چرا ما قرآن را از طرف خدا بدانیم؟ در برابر دلیل «تحدی» نیز میگویند: «شاید در آینده کسی مانند آن را بیاورد»؟ با پاسخهای کارشناسان دینی نیز قانع نشدم. (سال اول کارشناسی علوم آزمایشگاهی / یاسوج)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
انکار و تشکیک در وحیانیت قرآن مجید، بیشتر از سوی کسانی میباشد که نه تنها قرآن کریم را نمیخوانند و در آیاتش تفکر نمیکنند، بلکه هر سخن، نظریه، ظنّ و گمانی را پیروی میکنند! اگر قرآن حکیم را میخواندند و عادلانه قضاوت مینمودند، میگفتند: «حتی اگر وحی نباشد، کاملترین و متقنترین کتاب جهت پذیرش و پیروی میباشد و البته ممکن نیست که سخنان یک شخص باشد».
قانع شدن
گاهی واقعاً پاسخی که برای یک پرسش یا شبهه آورده میشود قانع کننده نیست؛ و گاهی مخاطب نمیخواهد بپذیرد و لجاج و عناد خود را با جملۀ «من قانع نشدم»، توجیه میکند! لذا «قانع نشدن» حتی اگر شعاری هم نباشد، دلیل بر درست نبودن پاسخ نمیباشد؛ بلکه برای تشکیک در پاسخ ارائه شده نیز باید دلیل آورده شود.
بسیار دیده شده که شخص لجوج، در پاسخ یک بحث کامل و استدلالی که نمیتواند رد کند، فقط میگوید: «من قانع نشدم»! چنان متکبرانه که گویی تنها ملاک درستی و حقانیت یک مطلب، قانع شدن اوست!
خداوند متعال خود میفرماید که اگر قرآن مجید را به صورت یک کتاب نوشته فرود میآوردم، باز هم کفار نمیپذیرفتند که وحی و از جانب خداوند متعال میباشد:
«وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» (الأنعام، 7)
- و اگر مكتوبى نوشته بر كاغذ بر تو نازل میکرديم و آنان آن را با دستهاى خود لمس میکردند، قطعاً كافران مىگفتند اين [چيزى] جز سحر آشكار نيست.
عقل
خداوند متعال جهت شناخت محسوسات به آدمی پنج حس عطا نموده است و برای شناخت معقولات، عقل موهبت نموده است که به نور علم میبیند. خداوند متعال «عقل» را حجّت درونی قرار داده است، چنان که امام کاظم علیه السلام فرمودند:
«إنَّ للّهِ عَلَى النّاسِ حُجَّتَينِ: حُجَّةً ظاهِرَةً، و حُجَّةً باطِنَةً، فأمّا الظّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ و الأنبِياءُ و الأئمَّةُ عليهم السلام، و أمّا الباطِنَةُ فَالعُقولُ.» (الكافي: 1/16/12)
- خداوند را بر مردمان دو حجت است: حجتى بيرونى و حجتى درونى. حجت بيرونى همان فرستادگان و پيامبران و امامان عليهم السلام هستند و حجت درونى همان خردها (عقول) است.
بنابراین، همه چیز و حتی خداوند سبحان و یا وحانیت قرآن مجید نیز با «عقل» شناخته میشود، چنان که حتی علوم طبیعی و تجربی نیز با «عقل» به تثبیت میرسند. لذا اگر کسی به استدلال و دعوت عقلش که حجّت درونی است، پاسخ مثبت ندهد، به ندا و دعوت حجج بیرونی نیز پاسخ مثبت نمیدهد.
حجّیت عقل به حدی است که خداوند سبحان به کافران و منکرانش نیز میفرماید: «برای اثبات ادعای خود و یا نفی حقایق، دلیل عقلی بیاورید»:
«أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (النّمل، 64)
- يا (کیست) آن كه خلق را آغاز مىكند و سپس آن را بازمى آورد و آن كس كه از آسمان و زمين به شما روزى مىدهد آيا معبودى با خداست بگو اگر راست مىگوييد برهان خويش را بياوريد.
بنابراین، همانگونه وحیانیت قرآن کریم اثبات عقلی میخواهد و دلایل بسیار در آن اقامه شده و کلّ قرآن مجید نیز خودش دلیل است، رد و تکذیب وحیانی بودنش نیز دلیل عقلی میخواهد.
شاید
بنابراین، لفظ «شاید»، در هیچ موضوعی، یک دلیل عقلی نمیباشد و در برابر بدیهیات عقلی، فقط جهت «فرار و لجاج در انکار» گفته میشود. مثل این است که بگویند: «علم و تجربه و شهود به اثبات رسانده است که خورشید از مشرق طلوع میکند و در مغرب غروب میکند» و منکر لجوجی بگوید: «شاید روزی برعکس طلوع و غروب کرد!» - یا بگویند: «عقل ریاضی شناسانده است که دو ضرب در دو، چهار میشود» و منکر لجوجی بگوید: «شاید در آینده پنج بشود!»
بنابراین، اگر در رد وحیانیت قرآن مجید بگویند: «شاید در آینده یکی مانند آن را آورد»، به هیچ وجهی یک دلیل عقلی، علمی و منطقی نمیباشد. از زمان بعثت و نزول وحی، 1400 سال میگذرد، انسان نیز طی این دوره، رشد و پیشرفت عجیبی کرده است؛ منکران اسلام و قرآن کریم نیز یا مکاتب پیشین چون بودیسم و هندوئیسم را بازسازی کردهاند و یا صدها مکتب جدید آوردهاند و حتی از ظنّ (گمان) پیروی کردهاند، اما هرگز نتوانستند حتی چند آیه مانند قرآن کریم بیاورند؛ حال بگویند: «شاید در آینده کسی آورد؟!» آیا این «شاید» به عنوان یک دلیل و برهان عقلی، قابل اعتناست؟!
