بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
جنگ، هیچگاه پایان ندارد. شاید جنگهای سخت [نظامی] در یک مقطعی به پایان برسند و تا آغاز جنگی دوباره، مدتی کم یا زیاد فاصلهای ایجاد شود، اما به یقین که جنگ نرم، هیچگاه پایان ندارد؛ و البته اگر خوب بنگریم، جنگ سخت [نظامی] نیز پایان ندارد، بلکه جبههاش عوض میشود.
جنگ جهانی دوم که در سال 1939 آغاز شده بود، در سال 1945 به پایان رسید، یعنی حدوداً 75 سال پیش. اما جنگ برای امریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، آلمان، روسیه، چین، ژاپن و ...، هم چنان ادامه داشته و دارد و البته خواهد داشت! کافیست یک آمار ساده تهیه شود که این کشورها در طی این 75 سال، چند جنگ رسمی و عملیات نظامی داشتهاند؟! برخی از مردم، جنگهای ویتنام و ویتکنگ را هنوز به خاطر دارند، اما نسل جدید، دست کم اشتراک مستقیم ارتشها و تسلیحات نظامی چندین کشور بزرگ دنیا در حملهی رژیم بعث عراق به جمهوری اسلامی ایران، حملات مکرر اسرائیل به سرزمین بزرگ فلسطین، لبنان، گاه سوریه، جنگ صربها علیه بوسنیها در قلب اروپا [تکرار جنگهای صلیبی اول و دوم]، حمله نظامی امریکا و ارتش کشورهای متحد به افغانستان و سپس عراق، حمله چندین کشور به سوریه، حمله عربستان سعودی و متحدان به یمن، لشکرکشی ترکیه به عراق و سوریه، جنگ یک طرفه و کشتار دستهجمعی مسلمانان در میانمار و ... راه شاهد بوده و هستند؛ و این است تأویل مستمر آیهی مبارکهی:
«كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (البقره، 216)
ترجمه: جنگ بر شما نوشته شده است [و بالتبع جنگ در راه خدا بر شما مسلمانان نیز مقرّر شد]؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا میداند، و شما نمیدانید.
پس، حتی جنگ سخت [نظامی] نیز پایانی ندارد، چه رسد به "جنگ نرم" در جبهههای فرهنگی، تبلیغی، آموزشی، خبری، هنری، اقتصادی، امنیتی، روانی و ... .
●- بدیهی است که در هر جنگی [اعم از نظامی یا جنگ نرم]، دو طرف مخاصم به داشتهها و نداشتههای یکدیگر نگاه میکنند و نقاط ضعف و قوت یکدیگر را رصد میکنند و هر کدام سعی میکنند نه تنها کاستی را خود در برابر دارایی دشمن جبران کنند، بلکه از بهتر و بیشترش برخوردار شوند. به قول معروف: «موشک، جواب موشک». بدیهی است که با اکتفا به سلاح خودکار کلاش، نمیشود به جنگ تانک، بمبافکن، ناو، پهپاد و موشکهای دوربرد رفت.
●- در جنگ نرم نیز همینطور است، منتهی بسیار ظریفتر، دقیقتر، حساستر و گستردهتر. دشمن نگاه میکند که طرف مقابل چه دارد که میتواند استقامت کند، مستحکمتر شود، مقابله کند، و حتی پیشرود و فایق آید؟!
به عنوان مثال: در جنگ جهانِ کفر و نظام سلطه علیه مسلمانان که قرنهاست ادامه دارد، مگر میشود با اف 16 یا پهپاد، یا سایر تسلیحات پیچیده و مدرن، به جنگ نزدیک به یک و نیم میلیارد مسلمان رفت و همه را کُشت؟! و یا در جنگ نرم، مگر میتوان با چهارتا عربدهی سیاسی و یا شعار تو خالی اجتماعی، یا چندتا فیلم، سریال، پیامک، کلیپ و سخنان سبک در فضای مجازی، و یا حتی "ایسم" و نظریهپردازیهای غیر علمی و مغایر با عقل، به جنگ قرآن کریم، اعتقاد به توحید و معاد و غنای اسلام رفت؟!
بنابراین، همانگونه که شما در جنگ نظامی تجربه میکنید که دشمن از بمبافکن، موشک، ناو، پهپاد و ... برخوردار بوده و شما نیز میسازید و چه بسا بهترش را بسازید، آنها نیز در جنگ نرم نگاه میکنند که شما چه دارید، تا همان را بسازند و اگر شد بهترش را بسازند.
