پایگاه پاسخگویی به سؤالات شبهات (ایکس – شبهه): "هستی"، فقط عناصر مادی نیست؛ پس نباید جهان ماده را "عالَم هستی" نامید و قوانین عالَم ماده را به کل هستی تعمیم داد!
تمامی موجودات (حتی جامدات)، به تناسب خود علم و شعور دارند، لذا همه تسبیح خدا میکنند: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ»؛ اما این تنها انسان است که میتواند علوم بیشتری را کسب یا کشف به دست آورد، از آنها نیز نتایج عقلی بگیرد، ابزار سازی کند ...؛ و این انسان است که میتواند به اختیار خود، حتی دانستههای حتمی خود را انکار و تکذیب نماید!
●- ابتدا دقت نمایید که در عرصۀ "علم"، ظنّ و گمان و نظریه، فقط یک مقدمه برای ورود به مطالعات و تحقیقات میباشد، اما به هیچ وجه جای "علم" را نمیگیرند؛ لذا نفرمود که هیچ ظنّ و گمانی نداشته باشید، چرا که مقدمه است، بلکه فرمود: «از آن تبعیت نکنید»، چرا که از ظنّ و گمان، تا وقتی به اثبات عقلی و علمی نرسد، نمیتواند و نباید پیروی نمود و روشن است که هر نظریه، ظنّ و گمانی، عمر کوتاهی دارد و با کشفیات و یا حتی نظریات جدیدی که به نفع یک عده است، به سرعت کنار گذاشته میشود؛ مگر آن که به اثبات عقلی و علمی برسد.
«إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى» (النّجم، 23)
اينها فقط نامهايى است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهايد (نامهايى بى محتوا و اسمهايى بىمسمّى)، و هرگز خداوند دليل و حجتى بر آن نازل نكرده؛ آنان فقط از گمانهاى بىاساس و هواى نفس پيروى مىكنند در حالى كه هدايت از سوى پروردگارشان براى آنها آمده است!
●- اگر دانشمندی در یک شاخۀ علمی، نظریهای داد، نمیتوان گفت: «آن علم چنین میگوید».
صرف آن که یک دانشمند فیزیک کوآنتوم، نظریهای داده است که در فیزیک به اثبات علمی نرسیده و بعید است که برسد [اما در فلسفه قابل اثبات یا رد است]، نمیتوان گفت: «بر مبنای فیزیک کوانتوم»، بلکه باید گفت: «بر اساس نظریۀ فلان دانشمند».
●- در این که یقیناً عالَم هستی، تجلی علم، حکمت، قدرت و مشیّتِ وجودی خارج از این جهان است [که ما آن را خدا میشناسیم و مینماییم] هیچ تردیدی نبوده و نیست و نیازی ندارد که فیزیک کوآنتوم هستهای، آن را بیان نماید، و آن هم در حد یک نظریه! بلکه عقل و علم گواهی دارند که هیچ چیزی خود به خود پدید نمیآید، این نظام هستی، این حکمتها، این قوانین و نظم حاکم بر جهان و این تدبیر و اداره جهان [ربوبیت]، نه خود به خود است و نه مبتنی بر شعور و قدرت ذرات هستهای و ... .
●- "قانون جذب" نیز حرف تازهای نیست، منتهی غربیها دوست دارند که حقایق را از دیگران فرا بگیرند، سپس نامش را تغییر دهند، لباس مادهگرایانه به آن بپوشاند و به نام خودشان ثبت و مطرح کنند! این رویکرد نیز جدید نیست.
تمامی عناصر هستی، با حرکت خود، رهسپاری به سوی هدفی معین را نشان میدهند و حرکت بدون هدف، وجود ندارد، این یعنی همان "جاذبۀ هدف". و تمامی هستی به یک سمت میروند، وگرنه تفاوت اهداف و مقاصد، تصادف و انهدام پدید میآورد، و این یعنی «وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ – و بازگشت (شدن) به سوی اوست»؛ و یقیناً این حرکت باطنی به سوی هدف، بدون جاذبۀ قوی صورت نمیپذیرد.
