بسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
مقدمه :
حقیقت این است که «عدل و عدالت» دربارۀ خداوند سبحان، نیازی به بحث ندارد؛ چرا که کافر اساساً وجود خداوند متعال را انکار میکند، لذا در مورد رحمت یا عدل خدا و هم چنین افعال خداند متعال، مانند خلقت و ربوبیّت، بحثی ندارد؛ و مؤمن میداند که اولاً خداوندِ منزه از هر عیب و نقص [سبحان]، حتماً عادل است؛ چرا که نقطۀ مقابل عدل، ظلم است که ساحت مقدس او، بری از این صفات انسانی میباشد: «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ - منزه است خداوند از توصيفی كه آنها میكنند» (الصافات، 159)
حتی یک انسان عاقل، «عدل» را یک کمال ارزشمند میداند، لذا میکوشد تا عادل باشد و ظلم و ظالم را نکوهش و تقبیح میکند، پس چطور ممکن است که در «عدل إلهی» تردید و تشکیک نماید و برای قبول و باورش، دلیل عقلی و نقلی بخواهد؟!
بنابراین، بحث از «عدل إلهی» و اقامۀ دلایل و براهین اثباتی، فقط به خاطر انکار دو اندیشۀ اشعری و معتزله، به نام اسلام میباشد! یکی قائل به «جبر محض» شد و دیگری قائل به «اختیار محض» که هر دو با «عدل» منافات دارند و در مباحث پیشین مفصل اشاره شد که هر دو ترویج اندیشهها و باورهای کفار یهود بوده و هست! (1)
عدالت، مساوات نیست
پیش از این بیان شد که «عدل و عدالت» به معنای مساوات نیست، بلکه عدل یعنی، «قرار گرفتن هر چیزی در جای خودش» - بنابراین، اگر پدر و مادری در سلامت روحی، روانی و جسمی خود کوشیدند و از فرزندی سالم برخوردار شدند، عدل است؛ چنان که اگر بیتوجهی نمودند و هیچ رعایتی ننمودند و از فرزندی ناسالم برخوردار شدند نیز عین عدل است - اگر نظامات ظالمی چون امریکا و اسرائیل، خانهها، بیمارستانها و مدارس را در غزه بمباران کردند و جماعتی از مرد، زن و کودک کشته شدند و به شهادت رسیدند، هیچ منافاتی با «عدل» ندارد؛ اگر چه حق نیست و کار آنها «ظلم» است؛ نه کشته شدن به واسطۀ بمباران!
متأسفانه بسیاری ندانسته و یا دانسته و به عمد، عدل و عدالت را به معنای مساوات گرفتهاند، در حالی که نه تنها عدل به معنای مساوات نیست، بلکه اولاً هیچ دو چیزی در عالم هستی وجود ندارد که از هر حیث مساوی هم باشند و ثانیاً «مساوات»، عین «ظلم» است!
مادهگرایان (ماتریالیستها) که شاکلۀ اندیشه و عملشان بر اساس ظلم بنا شده و شکل گرفته، نظام هستی را «ظالمانه» توصیف میکنند، چرا که معتقدند خدا و معادی در کار نیست و عاقبت همگان میمیرند، میپوسند و به خاک تبدیل میشوند؛ حال خواه دانشمند باشند یا نادان - متقی باشند یا فاسق - عادل باشند یا فاسق و ...!
اما جهانبینی، اندیشه و باور توحیدی-اسلامی، نه تنها هیچ دو چیزی را کاملاً مساوی نمیبیند؛ بلکه بر این باور است که هیچ حرکتی بی مبدأ و مقصد نیست - هیچ کاری بینتیجه نیست و هیچ عملی بیپاداش یا بیکیفر نمیباشد.
این حقیقت و واقعیت، در عالَم خلقت نمایان است؛ به قول معروف «گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اگر کسی دستش را با صابون معطر بشوید، هم تمیز میشود و هم خوشبو، اما اگر روی دستش آب جوش بریزد، حتماً پوست و حتی گوشتش میسوزد و این همان «عدل» به معنای قرار گرفتن هر چیزی به جای خودش میباشد.
خداوند سبحان، در آیات بسیاری تصریح نموده که مساوات، نه در خلقت وجود دارد و نه در زندگی دنیوی و نه در نتایج اخروی:
«وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ * وَلَا الظُّلُمَاتُ وَلَا النُّورُ * وَلَا الظِّلُّ وَلَا الْحَرُورُ * وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ...» (فاطر، 19 تا 22)
- و هرگز نابینا (یا کور دل) با بینا (یا با بصیرت)، مساوی (یکسان) نیستند * و نه تاریکیها و روشنایی * و نه سایه و گرمای آفتاب * و هرگز زندگان و مردگان مساوی نیستند ... .
«قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (المائدة، 100)
- بگو (هيچگاه) ناپاك و پاك مساوی نيستند، اگر چه كثرت ناپاكها تو را به شگفتی بيندازد، از (مخالفت) خدا بپرهيزيد ای صاحبان خرد، تا رستگار شويد.
«لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ» (الحشر، 20)
- هرگز اصحاب دوزخ و اصحاب بهشت يكسان نيستند، اصحاب بهشت رستگار و پيروزند.
«وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَبْكَمُ لَا يَقْدِرُ عَلَى شَيْءٍ وَهُوَ كَلٌّ عَلَى مَوْلَاهُ أَيْنَمَا يُوَجِّهْهُ لَا يَأْتِ بِخَيْرٍ هَلْ يَسْتَوِي هُوَ وَمَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ» (النّحل، 76)
- و خداوند مثالی (ديگر) زده است: دو نفر را كه يكی از آن دو گنگ مادر زاد است و قادر بر هيچ كاری نيست و سر بار صاحبش میباشد، او را به سراغ هر كاری بفرستد عمل خوبی انجام نمیدهد، آيا چنين انسانی با كسی كه امر به عدل و داد میكند و بر راه راست قرار دارد مساوی است؟!
چهار گروه و چهار اندیشه (جهانیبینی):
یک - آن گروه که میگویند: «خالق و ربی در کار نیست، عالَم هستی همینطوری به وجود آمده و به سوی ناکجاآباد میرود و همگان به صورت مساوی میمیرند و خاک میشوند؛ قائل به حاکمیت ظلم بر همگان و از جمله انسان میباشند. مکاتب کهن یا مدرن و پست مدرنی که در نهایت بافتههایشان، منکر عقل و عقلانیت میشوند - حُسن و قبح را تماماً اعتباری و قراردادی برمی شمرند - ارزش و ضد ارزش را مساوی میخوانند ...؛ و نیز مکاتبی چون «اومانیسم»، که قائل به اصالت فرد میباشند و رشد و کمال انسانی را در «رفاه و لذت مادی و حیوانی بیشتر» میبیند؛ همه مبتنی بر عدم اعتقاد به توحید و معاد بنا شدهاند؛ لذا عدل و عدالت نیز نزد آنان بیمعناست!
دو - آن گروهی که چون دستهای از یهود و اشاعره میگویند: «عالَم هستی، خالقی علیم و حکیم دارد، اما «جبر محض» را حاکم نموده است؛ به طور کلی حکمت خلقت، معاد، کیفر و پاداش را منکرند؛ چرا که جبر محض، محاکمه، سؤال و جواب، کیفر و پاداش ندارد.
سه - آن گروهی که چون دستۀ دیگری از یهود و معتزله میگویند: «عالَم هستی و خالق حکیم وجود دارد، معاد هم وجود دارد، اما خداوند سبحان به انسان «اختیار محض» داده و خودش کنار کشیده است؛ هم «ربوبیّت» او را منکر شدهاند و هم هدایت و ضرورت آن را نفی میکنند. مضافاً بر این که مشرک شدهاند، چرا که قائل به دو "فاعل" میباشند و میگویند: «انسان، خالق افعال خویش است و خداوند در این بخش، نقشی ندارد!»
چهار - گروه دیگر، موحدان و مسلمانان اهل تشیع میباشند که به فرمودۀ امام صادق علیه السلام و با دلایل عقلی، علمی و حتی تجربی، معتقدند، «لاَ جَبْرَ وَ لاَ تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْنِ - نه جبر درست است و نه تفويض بلكه امرى است ميان اين دو امر» (اصول کافی / ترجمه مصطفوی؛ ج ۱، ص ۲۲۴) - چنان که میدانیم آدمی در برخی از امور، از جمله در انتخابهایش، اختیار دارد، اما این اختیار را خودش به خودش نداده است، پس برخورداری از نیروی اختیار، جبری میباشد - یا آدمی به اختیار خودش چیزی میخورد یا مینوشد، اما آثار آن در بدنش، اختیاری نیست و جبری میباشد ...؛ و یا با اختیار خود، ایمان میآورد یا کفر میورزد، اما قیامت، حیات اخروی، محشر و بهشت و جهنم، در اختیار او نیست و جبری میباشد.
●- «عدل إلهی» را باید در سه موقف «عدل در خلقت - عدل ربوبیّت - و عدل در معاد» بررسی نمود و شناخت، تا یقین حاصل شود که در جلسۀ آتی به آن میپردازیم. إن شاء الله.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم؛
وَ الحَمدُ لله ربِّ العالَمین؛
والسّلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
کلمات کلیدی:
اصول اعتقادات عدل