ، وَ الطّاعَةُ حینَ آمُرُكُم» (نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیضالاسلام، خطبه 34)
- اى مردم! مرا بر شما و شما را بر من حقى واجب شده است: حق شما بر من آن كه، از خیرخواهى شما دریغ نورزم و بیتالمال را میان شما عادلانه تقسیم كنم، و شما را آموزش دهم تا نادان نباشید و شما را تربیت كنم تا راه و رسم زندگى را بدانید. و امّا حق من بر شما این است كه به بیعت با من وفادار باشید و در آشكار و نهان برایم خیرخواهى كنید، هرگاه شما را فراخواندم اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم اطاعت كنید.
آیت الله مصباح یزدی رحمة الله علیه:
«برخى كارهاى ما در زندگى روزمره به صورت «شخصى» یا «فردى» است. این گونه فعالیتها هیچ ارتباطى با دیگر افراد جامعه ندارد، و چنانچه ارتباطى هم داشته باشد ساده و بسیط است و به راحتى قابل حل و فصل است. در این میان، فعالیتهاى دیگرى نیز وجود دارد كه به دلایل گوناگون از عهده افراد به تنهایى برنمىآید. انجام این گونه فعالیتها كه پیچیدگىها و مسایل و مشكلات خاص خود را دارد، نیازمند تصدى از سوى افراد ویژهاى است تا با برنامهریزى و مدیریت متمركز انجام این وظایف را به عهده گیرند. و اگر براى این كارها نهاد یا ارگان خاصى در نظر گرفته نشود، زندگى روزمره و فعالیتهاى اجتماعى جامعه به سامان نمىرسد، مصالح جامعه از بین مىرود و هرجومرج حاكم مىگردد.» (نظریه حقوقى اسلام جلد 2، ص 200)
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه