پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
بسیار دقت نمایید که ترک واجبات الهی به بهانۀ کامل شدن ایمان، یک فریب بزرگی است که شیاطین جنّ و انس نیز آن را میآرایند و در آتش آن میدمند تا آدمی بیشتر فرو رود و بسوزد.
این منطق مثل آن است که بگویند: «تحصیل علم کن، تا عالِم شوی»، بعد کسی بگوید: «هر موقع عالِم شدم، تحصیل علم میکنم» - با بگویند: «در خوراک خود دقت کن تا سالم بمانی»، یکی بگوید: «هر موقع کاملاً سالم شدم، در خوراک خود دقت مینمایم» و ...!
اسلام:
"ایمان" مرتبۀ بعد از "اسلام" میباشد و "اسلام" یعنی: «تسلیم امر و نهی خداوند سبحان بودن». بنابراین، اگر کسی تسلیم نشد، حتی به "اسلام" نگرویده است، چه رسد که "ایمان" آورده باشد. چنان که عدهای بادیه نشین عرب، ادعای ایمان نمودند، اما این آیه نازل شد:
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
- عربهاى باديه نشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزندۀ مهربان است»
نماز
حکمت اصلی نماز، همان یاد خداوند متعال است، چنان که به حضرت موسی علیه السلام فرمود:
«إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه، 14)
- من «اللّٰه» هستم؛ إلهی (معبودى) جز من نيست! مرا بپرست، و نماز را براى ياد من بپادار!
مقصود از "یاد خدا بودن"، ذهنیات و تصورات وَهمی و خیالی نیست، بلکه ارتباط با او و اتصال به رحمت واسعۀ اوست، "صلاة"، کمال اتصال است. لذا کسی نگوید: «من به یاد خدا هستم، ولی نماز را به جای نمیآورم!»
چنین کسی، نه تنها هیچ به یاد خدا نیست و ارتباط و اتصالی به رحمت او ندارد، بلکه به خداوند متعال میگوید: «تو را قبول دارم، اما بندگی، ارتباط و اتصال من، به همانگونه است که خودم میخواهم، نه آنگونه که تو فرمودی!»، در واقع چنین کسی، هوای نفس خودش را بندگی میکند!
نماز، ستون خیمۀ دین و شناسنامۀ مسلمانی میباشد؛ و تا خیمۀ دین برپا نشود و انسان شناسنامه مسلمانی نداشته باشد، محال است که گامی به سوی ایمان بردارد.
ایمان:
اما "ایمان"، مانند: "علم"، شدت و ضعف مرتبه دارد. صرف این که کسی وجود خداوند متعال را قبول داشته باشد و یا حتی او و اسلام را دوست داشته باشد، دلیل بر "ایمان" او نمیباشد؛ چنان که ابلیس لعین نیز خدا را قبول داشت و دارد؛ و بسیاری اسلام و سیدالشهداء علیه السلام را دوست داشتند، اما او را تنها گذاشتند!
"ایمان"، یعنی خودت را در پناه کسی یا چیزی، در امنیت کامل دیدن، خواه خداوند سبحان باشد، یا طاغوت، ثروت، قدرت و ... .
"ایمان" به خداوند سبحان، یک باور قلبی محکم است، که پس از «شناخت» و روی آوردن به «اسلام»، در قلب ایجاد و محکم میگردد و مراتبش با رعایت تقوا و عمل صالح، بالاتر میرود و بنیانش محکمتر میگردد.
●- گاهی برخی از مردم، یک خدایی در اوهام خود میسازند و به او باور و ایمان میآورند و گمان میکنند که خداوند سبحان را شناخته و به او ایمان آوردهاند! بدیهی است که اطاعت این خدایان ساختۀ ذهن، لزومی ندارد؛ لذا برخی به رغم ادعای ایمان به توحید و معاد، خود را ملزم به اطاعت و عبادت، آنگونه که معبود فرموده است، نمیبینند!
مؤمن
خداوند علیم، حکیم و هادی، ایمان و ویژگیهای مؤمن را در هالهای از ابهام قرار نداده است تا هر کسی تعریفی از جانب خود ارائه دهد؛ بلکه تمامی رویکردهای عقلی، باورهای قلبی، امیدها و ترسها، انتظارات، جایگاه و رفتارها و عملکردهای آنان را به روشنی بیان نموده است. از جمله:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ * وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ * ...» (المؤمنون، 1 تا 5)
- مؤمنان رستگار شدند * آنها كه در نمازشان خشوع دارند * و آنها كه از لغو و بيهودگى روى گردانند * و آنها كه زكات را انجام مىدهند * و آنها كه دامان خود را (از آلوده شدن به بىعفتى) حفظ مىكنند * ... .
و در آیات دیگری، در مورد "نماز" که مهمترین شاخصه و ویژگی مؤمنان است، میفرماید:
«وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ - و آنها كه بر نمازهايشان محافظت مىنمايند» (المؤمنون، 9) -و- «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ - آنها كه نمازها را پيوسته بجا مىآورند» (المعارج، 23). یعنی: نه تنها بر نمازشان مداومت دارند، بلکه بسیار دقت دارند که از نماز و آثارش محافظت نمایند تا این سرمایۀ گرانقدر، به هدر نرود و نسوزد.
●●●- بنابراین، برای اقامه نماز، معطل و منتظر نمانید تا معرفت و ایمان کامل شود! معرفت و ایمان که حدّ محدود و معینی ندارد که کسی بتواند بگوید: «حالا کامل شد»؛ پس چنین کسی، هیچ گاه اهل نماز نخواهد شد، پس حتی به اسلام وارد نخواهد شد، چه رسد به این که ایمان بیاورد.
●- پس، سریع و با خلوص نیّت، با عشق و شوق سخن گفتن با معبودِ محبوب، به نماز برگردید و به سویش بشتابید «حَیَّ علی الصَّلاةِ» و بگویید: «خدایا! ببخش که غفلت شد، حالا برگشتم، پس مرا بپذیر».
«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (الزّمر، 53)
- بگو: «اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همۀ گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
مؤمن کیست و آیا من نیز مؤمنم؟ به خدا و دینم عشق میورزم، اما چون نمازم مرتب نبود، رها کردم تا پس از کامل شدن ایمان، مرتب بخوانم.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/Salat/11955.html
کلمات کلیدی:
گوناگون نماز