پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لازم است عزیزان به چند نکتهی اساسی ذیل دقت نمایند:
الف – اگر چه مراجع عالِم هستند، اما مرجعیت یک سطح یا درجهی علمی نیست، بلکه قبول یک مسئولیت میباشد، آن چه درجهی علمی میباشد، رسیدن به سطح اجتهاد و در علوم دینی فقیه شدن است.
ب – آیا آیات عظامی چون: مرحوم بهجت، مرحوم اراکی، یا شخص حضرت امام خمینی رحمة الله علیهم اجمعین، تا قبل از آن که این مسئولیت خطیر را قبول کنند و به اصطلاح عامه رساله بدهند؛ مجتهد و فقیه نبودند؟! آیا بزرگانی چون آیات عظام: علامه طباطبایی، محمد تقی جعفری، شهید مطهری، شهید بهشتی و امثالهم، که به خاطر عدم نیاز و تشخیص اولویت در امور دیگر، وارد مقوله و مسئولیت مرجعیت نشدند و رسالهای ندادند، فقیه و مجتهد تمام نبودند؟!
ج – البته که یک طلبهی علوم دینی، تا عربی، علوم قرآنی، تفسیر، منطق، فلسفه، درایه، علم حدیث، علم رجال و ... را نداند، نمیتواند احکام را از منابع آن استخراج، استنباط و اجتهاد نماید. بنابراین، هر فقیهی، چه مسئولیت مرجعیت را بپذیرد یا نپذیرد، عالِمِ به این علوم میباشد.
●- علما و فقها و حتی محققین شیعه، نه تنها هیچ ابایی از مطالعهی کتب مذاهب دیگر ندارند، بلکه با دقت و جدیت آنها را مطالعه میکنند. هر تفسیری را که بخوانید یا بشنوید، به مفسرینی چون فخر رازی یا زمخشری اشارات فراوانی دارد، و یا در هر بابی از اصول و فروع که وارد شوید، احادیث منقول در کتب اهل سنت، مورد بحث قرار میگیرد و در صورت ثقه بودن راوی و برخورداری از سایر قواعد صحت حدیث، مورد قبول واقع میشود و یا با دلیل متقن، حدیث محکم بودنش رد میشود.
د – شناخت حقانیت یک دین، مذهب، مکتب، نظریه، ایسم و یا هر چه که نامش را بگذارند، اما مربوط به جهانبینی و سپس حقوق (بایدها و نبایدها) باشد، در درجهی نخست، با "عقل" است، نه با کتاب؛ اگر چه آن کتاب، قرآن مجید یا نهج البلاغه باشد.
●- مگر قرآن کریم در اختیار همگان نبوده و نیست؟ مگر انبیای الهی و خاتم الانبیاء و نیز اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، "وحی" را با دلایل عقلی، نقلی، بینهها و معجزات گوناگون فهمی و دیداری، ابلاغ ننمودهاند؟!
پس اگر عقل معیوب شده باشد، قلب و فطرت مسطور شده باشد، نه هیچ کتابی به کار میآید و نه دلایل و براهین بزرگان دین و دانش. لذا مکرر فرمود که این آیات در خلقت و نظام حاکم بر آن و این آیات در کلام وحی، برای کسانی مفید خواهد بود که تعقل و تفکر میکنند.
ھ – چرا برای وهابیت انگلیسی، این ارزش را قائل میشوید که میپرسید: «اثبات تشیع، با استناد به کتب آنان؟!» باز اگر میفرمودید: طبق کتب معتبر اهل سنت [مانند صحاح سته = صحیحهای شش گانه]، جای بحث علمی بود، اما وهابیت چه دارد که مورد بحث قرار گرفته و به آن استناد هم بشود؟!
"وهابیت" که نه شیعه است و نه سنی، بلکه فقط یک "فرقهی انگلیسی – فراماسونی" برای نابودی اسلام و مسلمانان در جهان میباشد، اگر میتواند، حقانیت خودش را به اثبات رساند و لازم نیست که حقانیت تشیع، با استناد به کتبشان، به آنها اثبات گردد.
●- حقانیت اصل "ولایت و امامت"، با عقلانیت و مستند به آیات روشن قرآن کریم به اثبات میرسد و سپس برای شناخت مصادیق حقیقی آن، به معرفی و احادیث پیامبراکرم صلوات الله علیه و آله رجوع و استناد میگردد، و با شناخت عظمت وجودی، علم، حکمت، حلم ... و مظهریت اتمّ اسمای الهی در اهل عصت علیهم السلام، مبدل به یقین و ایمان میگردد.
کلمات کلیدی:
پاسخ های کوتاه