●- این استراتژی، که نامش را "بدل زدن" میگذاریم، نه تنها جدید نیست، بلکه سابقهاش به تشکیل اولین اجتماعات بشری در زمین میرسد. اولین آدم، خودش نبیالله بود و فرزندان و عشیرهاش را به توحید و معاد دعوت نمود، و پس از او نیز انبیا آمدند و همین دعوت را نمودند؛ دشمن نیز "بدل" زد و در هر دوره، برای هر قومی إلههای کاذبی آورد و گفت: "این إله، به جای آن إله"؛ حتی سامری مجسمهای از گوساله ساخت و گفت: «إله من، شما و موسی همین است»! و همینطور است مکتب به عنوان بدل از دین، نظریهپرداز به عنوان بدل از پیامبر، الگوها و به اصطلاح سلبریتیها به عنوان بدل از امام، پیشوا و رهبر و ... .
●- اما، مهم این است که اولاً هیچگاه بدلی نمیتواند کاملاً جایگزین اصلی شود؛ یک جواهر بدلی، هر چقدر هم زیبا باشد، اصلی به نظر آید و دسترسی به آن سریعتر و ارزانتر باشد و ...، هیچگاه جای یک جواهر اصلی را نمیگیرد. فرض کنید که صد زن زیبا، با فاخرترین لباسها و زیباترین و چشمنوازترین جواهرات بدلی، در یک مجلسی جمع شده باشند، و به ناگاه بانویی وارد شود که هم خودش زیباست، هم پوشش فاخرتر است و هم بدانید که انگشتر برلیانش، یا دستبند، مچبند، سینهریز، گوشواره و تاج سرش و نگینهای کار شده روی لباسش، همه جواهرات اصلی هستند. بدیهی است که عین آن صد نفر، در یک لحظه از چشم میافتند!
آیا بازیگر (هنرپیشهای) که نقش حضرت مسیح علیه السلام، یا ائمهی اطهار و یا حتی اصحابی چون مالک اشتر را بازی میکند، و یا حتی مانند آنتونی کوئین، نقش عمر مختار را آنگونه طبیعی و جذاب بازی میکند، میتواند جایگزین خود آنها شود؟! هرگز؛ و حتی قابل مقایسه نیز نخواهند بود.
●- از اینرو، دشمن سعی میکند خود را به همان که شما دارید، مجهز نماید و بدین وسیله نفوذ کند و شما را شکست دهد! انگلیس، دین، مذهب، و حتی امام زمان میسازد و به جوامع اسلامی میفرستد، امریکا و انگلیس (صهیونیسم بین الملل)، طالبان، القاعده، داعش میسازند تا "حکومت اسلامی" بسازند – کشیش، خاخام، مفتی و حتی مجتهد و آیت الله العظمی میسازند! فکر میکنید: سُنّی امریکایی و شیعهی انگلیسی که امام خامنهای فرمودند، چگونه پدید آمدهاند؟!
●- به دستآوردهای دشمن، در همین دو دههی اخیر، در داخل جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید؛ «شما چه دارید که دشمن آن را نداشته باشد»؟! از آیت الله العظمی و مرجع تقلید بگیرید تا مجتهد – از مدرس حوزه علیمه بگیرید تا استاد دانشگاه و حتی معلم – از مفسر قرآن کریم بگیرید تا متبحران در فلسفه و کلام – از عرفان بگیرید تا حلقههای ذکر – از رهبران مذهبی بگیرید تا مسئولان ملبس و یا غیر ملبس به لباس روحانیت – از رزمنده و جانباز بگیرید تا شهید [پروژه کشتهسازی در اغتشاشات] – از سایتها و حسابهای مذهبی در شبکههای اجتماعی بگیرید، تا نویسنده و شاعر – از حزب و جمعیت بگیرید تا گروه و جبهه و جریان و ...؛ از همه نوعش ساختهاند و در بطن و متن جامعهی ما جای دادهاند و حتی بر مسند قدرت، اعتبار و شوکت نشاندهاند. آیا آیت الله العظمای انگلیسی نداشته و نداریم، یا رئیس جمهور، وزیر، وکیل و قاضی وابسته و ...؟!
پس، به چه میبالید؟ شما چه دارید که دشمن آن را ندارد؟!
پس وقتی دشمن، در دل نظام و جامعهی ما، آیت الله، مجتهد، فقیه، مدرسه علمیه، مؤسسه تحقیقات علمی و دینی، فیلسوف و نظریهپرداز، استاد دانشگاه و معلم و ... ساخته است، به چه میبالیم، ما چه داریم که دشمن ندارد؟!
اما نه! ما سرمایههای کلانی داریم که آنها ندارند و نمیتوانند داشته باشند و یا حتی بدلیاش را بسازند! و علت اصلی ایستادگی، استحکام، مقاومت، پیروزی، رشد و پیشرفت ما نیز همینهاست.
بله، باید اقتصاد ملی و تولید داخل را تقویت کنیم، باید رشد علمی را سرعت بخشیم، باید از تکنولوژیها و صنایع مدرن و ساخت داخل برخوردار گردیم، باید از گندم و جو گرفته، تا دارو و نانو تکنولوژی، تولید سلولهای بنیادین، تسلیحات نظامی و انرژی هستهای، به همه دسترسی داشته باشیم و محصول خودمان باشد، اما اینها هیچ کدام علت تامه برای موفقیت حتمی نیستند، چنان که دشمنان ما از تمامی اینها برخوردار بودند، اما مقابل ما شکست خوردند و به عجز افتادهاند!
*- یک - ما "خدا" داریم و آنها ندارند؛ به قول امام خمینی رحمة الله علیه (مضمون): «ما خدا داریم و هیچ نداریم، پس همه چیز داریم – و آنها همه چیز دارند و خدا ندارند، پس هیچ ندارند»! در نتیجه، توکل و تکیهی ما به خدایی است که خالق، مالک، قادر و ربّ باقیست، و توکل آنها به ثروت، قدرت و تسلیحات فانی!
*- دو - ما "معادگرا" هستیم و آنها "دنیاگرا"؛ پس ما "بقاگرا" هستیم و آنها "فناگرا". لذا نه تنها ما "شهادت طلب" میشویم و آنها از مرگ میترسند، بلکه برای ما حقیقتی به نام "شکست" وجود ندارد، حال چه به لحاظ ظاهر پیروز شویم و چه نشویم؛ و متقابلاً آنها هیچگاه به "پیروزی حقیقی" نمیرسند، هر چند به حسب ظاهر، در یک جبههای، برای مدتی، پیروز قلمداد شوند!
*- سه - کتاب معارف، انسانشناسی، جامعهشناسی، اخلاق، رفتارشناسی، حقوق و احکام، و خلاصه کتاب معرفت و هدایت ما، قرآن مجید است که کلام الله میباشد و تجلی علم و حکمت خداوند سبحان است، اما کتاب آنها همان نظریهپردازیهای مبتنی بر ظنّ و گمان، و حقوقهای مصوب خودشان است که نه مبتنی بر حقایق عالم هستی میباشد و نه ریشه علمی و برهان عقلی دارند و نه طول عمر و بقا.
*- چهار - ما "بصیر" هستیم و آنها "کور"، چرا که جز ماده و مادیات را که همه ظلماتتد، نمیبینند؛ لذا حتی داشتههای ما را مادی میبینند! مثلاً گمان میکنند که امام و یا آیت الله العظمی، فقط یک شخص است و میتوانند یک شخص دیگر را آیت الله العظمی کنند، اما شخصیت او را درک نمیکنند که بخواهند یا بتوانند مثل او را بسازند.
*- پنج - ما "محور وحدت" داریم، به تعبیر قرآن کریم، "حبل الله" جهت اعتصام جمعی داریم؛ اما آنها هیچ محوری جهت وحدت حقیقی و واقعی ندارند! مگر میشود حول محور قدرت و ثروت، که خود تنشزا و عامل اصلی دشمنی و جنگ میباشند، وحدت نمود؟!
*- شش – ما "ولایت" داریم و آنها نیز "ولایت" دارند. با این تفاوت که ولایت نزد ما، در امتداد ولایت الله جلّ جلاله میباشد و ما را از ظلمات جهل، تکبر، ظلم و فساد، به سوی نور و کمال خارج میکند، اما ولایت نزد آنها، در امتداد ولایت طاغوتهای گوناگون و متعدد میباشد که آنها را از نور عقل و وحی، به سوی ظلمات هوای نفس حیوانی، زندگی مادی و فانی، جهل و نادانی و خلاصه کبر و غرور (فریب) میکشاند. آری، ما رهبر الهی داریم، آنها ندارند.
●●●- اینهاست آن داشتههایی که آنها ندارند و قابل شبیهسازی، بدلسازی و جایگزینی نیز نمیباشند و اینهاست پایههای مستحکم بقا و عوامل استقامت و پیروزی.
مشارکت و همافزایی / موضوع یادداشت و نشانی لینک متن، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
یادداشت سردبیر:
به چه میبالید؟! شما چه دارید که دشمنانتان آن را ندارند؟!
نشانی لینک متن
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10069.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1926
- 5 آذر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت جنگ نرم