بعضیها اصلا حال نماز یا روزه و دعا را ندارند؟ برخی میگویند: هر چقدر بخواهی نماز میخوانم، ولی روزه نه! یا هر چقدر بخواهی روزه میگیرم، ولی نماز نه؟! + صوتی (9:55 دقیقه)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
هر کسی به شما گفت: «هر چقدر بخواهی نماز میخوانم یا روزه میگیرم...»، بگویید: «مگر مرا بندگی میکنی؟! من هیچ کدام را نمیخواهم، چون ادعای اولوهیت و ربوبیّت بر تو را ندارم، لذا آن چه خداوند متعال از تو خواسته را به انجام برسان که به خیر دنیا و آخرت خودت میباشد.»
بسیاری [به ویژه در میان دختران و بانوان] به هیچ وجهی نمازهای واجبشان را نمیخوانند، اما روزۀ ماه مبارک را ترک نمیکنند و البته کمتر کسی مییابید که اهل نماز باشد، اما روزهخواری کند!
علل و عوامل متفاوتی سبب چنین رویکردهایی میشود که اگر بخواهید در یک جمله بیان شود، میتوان گفت: «ضعف شناخت و ایمان که موجب غفلت از خود، خدا و معاد، میگردد!»
الف -برخی، اگر چه تمامی نمازهای واجب را برپا دارند و تمام ماه مبارک نیز روزه بگیرند، فقط خودشان را بندگی و عبادت میکنند. بسیاری از آنها، به عادت خودشان عمل میکنند؛ چنان که فرمودهاند: «نماز و حجّشان، از روی عادت تن میباشد!»
ب -برخی در انجام عبادات، بسیار تنبل هستند! اقامۀ نماز، مستلزم رعایت پاکی بدن، لباس، جایگاه نماز و نیز برخورداری از غسل و وضو و ایستادن رو به قبله و رعایت احکام نماز میباشد؛ و روزه مستلزم سحرخیزی، نخوردن و نیاشامیدن از اذان صبح تا افطار میباشد؛ مضافاً بر این که اهل نماز و روزه، همیشه در تمامی رفتارهای خود دقت دارند که مبادا حرف مُفتی بزنند - مبادا دروغ بگویند یا غیبت کنند، یا افترایی بندند - مبادا وعدهای دهند که به آن عمل نکنند و ...؛ اینها برای عدهای سخت است و تنبلی اجازۀ رعایت نمیدهد.
ج -برخی، هواهای نفسانی خود را که با نماز و روزه مغایرت دارد، ترجیح میدهند! مانند دختران و بانوانی که ناخن میکارند و یا لاک میزنند، لذا هیچگاه غسل و وضو ندارند [چون آب به ناخن آنها نمیرسد]؛ یا کسانی که خوردن و آشامیدن را به روزه ترجیح میدهند و حاضر نیستند حتی یک ماه، هوای نفس را مطابق احکام الهی، تحت مدیریت خود بگیرند!
د -برخی دیگر به احکام إلهی، فقط به چشم مادی مینگرند و فقط به آثار طبیعیاش بر بدن توجه دارند، مثل آنان که گفتند: «نماز، برای اتصال چاکراهای بدن به زمین میباشد و یا مانند یوگا، تمرینی برای تمرکز میباشد ... و روزه سبب تصفیۀ خون و زدودن رسوبات معده و روده میشود و ... . بدیهی است که با چنین نگرشی، نیازی به نماز و روزه نمیبینند، چرا که میتوانند از هر طریق دیگری و در هر زمانی که دلشان خواست، چاکراها را به زمین متصل کنند - تمرکز کنند و یا رژیم غذایی بگیرند!
عامل اصلی
عامل و علت اصلی، نوعی «نفاق در دِل» میباشد و نفاق، درجات و مراتب دارد. یک عده، نه تنها به شناخت و معرفتی که آنان را به بندگی و اطاعت وادارد نرسیدهاند، بلکه ایمان به هیچ مقداری به قلبشان راه نیافته است، اما تا وقتی در جامعه و فرهنگ اسلامی زندگی میکنند، دوست دارند مسلمان قلمداد شوند! در قرآن کریم فرمود که اینها اگر نماز بخوانند یا صدقه و انفاقی داشته باشند نیز با کراهت، کِسلی و ناخوشایندی میباشد؛ اینها [حتی اگر خودشان نفهمند نیز] میکوشند تا خودشان، مردم و حتی خداوند سبحان را فریب دهند!
- منافقان میخواهند خدا را فريب دهند در حالی كه او آنها را فريب میدهد و هنگامی كه به نماز ايستند از روی كسالت میايستند، در برابر مردم ريا میكنند و خدا را جز اندكی ياد نمینمايند.
- و هيچ چيز مانع قبول انفاقهای آنها نشد جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز بجا نمیآورند جز با كسالت و انفاق نمیكنند مگر با كراهت!
●- برخی برای فرار از نماز، روزه و رعایت سایر احکام إلهی، بهانه میآورند که «خدا چه نیازی به این عبادات ما دارد - اگر میخواهد با او حرف بزنیم، خب میزنیم، چه لزومی دارد که حتماً نماز باشد - اگر میخواهد که چند روزی خوردن و آشامیدن و ... را به نظمی درآوریم، خب میآوریم، دیگر چه لزومی به روزه در ماه مبارک رمضان میباشد ... و در نهایت توجیه میکنند که «دلت پاک باشد، نیازی به رعایت احکام و اعمال نمیباشد!»
این گروه، چون از یک سو خداوند سبحان را نشناختهاند و از سویی دیگر خود را نیز نشناختهاند و از سوی دیگر مایلند بندۀ هوای نفس خود باشند نه خداوند متعال؛ نفهمیدهاند که خداوند منّان، هیچ نیازی ندارد، حتی به حرف زدن بندگانش با او؛ بلکه آن چه امر و نهی فرموده، نقشۀ راه برای رسیدن به رشد و کمال انسان و جامعه میباشد. نمیدانند آن چه امر و نهی نموده، لازمۀ سلامت عقل - پاکی قلب - جلوگیری از غلبۀ نفس حیوانی و نفوذ و وسوسۀ شیاطین جنّ و انس میباشد تا آدمی به رستگاری برسد!
محبّت
چه بندگی و اطاعت از خداوند سبحان، چه بندگی و اطاعت از هوای نفس خود و دیگران، ریشه در «محبّت» دارد، چرا که آدمی هر چقدر هم عالِم و دانشمند باشد، باز به سوی چیزی میرود که دوستش دارد، نه آن که میشناسدش! لذا حتی در اطاعت از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، بر محبّت متقابل تأکید فرمود و متذکر گردید که حتی سبب بخشش نیز محبّت او بر بندۀ فرمانبردارش میباشد:
-دوستى دنيا سررشتۀ تمام گناهان است و كليد تمام بديهاست و سبب تباه شدن هر خوبى میباشد.
بنابراین، کسانی که محبّتشان به متاع دنیا و هوای نفس، جایگزین محبّت به خدا گردد و از محبّت به او شدیدتر باشد، در بندگی و عبادت او، دچار تخلف، تردید و تنبلی میگردند!
●- آدمی، عاشق کمال و جمال خلق شده است، لذا زیبایی را دوست دارد. نماز بسیار زیباست، روزه و سایر عبادات نیز زیباست، چرا که بندگی خداوند متعال زیباست و بسیاری این زیبایی را کشف و درک نکردهاند که دوستش داشته باشند!
مشارکت و همافزایی -لطفاً این پرسش و پاسخ را در راستای «جهاد تبیین»، برای دوستان به اشتراک بگذارید. متشکر.