حکمت و اراده:
پس یقیناً عالَم هستی، از علم، حکمت و اراده پدید آمده است، اما نه از علم و حکمت و ارادۀ انسان، چرا که انسان و ذهنش، خود نیز جزئی از این عالم هستی و در چارچوب قوانین حاکم بر آن میباشد.
پس، به طور قطع و یقین، هر چه که در این عالم هست [از ماده و غیر ماده] و جزو پدیدهها میباشد، خودش نیز مخلوق است و نمیتواند خالق خودش یا چیز دیگری باشد، بلکه وجود حیّ، علیم، حکیم، قادر (اندازهگذار)، قوی، رحمان و رحیمی وجود بخشی کرده و میکند.
خداوند سبحان، یک پرسش عقلی (فلسفی) برای برخوردار از عقل سلیمی که تفکر دارد، مطرح مینماید:
«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ * أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ * / الطور، 35 تا 37»
ترجمه: يا آنها از هيچ آفريده شدهاند، يا خود خالق خويشند؟! * آيا آنها آسمانها و زمين را آفريدهاند؟! [نه]، بلكه آنها جوياى يقين نيستند * آيا خزاين پروردگارت نزد آنهاست؟! يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
ذهن:
چون میخواهند از یک سو همه چیز را در "ماده" خلاصه کنند و از سویی دیگر "انسان" را خدایگان عالَم هستی معرفی کنند، انسان، ذهن، فکر، دانش، نظریه و عمل او را مبنا و محور همه چیز قرار میدهند!
حتی در عرصۀ علوم طبیعی و تجربی، چه کسی نمیداند انسان پدیدهای است که در زمین به وجود آمده است، پس زمین و آسمان، و خورشید، گردش سیارات، آب، گیاهان و حیوانات بسیاری و هم چنین قوانین حاکم بر "جاذبه و دافعه"، پیش از انسان پدید آمدهاند، پس عالم هستی، بر مبنای ذهن بشر پدید نیامده است؟!
چه کسی نمیداند که انسان از نطفه، نطفه از خون و خون از مواد خوراکی پدید نیامده و نمیآید، پس هیچ کدام پدیدآورنده انسان و ذهن او نمیباشند.
بله، انسان با ذهنش، توهم، تخیل، تصور و تفکر مینماید، پس میتواند بشناسد، و نیز میتواند با تجزیه و ترکیب آن چه شناخته، ابزار بسازد و صنعت و تولید داشته باشد، اما هرگز نمیتواند چیزی را خلق کند؛ و بیواسطه و ابزار خلق کند – آدمی میتواند با شناخت همین عناصر خلق شده، یک فضانوردی بسازد که روی مریخ و سیارات دیگر بنشیند و بازگردد، اما حتی یک پشه را نمیتواند خلق کند!
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (الحج، 73)
ترجمه: اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمىتوانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم اين عابدان، و هم آن معبودان) !
●●●- پس، عالَم هستی (نه فقط جهان ماده)، تجلی علم، حکمت، قدرت، قوت، مشیّت، اراده و ربوبیّت وجودی به غیر از مخلوقات میباشد [که ما آن را الله جلّ جلاله میشناسیم و مینامیم]، نه تجلی ذهن ناقص بشر، با علم محدود و فکر ناقصش؛ در حالی که حتی نسبت به خودش نیز مالکیت، قدرت، سلطه، اراده و ربوبیتی ندارد!
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
بر مبنای فیزیک کوانتوم، «هستی» از اندیشه پدید آمده و وقتی انسان به چیزی میاندیشد، فرآیند آفرینش در کار است. تمامی موجودات هستی بر اساس قانون جذب زندگی میکنند و ... ؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/social/11233.html
کلمات کلیدی:
گوناگون اندیشه و مباحث نظری