با توجه به اینکه آقای سید ابراهیم رئیسی و آقای محمد باقر قالیباف هر دو اصلح هستند و از نیرهای انقلابی و پرتلاش هستند، اگر ائتلاف نکنند با توجه به چه ملاکهایی اصلحتر را تشخیص دهیم و بدانیم که نظر و ملاکهایی که مقام معظم رهبری برای ریاست جمهوری تعریف کردند به کدام از این دو کاندیدا نزدیکتر است؟ به نظر شما کدام اصلحتر هستند؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): ابتدا یک حکم قطعی داده و به ذهن خودتان و مخاطب القا میکنید که هر دو از هر لحاظ مساوی یک دیگر هستند، سپس سؤال مینمایید که با توجه به شاخصهای رهبری و ...، کدام اصلح بر دیگری میباشند؟ اما آیا واقعاً هر دو مساویاند؟!
"اصلح" صفت تفضیلی برای صالح میباشد، یعنی اگر چند نفر صالح تشخیص داده شوند، آن که در مجموع از بقیه "صالحتر" است، میشود "اصلح"؛ بنابراین، "اصلح" یک نفر میشود و "اصلحتر" غلط است.
روشهای تبلیغاتی:
در انتخابات، هر نامزدی و سیاستگذاران و فعالان تبلیغاتی هر کدام، سعی میکنند که با تبلیغ برای شخص مورد نظر خود و ضد تبلیغ علیه نامزدهای دیگر و یا یک یا دو رقیب اصلی، نظر اذهان عمومی را به خود جلب نمایند.
برخی از تبلیغها یا ضد تبلیغها، بسیار آشکار میباشد و برخی دیگر بسیار پنهان، که به آن «پیام یا تبلیغ مستتر» نیز گفته میشود و اتفاقاً اثرات مثبت یا منفی این روش به مراتب بیشتر میباشد.
روحانی و جهانگیری:
به عنوان مثال: در تبلیغ مستقیم برای این دو نامزد، هم خودشان صحبت میکنند و شعار میدهند – هم طرفدارانشان تبلیغات گوناگون میکنند – هم خودشان و طرفداران علیه سایر رقبا شعار میدهند و ...، که اینها همه یک بُعدی است، یعنی موافقان را مخاطب قرار میدهند و البته امید دارند برخی که هنوز گزینهای ندارند، به آنها روی آورند.
اما مهم این است که از یک سو، قشر وسط و یا به تعبیر خودشان «خاکستری» جذب شود و از سویی دیگر، آرای رقبا شکسته شود؛ بنابراین، به روشهای دیگری در جنگ روانی متوسل میشوند. به عنوان مثال:
●- یک جوّ راه میاندازند که روحانی کم و بیش، آشکار و نهان، مواضعی مقابل رهبری، و اصول و شاکلهی انقلاب دارد. قصد از این جوّ این است که مخالفان یا نیمهمخالفان با نظام، ولایت و مردم، به او رأی دهند، اگر چه از او نیز متنفر باشند.
●- یک جوّ راه میاندازند که بالاخره "روحانی" را نمیشود نمایندهای کامل برای "اصلاح طلبها" شناخت، ولی جهانگیری به صراحت اعلام نموده که فقط نامزد اصلاحطلبهاست و اصلاً نامزد شده که فریادهایی به نفع آنان بزند. خب این هم موجی برای نگهداشتن بقای اصلاح طلبی و داوم حضورش در عرصهی سیاست و حضور در صحنه است. اگر چه در این دوره، آقای جهانگیری، معاون اول آقای روحانی بوده است و چه از فریاد یا عمل که میتوانسته، انجام داده است.
●- یک جوّ دیگری با موضع به ظاهر مخالفت با روحانی راه میاندازند مبنی بر این که «چون او سیاستهای نادرستی در سطح کلان سیاست خارجی و اقتصاد داخلی داشته، هر کس دیگری بیاید، قربانی نتایج حاصله میشود و سپس روحانی در دور بعدی، با قدرت بیشتر وارد میدان میشود، پس بهتر است که به روحانی رأی بدهیم تا این عواقب سوء، گریبان خودش را بگیرد»! یعنی (با فرض سیاستهای نادرست)، بگذاریم یک مملکت نابود شود، تا یک شخص نتیجهی کارش را ببیند!
●- یک جوّ دیگری راه میاندازند که «چون با احمدینژاد مخالفیم، هر رقیبی برای روحانی یا جهانگیری، احمدینژادی دیگر خواهد بود(؟!!!)»
رییسی و قالیباف:
برای آقایان رییسی و قالیباف نیز همین طور است. یعنی هم خودشان برای خودشان تبلیغ و برای رقیب به صورت منطقی و یا گاه غیر منطقی ضد تبلیغ میکنند، و هم رقبا اینها را رها نکرده و صرفاً به کار خود مشغول نیستند؛ چرا که شکستن رأی موافقانِ هر دو و بالتبع مخالفان آن دو، به نفع روحانی و جهانگیری تمام میشود.
از اینرو، جوّهایی نیز برای شکستن رأی بین این دو، و یا در واقع شکستن وحدت هوادارن به راه میافتد و البته با تکیهی بیشتر، بر شکستن رأی برای آقای رییسی!
به همین منظور، جوّسازیها، معادلات و حتی محاسبات ریاضی با حساب احتمالات و ... را هم پیش میکشند و القا میکنند. به عنوان مثال میگویند:
●- در دور گذشته، یک عده بر اساس اصل گزینش "اصلح" که واجب عقلی و شرعی میباشد، به دکتر جلیلی رأی دادند، اما این سبب شد که رأی قالیباف بکشند و در نهایت روحانی روی کار بیاید؛ پس اینبار این اشتباه را نکنیم، به رییسی رأی ندهیم، تا قالیباف رأی بیاورد! و البته عکس آن را هرگز نمیگویند!
●- و یا میگویند: "هر دو انقلابی، پرتلاش و اصلح" هستند، و ما نمیتوانیم تشخیص دهیم که کدام ارجحند؟ پس به قالیباف رأی دهیم؛ و البته عکس آن را نمیگویند!
●- یا میگویند: درست است که ما اصلاح طلب نبوده، نیستیم و نخواهیم بود، و این دوره نیز کاملاً ما را مأیوس و حتی متنفر کرده است، اما حالا که اینطور شد، بهتر است اصلاً به یک روحانی رأی ندهیم؛ البته منظورشان آقای رییسی است، چرا که روحانی دیگری جز آقای روحانی که از اول نمیخواستند به او رأی دهند، وجود ندارد.
●- ... و خلاصه انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و ضدتبلیغی، و بیشتر علیه آقای رییسی!
نتیجه:
به اصلاح طلب، نماینده اصلاحطلب، نماینده مرحوم هاشمی و ...، کاری نداریم – یکی میگوید: من میخواهم دور دوم نیز رییس جمهور شوم – دیگری میگوید: من آمدهام تا فریاد اصلاحطلبان را به گوش برسانم و سومی میگوید: من آمدهام خاطرات دوران هاشمی را به یاد آوردم!
پس، بحث ما بر اساس سؤال، در مورد آقایان «رییسی و قالیباف» میباشد.
حال آنان که بین این نامزد مردد هستند، نباید به دنبال "اصلحتر" باشند، بلکه به دنبال "اصلح" باشند، یعنی با فرض این که هر دو انشاء الله "صالح" هستند، ببینید که به نظر خودشان، کارشناسان، مشاوران خبره و ...، کدام یک "اصلح" میباشد؟
حال سؤالهای ما اینهاست:
●- این دو شخصیت محترم، از کدام حیث مثل هم یا شبیه به هم هستند که حالا تردید کنیم که کدام نسبت به دیگری اصلح میباشد؟! سطح این دو حتی به هم نزدیک هم نیست.
●- آیا شناخت آنها از اسلام، حکومت اسلامی، فقه اسلامی و بالتبع "بایدها و نبایدهای اجرایی" برای یک نظام اسلامی برابر است؟!
●- آیا شناخت و گرایش آنها به ولایت برابر است؟ عملکردهای آشکار و پنهان (در روابط و لابیهای) هر کدام چه نشان داده است؟!
●- آیا حساسیت اعتقادی و عملی هر دو نسبت به چگونگی صیانت و استفادهی بهینه از سرمایههای این کشور و ملت [که به آن بیت المال گفته میشود]، عین هم میباشد؟!
●- آیا هر دو، در نگاه به قشر محروم و چارهجویی برای کم کردن فاصله طبقاتی، یک نظر دارند و آیا راهکارهایشان شبیه به هم هستند؟!
●- آیا نگاه آنان به عموم مردم ایران و به دشمنان داخلی و جارجی این نظام و این ملت، یکیست؟!
●- آیا مواضع و اندیشهی هر دو، برای به کارانداختن سرمایهها، سرمایهداران داخلی و خارجی، سیستم بانکی کشور، تولید، کار و گارگر، توزیع، بازار، صادرات، واردات، تولید ملی و ...، یکسان میباشد؟
●- آیا هر دو از یک تیپ مدیران اجرایی، مشاوران و کارشناسان استفاده خواهند نمود؟
پاسخ:
پس نمیتوانیم بگوییم که هر دو اصلح هستند و حالا "اصلحتر" (که غلط است)، کدام یک از آنها هستند؟
اگر کسی اولاً تابع هوای نفس نگردد – ثانیاً خود را فریب ندهد – ثالثاً فریب نیز نخورد و سعی کند با تعقل، درایت و بصیرت انتخاب کند و نه منفعل نسبت به جوّها، خودش تشخیص میدهد که با توجه به معیارها و شاخصهای لازم و ضروری برای ریاست جمهوری کشوری بزرگ، غنی و حساس در منطقه و جهان، که بارها و بارها از سوی مقام معظم رهبری نیز تبیین شده است، کدام یک از این شش نامزد، اصلح هستند؟
دقت کنیم که هر کسی، مأمور به انجام تکلیف میباشد و شخصاً مقابل آن چه میکند، در محضر الهی پاسخگو خواهد بود.
مرتبط:
●- امیرالمؤمنین علیه السلام: چه کسی برای حکومت لایقتر است؟ - «درسها و هشدارهایی راهنما و بصیرت بخش، برای رأی دهندگان (مردم) » (13 اردیبهشت 1396)
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
●- با توجه به این که آقایان رییسی و قالیباف هر دو اصلح هستند، اصلحتر (با لحاظ شاخصهای رهبری) کدامند و چگونه تشخیص دهیم؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8561.html
- تعداد بازدید : 2517
- 14 اردیبهشت 1396
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: سیاسی انتخاب