شناخت:
شناخت نیز اصول و مراتبی دارد. آیا کسی که هنوز الفبای فارسی را یاد نگرفته، میتواند دربارۀ ادبیات فارسی سخن بگوید؟!
تا کسی ابتدا خداوند سبحان را نشناسد، نمیتواند و نباید دربارۀ نبوت و وحی سخن بگوید و اظهار نظر کند؛ و تا کسی نبوت را نشناخته، سخن او دربارۀ وحیانی بودن یا نبودن قرآن مجید، بیمورد و مردود میباشد.
اما، کسی که خداوند سبحان را شناخت و به او ایمان آورد، حتی بدون تعلیم نیز میفهمد که او عالم هستی را بازی و پوچ خلق ننموده، لذا هر چه هست و از جمله انسانی که به او عقل و اختیار در انتخاب را داده، هدایت [تکوینی و تشریعی] میکند، پس باید پیامبران را بفرستد و به آنها وحی نازل نماید.
شناساندن و اثبات نبوت انبیا نیز کار خداست که با کتابش (آیاتش)، بیّناتش (دلایل عقلی روشن) و معجزاتش که به آنها داده، میشناساند. چنان که فرمود:
«لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ...» (الحدید، 25)
- ما فرستادگان خود را با دلائل روشن فرستاديم، و با آنها كتاب (آسمانی) و ميزان (شناسائی حق - قوانين عادلانه - امامی که میزان است) نازل كرديم، تا مردم قيام به عدالت كنند ... .
تردید در وحیانت قرآن کریم، نه تنها تردید در نبوت حضرت محمد صلوات الله علیه و آله میباشد، بلکه [العیاذ بالله] متهم کردن ایشان به دروغگویی میباشد، چرا که در آیات بسیاری تصریح نموده که این وحی و از جانب خداوند است؛ چنان که منکران جاهل در عصر وحی نیز میگفتند: «او دروغ میگوید که از جانب خداست»!
تحدی
«تحدی - مبارز طلبی» نیز مبتنی بر شناخت و باور خداوند سبحان میباشد؛ چرا که کافر و منکرِ وجود خدا که بحثی دربارۀ نبوت و وحی ندارد! بلکه کافران میگفتند و میگویند: «البته که خدا هست، اما آن چه او آورده، وحی از جانب خدا نیست، بلکه از خودش میگوید - این که میگوید وحی است، افترای به خداست - دیگری به او یاد داده - شعر میسراید - با کلامش سحر میکند و ... !
«تحدی» یعنی: «مگر نمیگویید که آیات قرآن کریم، سخنان یک شخص است؛ خوب شما هم آدمید، عقل و علم دارید، توان دارید، ادبیات، شعر و نثر دارید ... پس مانند ده آیه یا یک سورۀ آن را از جانب خدایی که باید هدایت کند و وحی بفرستد، بیاورید!»
بنابراین، «تحدی» همچنان بهترین دلیل عقلی میباشد و فقط به این نیست که شما نیز مثل آن را بیاورید، بلکه به پیامبرش فرمود: «بگو بهترش را از جانب خدا بیاورید تا من نیز از آن تبعیت کنم»:
«قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ» (القصص، 49)
- بگو پس اگر راست مىگوييد كتابى از جانب خدا بياوريد كه از اين دو (تورات و قرآن مجید) هدايت كنندهتر باشد تا پيرويش كنم.
●- دقت شود که تأکید آیات بر این است که «از جانب خدا بیاورید»؛ یعنی توحید مقدم است و خدانشناس بحثی درباره پیامبر و وحی خدایی که وجودش را نشناخته و باور ننموده ندارد.
●- آیا سخن و استدلالی از «تحدی» محکمتر، معقولتر و روشنتر وجود دارد؟! اگر چه خداوند متعال، دلایل دیگری نیز برای اثبات وحیانیت قرآن مجید اقامه نموده است؛ مانند آن که میفرماید: «اگر وحی و از جانب خدا نبود، در آن خطا و انحراف و ضد و نقیض (اعوجاج) مییافتید، چنان که امروزه در تورات و انجیل تحریف شده مییابیم:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَلْ لَهُ عِوَجًا» (الکهف، 1)
- ستايش خدايى را كه اين كتاب [آسمانى] را بر بنده خود فرو فرستاد و هيچ گونه كژى در آن ننهاد.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار؛ متشکریم.
پرسش:
چرا ما قرآن را از طرف خدا بدانیم؟ در برابر دلیل «تحدی» نیز میگویند: «شاید در آینده کسی مانند آن را بیاورد»؟ با پاسخهای کارشناسان دینی نیز قانع نشدم.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Prophecy/12643.html
- تعداد بازدید : 544
- 15 خرداد 1402
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: قرآن نبوت
نظرات کاربران
اگر قبول کنیم که آفریدگار ما و این جهان مهربان است و بیهوده مارا نیافریده است پس باید قبول داشته باشیم که او بندگانش را بیهوده و بی راهنما به حال خود رها نمی گذارد.