پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات – (ایکس – شبهه): آیا آن «برخی» دلیلی هم دارند که این مهریه بوده است؟!
الف - قبل از هر مطلبی توجه داشته باشیم که اگر چه ادیان الهی همه یکی (اسلام) بوده است، چنان که فرمود: « إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ – همانا دین نزد خدا، اسلام است / آلعمران، 19»، اما "شریعت"ها، یعنی قوانین و احکام بسیاری در ادیان متفاوت بوده است. در کدام دین نمازهای پنجگانه به این شکل واجب بوده است، در صورتی که میدانیم نماز در تمامی ادیان بوده است.
پس هیچ گاه نباید رفتار و عملکرد و یا دستورالعملهای یک پیامبر را با پیامبر دیگر تطبیق داد و محاسبه نمود، چرا که همه بر یک دین بودند، اما بر یک شریعت نبودهاند. در زمان حضرت موسی علیه السلام نیز بسیاری از قوانین، به ویژه در امر ازدواج متفاوت بوده است.
پس اگر کسی بخواهد عملکرد انبیای گذشته را با شریعت اسلام تطبیق دهد و بسنجد، کاملاً خطا کرده است.
ب – چه دلیل متقنی وجود دارد که این 8 سال به عنوان مهریه بوده است؟ اول یک فرض را به عنوان اصل مسلم در نظر میگیرند و بعد همان فرض خود را زیر سؤال میبرند؟!
ج – به فرض که مهریه بوده باشد، حالا چه سندی وجود دارد که حضرت شعیب علیه السلام، اجرت کار حضرت موسی علیه السلام را به عنوان مهریه، به دخترش نمیداده است؟!
د – حتی در شریعت اسلام نیز به غیر از مهریه، "شرط پیش از عقد و ضمن عقد" وجود دارد؛ مثل کسی که شرط تحصیل، یا خارج نشدن از شهر، یا کار و یا ... مینماید. اینها همه "شرط" هستند، اما مهریه نیستند. حالا چه اشکالی دارد که اگر حضرت شعیب علیه السلام، شرط پیش از عقد کرده باشد و حضرت موسی علیه السلام نیز این شرط را پذیرفته باشد؟
حال به آیه دقت کنیم:
حضرت شعیب علیه السلام گفت:
« قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ » (القصص، 27)
ترجمه: شعيب] گفت من مىخواهم يكى از اين دو دختر خود را [كه مشاهده مىكنى] به نكاح تو در آورم به اين [شرط] كه هشتسال براى من كار كنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختيار با تو است و نمىخواهم بر تو سخت گيرم و مرا ان شاء الله از درستكاران خواهى يافت.
یک – وقتی میتوان مدعی شد که این مهریه میباشد، که دختر نیز معین باشد، در صورتی که حضرت شعیب علیه السلام گفت: قصد دارم یکی از دو دختر خود را به ازدواج تو درآورم و معلوم نکرد که کدام یک را.
دو – سپس میگوید: هشت سال کار و اگر خواستی میتوانی به آن دو سال اضافه کنی. در صورتی که مهریه باید معین باشد. مثل این است که بگویند: «مهریه این دختر چهارده سکه است و شما اگر خواستی می توانی بیست سکه یا بیشتر بدهی». بدیهی است که هر چه بدهد، مهریه نیست، مگر آن که همان موقع اعلام نماید که من این مقدار معین را به عنوان مهریه اضافه کردم.
سه – در آیه بعد نیز نمیفرماید که حضرت موسی علیه السلام این مدت را به عنوان مهریهی معلوم پذیرفت، بلکه میگوید: «هر يك از اين مدت را به پايان بردم، هيچ [ادعا و] ستمى بر من روا نشده است»، یعنی برای ایشان نیز قطعی نبود که هشت سال را به پایان میبرد و یا ده سال را؟ پس نمیتوانست مهریه باشد.
چهار – نکتهی مهمتر آن که حضرت شعیب علیه السلام، لفظ «صداق = مهریه» به کار نبرده است، بلکه گفت: « تَأْجُرَنِي »، و این لفظ به معنای "اجرت" است، یعنی در مقابل اجرتی که به تو میدهم، هشت سال کار کنی و اگر بپذیری که 8 سال نزد من کار کنی و اجرت بگیری، من نیز یکی از دو دختر خود را به عقد تو در میآورم.
*** - پس هیچ دلیلی وجود ندارد که اول گفته شود که مهریه بوده است – بعد گفته شود که مهریه حق دختر است – و سپس ادعا شود که این حق به دختر داده نشده است!
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- میگویند: 8 سال کار حضرت موسی نزد حضرت شعیب (ع) مهریه بوده، در حالی که مهریه حق دختر است؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7489.html
https://telegram.me/x_shobhe
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه