پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): " آشنا پنداری یا دژاوو - (Deja vu ) "، یک پدیدهی جدیدی نیست، از وقتی انسان بوده، حالات یا اختلالات روحی و روانی او نیز بوده است، چرا که در خلقت انسان، هیچ تغییری رخ نداده است.
" آشنا پنداری یا دژاوو - (Deja vu) " در واقع نوعی "اختلال" روانی است که موجب تصورِ یک یادآوریِ تجربهای (مثل دیدن شخص، مکان یا صحنهای) در گذشته میشود، از این رو در اصطلاح به آن «به هم ریختگی حافظه و نیز نظم ارتباط حواس و مُدرکات از طریق سلسله اعصاب با آن میباشد».
ملاحظه: تصور دیدن شخص یا چیزی در گذشته، اگر واقعیت داشته باشد و یا شواهد و قراینی در ذهن باشد که به واقعیت نزدیکتر است (حتی ممکن است در خواب دیده باشد)، دیگر به آن "آشنا پنداری" گفته نمیشود، بلکه همان «یادآوریِ ذهن یا ذکر» میباشد.
***- در آموزههای اسلامی، اگر چه به موارد "موضوعی" بسیاری در مسائل و امور متفاوت اشاره شده است، اما دقت به این نکته ضرورت دارد که بیشتر توجه و تذکر به "اصل و ریشه"ی هر امری میباشد و نه موضوعات مبتلابه یا جزئیات مصادیق خارجی آنها.
***- " آشنا پنداری یا دژاوو - (Deja vu) " همان گونه که از نامش پیداست، اختلالی در "پندار" آدمی میباشد، و پندار که کار ذهن است، همان مراحل "خیال، وهم و تصور" میباشد (به خطا پندار را اندیشه معرفی میکنند، اندیشه فکر است و پندار، خیال)
***- چه در قرآن کریم و چه در احادیث و آیات و چه در حکمت و فلسفهی اسلامی، به خوبی به مراحل متفاوت « تفکر، توهم، تخیل و تصور » پرداخته شده است؛ چرا که این مراحل همه مقدمات "تصدیق عقلی" میباشند. لذا بر دوری یا ترک تفکرات، تخیلات و تصورات نادرست نیز بسیار تأکید شده است.
***- در قرآن کریم میخوانید: چنین نبود که ساحرانِ دربارِ فرعون، ریسمانهای خود را بیاندازند و با سحر و جادو، آنها را تبدیل به مارهای بزرگ و کوچک بکنند (چون خلقت و تبدیل آن محال است، مگر به معجزه، که هم فقط در علم و قدرت خداوند متعال است و البته خارج از همان قوانین علمی که خدا خلق کرده نمیباشد)؛ منتهی آنها در قوهی "خیال" بینندگان تصرف کردند و با سحر خود کاری کردند که بیننده "خیال" کند آنها جنبش و حرکت دارند:
« قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِیهُمْ یخَیلُ إِلَیهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى » (طه، 66)
ترجمه: [موسی] گفت: «[نه،] بلكه شما بیندازید.» پس ناگهان ریسمانها و چوبدستىهایشان، بر اثر سِحْرشان، در خیال او، [چنین] مىنمود كه آنها به شتاب مىخزند (حرکت میکنند).
حواس باطنی:
بیتردید انسان همان گونه که "ادراکات ظاهری" دارد، "ادراکات باطنی" نیز دارد و همان گونه که برای ادراکات ظاهری از پنج حس برخوردار شده است، برای ادراکات باطنی نیز پنج حسّ باطنی بیان کردهاند که عبارتند از: «1- حس مشترك؛ 2 - خیال؛ 3 - واهمه؛ 4 - متصرّفه (یا متفكّره و متخیله)؛ 5 -حافظه».
شرح و بسط حواس باطنی، از حوصله و مجال این مختصر خارج است، اما همین قدر اشاره شود که:
حسّ مشترك: این قوّه، كه یكی از حواس باطنی نفس حیوانی است، صوری را كه حواس ظاهری به ادراك آنها نایل میشوند، درك میكند.
خیال: قوّه خیال خزانه (بایگانی) صور و نگهدارنده آنهاست و خودش مُدرك نیست؛ بسیاری از حکمای گذشته و معاصر اسلامی استدلال دارند که قوه خیال فقط در انسان هست و در حیوانات نیست.
واهمه: قوّه واهمه از منظر كسانی كه آن را پذیرفتهاند، یكی از حواس باطنی است كه معانی جزئی را درك میكند. معانی جزئی اموری هستند كه در ذهن، در قالب شكل و صورت منعكس نمیشوند؛ همچون محبت، خشم یا ... .
حافظه: معانی جزئی، كه با واهمه درك میشوند، در مخزنی حفظ و نگهداری میگردند، در واقع "حافظه"، بایگانی یا خزانهدار آن معانی میباشد.
***- بدیهی است هر گاه در کارکرد هر یک از این حسّها یا ارتباطشان با یک دیگر، اختلالی رخ دهد، عوارض گوناگونی در پی خواهد داشت که از جلمه شناخته شدههای آنها عبارتند از: فراموشی حافظه دور یا نزدیک – آلزایمار – اسکیزو – شیزو ...، و در ضمن اوهام، تخیلات و تصوراتی که هر یک ممکن است در ذهن ایجاد کنند.
***- چون این قوا همگی ابزار فکر و عقل هستند، پس عقل میتواند در تمامی آنها تصرف کند (صدرالدين محمّد شيرازى، الحكمةالمتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج 8، ص 131)
***- بوعلی سینا، ملاصدرا و تمامی فلاسفه و حکمای اسلامی در گذشته و نیز مرحوم علامه طباطبایی رحمة الله علیه و بسیاری از حکمای معاصر اسلامی، در این خصوص مباحث بسیار مبسوطی دارند.
***- و البته آن چه در آیات و روایات در مورد تفکر، تعقل، پندار، گمان (ظنّ)، زعم ... ، چه به صورت ایجابی (مثبت) و چه به صورت سلبی (منفی) آمده، در همین رابطه میباشد.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه