از قرآن کریم میآموزیم که تا اخبار درست نداشته باشی، صبر و استقامت نیز نخواهی داشت و با اکتفا به "ان شاء الله" هم کارها درست نمیشود. قسمت اول (11:03 دقیقه)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
سلام به محضر شریف امام زمان علیه السلام و سلام خدمت شما بزرگواران
امروزه بیش از هر زمان دیگری، ما در هجمۀ "اخبار" قرار داریم، چنان که به این عصر، "عصر ارتباطات" میگویند. از صبح که بیدار میشویم تا شب که میخوابیم، در جستجوی اخباری هستیم که برای انتقال به ما انتشار دادهاند، و صبح روز بعد، سریع به سراغ اخبار میرویم که مبادا در ساعاتی که خواب بودیم، خبری منتشر شده باشد که ما نشنیده باشیم!
اما، شاید کمتر کسی به اهمیت و نقش "اخبار" در اتخاذ مواضع و بالتبع رفتارها که شخصیت آدمی را شکل میدهند و سرنوشت دنیوی و اخروی او را تقریر میکنند، دقت کرده باشد!
در گذشتهای نه چندان دور، نه این همه شبکههای تلویزیونی و بنگاههای خبری بود، نه این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنتی بود، و نه این همه اخبار و گزارشات راست و دروغ که در فضای مجازی منتشر و فرافکنی میشود بود؛ و اگر به دورتر بنگریم، حتی "روزنامه" هم نبود؛ اما "اخبار"، هم چنان نقش اصلی را در شکل دهی به اذهان عمومی و اتخاذ مواضع آدمیان داشت.
خداوند متعال، در کلام وحی [قرآن مجید]، تعلیمها و تذکرات بسیار مهمی دربارۀ "خبر" و نقش آن در جهتدهی اذهان و اتخاذ مواضع و آثارش داده است؛ از جمله آن که «خبر، ریشه و علت صبر و مقاومت میباشد، و اگر علت [خبر] نباشد، معلول [صبر] نیز نخواهد بود!
این تعلیم و تذکر، در سورۀ کهف و در ماجرای مواجهۀ حضرت موسی علیه السلام با عبد صالح (حضر خضر علیه السلام) بسیار کامل و دقیق بیان شده است که برایتان شرح میدهم.
حضرت موسی علیه السلام که خود پیامبر اولی الامر و مخاطب وحی بود، از خداوند متعال خواسته بود که راهنما و معلمی برای او قرار دهد و خداوند هم دعایش را مستجاب نمود:
«فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا» (الکهف، 65)
- (در آن جا) بندهاى از بندگان ما را يافتند كه رحمت (و موهبت عظيمى) از سوى خود به او داده، و علم فراوانى از نزد خود به او آموخته بوديم.
جالب آن که حضرت موسی (ع) از او نخواست تا به او درس توحید، عبادت، اخلاق و ذکر بدهد، بلکه درخواستی جامعتر نمود و گفت: «اجازه بده از تو تبعیت کنم، تا "علم رشد" را به من بیاموزی». چرا که رشد، یعنی حرکت به سوی کمال و کمال محض، یعنی "قرب بیشتر".
«قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» (همان، 66)
- موسى به او گفت: «آيا از تو پيروى كنم تا از آنچه به تو تعليم داده شده و مايۀ رشد است، به من بياموزى؟»
دقت شود که تأکید دارد "فراگیری علم رشد" با سخن، مطالعه و کتاب به دست نمیآید، بلکه با پیروی از معلم حق حاصل میشود.
عبد صالح (حضرت خضر علیه السلام)، به او نگفت: «ای بابا! شما خودت پیامبر اولی العزمی - شما باید به من بیاموزی ... و از تعارفها! دو علیم و حکیم، با هم از این حرفها نمیزنند، چه رسد به دو نبی! حتی نگفت: «بله، بله، بفرما در خدمتیم» و یا نگفت: «خیر اجازه پیروی نمیدهم و به تو تعلیم نمیدهم»، بلکه پاسخ کوتاهی داد که خودش علم رشد بود:
«قَالَ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» (همان، 67)
- گفت: «تو هرگز نمى توانى با من شكيبايى كنى» - تو توان چنین صبر و استقامتی را نداری! البته به همین مقدار بسنده ننمود، بلکه "علتش" را بیان داشت:
«وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا» (همان، 68)
- و چگونه میتوانی در برابر چیزی که از آن خبر نداری، شکیبا باشی؟!
یعنی بدان که "خبر" ریشه و علت صبر و استقامت است، و چون علت نباشد، معلول نیز نخواهد بود، لذا چون تو از اسراری که من میدانم خبر نداری، نمیتوانی با من صبر، استقامت و شکیبایی داشته باشی!
حضرت موسی علیه السلام، همچون دانشپژوهی که استاد الهی پیدا کرده است، نمیخواست این توفیق، این امکان و این فرصت را از دست بدهد، لذا به "ان شاء الله" پناه آورد:
«قَالَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (همان، 69)
- (موسى) گفت: «به خواست خدا مرا شكيبا خواهى يافت؛ و در هيچ كارى مخالفت فرمان تو نخواهم كرد!»
اما حضرت موسی علیه السلام که مشتاق بود بیشتر رشد کند و به معبودِ محبوبش نزدیکتر شود، از شدت ذوق و شوق، پیام، درس و حکمت استاد را نگرفته بود. وقتی علت نباشد، معلول هم نخواهد بود، و با "ان شاء الله و ماشاء الله"، نظام خلقت و هدایت متغیر نمیشود و به هم نمیریزد.
آنها با هم راه افتادند، البته به شرط آن که حضرت موسی علیه السلام، دربارۀ اقدامات عبد صالح (حضرت خضر علیه السلام)، هیچ نپرسد، تا وقتی که خودش توضیح دهد.
«قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ حَتَّى اُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا» (همان، 70)
- (خضر) گفت: «پس اگر مىخواهى بدنبال من بيايى، از هيچ چيز مپرس تا خودم (به موقع) آن را براى تو بازگو كنم»!
اما، همین که خضر علیه السلام کشتی را سوراخ کرد، او حتی نپرسید که چرا این کار را کردی و حکمتش چه بود؟ بلکه تهمت زد و حکم داد:
«فَانْطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا» (همان، 71)
- آن دو به راه افتادند؛ تا آن كه سوار كشتى شدند، (خضر) كشتى را سوراخ كرد (موسى) گفت: «آيا آن را سوراخ كردى كه اهلش را غرق كنى؟! به راستى كه چه كار بدى انجام دادى!»
و همینطور در برابر ساختن دیوار مخروبه بدون دستمزد و یا کشتن آن جوان، تهمت زد و حکم داد که کارهای بسیار زشتی انجام دادی!
اما حضرت خضر علیه السلام، در هر اعتراضی، همان حکمت نخست را یادآور شد که مگر من نگفتم: «تو استطاعت صبر با من را نداری؟!»
«قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» (همان، 72)
- گفت: «آيا نگفتم تو هرگز نمىتوانى با من شكيبايى كنى؟!»
حضرت موسی علیه السلام، هر بار متذکر و متنبه میشد و میگفت: «این بار را ببخش، دیگر تکرار نمیشود»، اما باز هم معترض میشد، چرا که او مأمور به تشریع بود و طبق حکم شرع قضاوت مینمود، اما حضرت خضر علیه السلام، مأمور به "تکوین" بود و طبق امر خدا عمل مینمود.
بار سوم، به او گفت: «دیگر کار تمام شد و فرصت را از دست دادی، و این جدایی بین من و تو خواهد بود، حالا بیا تا برایت توضیح دهم که اولاً هر کاری را به امر خدا انجام دادم و ثانیاً حکمتش چه بود؟!
«قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا» (همان، 78)
- او (خضر) گفت: «اينك زمان جدايى من و تو فرا رسيده؛ اما بزودى راز آنچه را كه نتوانستى در برابر آن صبر كنى، به تو خبر مىدهم.
●- حال باید توجه داشته باشیم که من و شما و دیگران نیز از این قاعده مستثنا نمیباشیم؛ "خبر" علت است و "صبر و استقامت معلول". علت که نباشد، معلول نیز نخواهد بود.
●- انتشار اخبار دروغ، یا حتی اخبار راست، اما به گونهای که اذهان را منحرف کند، یا القای ترس و نا امیدی کند، یا فرافکنی شایعات، جوّسازیها و سیاهنماییها باشد، همه به خاطر این است که ما در برابر رویدادها، مشکلات، دشمنیها و فتنهها، قضاوت نادرست کنیم و صبر و استقامت خود را از دست بدهیم، شکست بخوریم و یا تسلیم شویم! لذا فرمود: وقتی فاسقی برای شما خبر میآورد، ابتدا تحقیق کنید که راست است یا دروغ، به فرض که راست باشد، چرا این خبر را میدهد و چرا خبر را اینگونه میدهد؟! و به بندگان مؤمنش متذکر میگردد که مبادا قبل از تحقیق، خبر را منتشر کنید، سبب انحراف و خسران دیگران میشوید و به شدت پشیمان خواهید شد!
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ» (الحجرات، 6)
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، دربارۀ آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهى از روى نادانى آسيب برسانيد و از كردۀ خود پشيمان شويد!
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
- تعداد بازدید : 634
- 4 خرداد 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: صوتی آیات قرآن صبر «نقش خبر»