«ایکس - شبهه»: پاسخ این سؤال قبلاً به صورت مبسوط درج گردیده است، اما در این پاسخ کوتاه به نکات ذیل دقت نمایید:
الف - چه دلیلی دارد که حقیقت مشهود را رها کنیم و به سراغ فرض، عوالم و خدایان فرضی برویم؟ و بعد بر اساس فرض، اثبات حقیقت موجود و مشهود را بنماییم. تکلیف عقلی ما این است که به سراغ معلومات یقینی برویم و نه ظن و گمان. ظن، گمان و فرض، هیچ حجیت عقلی یا علمی ندارند.
«وَ ما يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ بِما يَفْعَلُونَ» (یونس، 36)
ترجمه: بيشترشان جز خيال و پندار را پيروى نمىكنند، با اينكه پندار به هيچ وجه حق را اثبات نمىكند، (پس بدانند كه) خدا بدانچه مىكنند دانا است.
ب - به فرض محال که چنین باشد، ما با یک خدا طرف هستیم که ما را مخاطب قرار داده است و از خدایان فرضی و عوالم دیگر فرضی نیز هیچ اطلاعی نداریم. اما یک عالم هستی و یک خدای حقیقی را درک نموده و به حد ظرفیت وجودی خود میشناسیم.
ج - اگر خدایانی باشند و هر کدام بگویند که فقط من خالق هستم، همگی دروغ گفتهاند و دروغ به ساحت ربوبیت راه ندارد و دلیلی هم ندارد. دروغ از ضعف است و ضعف نیز «نیستی و نقص در کمال» است و خدایی که ضعیف باشد، خدا نیست.
د- اگر خدایی باشد که خالق او باشد و خالقهای دیگری خلق کرده باشد، آن دیگران خالق نخواهند بود، چرا که اصل وجود را از دیگری گرفتهاند، پس خودشان نیز مخلوق هستند. مثل این است که بگوییم: خداوند به انسان علم، قدرت، حیات، و ... داده است. آیا انسان خالق یا خدا میشود؟ خیر. چون همهی این توانهای او از غیر و به صورت دائم وابسته به غیر است که اگر او نخواهد از انسان سلب میشود. پس همین حالت نسبت به خدایان فرضی دیگر نیز وجود دارد. لذا آنان مخلوق خواهند بود و نه خالق.
ھ – و نکتهی آخر آن که آیا آن خالق اول یا اصلی، از دروغ و کلک مخلوقات خود با خبر است یا خیر؟
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه