پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): گمان نشود که ظهور حضرت حجت علیه السلام، یعنی فرستادن امام؛ بلکه مقصود قیام و حکومت ایشان است.
"نبی"، کسی است که از جانب الهی به او "وحی" میرسد و "رسول" کسی است که پس از دریافت وحی، به سوی قومی فرستاده میشود و "امام" کسی است که پیشوای مردم در راه هدایت، رشد و کمال میگردد، حال خودشان [مانند حضرات ابراهیم و محمد صلوات الله علیهما] نبی و رسول نیز باشد و یا [مانند امامان علیهم السلام] نبی و رسول نباشند.
بنابراین، وقتی فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا - امروز [با نصبِ على بن ابى طالب به ولايت، امامت، حكومت و فرمانروايى بر امت] دينتان را براى شما كامل، و نعمتم را بر شما تمام كردم، و اسلام را برايتان به عنوان دين پسنديدم / المائدة، 3»، یعنی دیگر هیچ نیاز و ضرورتی برای نزول وحی نمیماند و خداوند علیم و حکیم، کار بیهوده انجام نمیدهد؛ بنابراین، باب وحی بسته میشود و بالتبعِ آن، باب رسالت نیز بسته میشود. لذا در امر "خاتمیت"، به "ختم نبوت" تصریح نمود، چرا که اصل همان نزول وحی است و "رسالت"، مأموریتی است که بر عهدهی برخی از انبیا گذاشته شد. از 124 هزار نبی، فقط 313 نفر رسول نیز بودند و از آنها فقط 5 نفر صاحب شریعت و کتاب بودند. پس فرمود: حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله، رسولی است که نبوت [نزول و دریافت وحی]، با او به اتمام میرسد:
«مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا» (الأحزاب، 40)
ترجمه: محمّد (صلوات الله علیه و آله) پدر هيچ يك از مردان شما نمیباشد؛ ولى، فرستادهی خدا و آخرين پيامبران (پایان بخش نبوت) است؛ و خداوند به همه چيز آگاه است!
نیاز و ضرورت:
بشری که از سویی به او "عقل" موهبت شده و از سویی دیگر به قوهی "اختیار" مجهز شده و بالتبع باید بر سر دو یا چند راهیها باشد تا بتواند با عقل و اختیار خود، "انتخاب" نماید؛ برای شناخت و انتخاب مسیر رشد و کمال، به دو چیز نیاز دارد که عبارتند از: "علم و معلم = مربی، الگو، رهبر = امام".
پس، خداوند علیم و حکیم، بخش علم را در متن کتاب خلقت و نیز متن کتاب وحی در اختیار انسان قرار داد و فرمود که رسولانم را فرستادم تا آیات (نشانههای) من را برای شما با دعوت به تفکر بخواند (تلاوت نمایند)، شما را تزکیه کنند و به شما کتاب و حکمت و آن چه نمیدانستید، بیاموزند (البقره، 151) – و برای بخش تعلیم و تربیت، هدایت، رهبری و امامت، پیشوایانی قرار داد که یا خود نبی و رسول بودند، و یا به دین، شریعت و دعوت آنان، رهبری نمودند:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ» (الأنبیاء، 73)
ترجمه: و آنان را پيشوايانى قرار داديم كه به فرمان ما، (مردم را) هدايت مى كردند؛ و انجام كارهاى نيك و برپاداشتن نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم؛ و تنها ما را عبادت مىكردند.
●- بنابر این، هر دو نیاز و ضرورت برای هدایت بشر به سوی کمال، برآورده شده و محقق میباشد، هم کتاب خلقت پیش روی آنهاست و هم کتاب وحی (قرآن مجید) در اختیار انسان قرار گرفته است و هم "امام = معلم، مربی، پیشوا، رهبر"، همیشه در میان آنها بوده و هست و هر کسی که بخواهد، میتواند از آنها تعلیم بگیرد، اطاعت کند و پیروی [تعبیت] نماید. پس، هر دو نیاز ضروری مرتفع گردیده است.
مگر با قبلیها چه کردید؟!
برخی میگفتند و میگویند: «اگر برای ما نیز رسولی و امامی میآمد، ما نیز هدایت مییافتیم!» اما خداوند متعال میفرماید: «این همه نبی و رسول و امام برای شما فرستادم، پس چرا تبعیت نکردید، چرا فقط مسخره کردید، چرا دشمنی کردید و حتی برخی از آنان را کشتید؟!»
«لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ» (المائدة، 70)
ترجمه: ما از فرزندان اسرائيل سخت پيمان گرفتيم و به سويشان پيامبرانى روانه كرديم؛ هر بار پيامبرى چيزى بر خلاف دلخواهشان برايشان آورد گروهى را تكذيب میکردند و گروهى را مىكشتند.
●- جال برخی، به رغم آن که دیگر کافر نبودند و به حسب ظاهر و ادعا مسلمان نیز بودند، پیامبر اعظم صلوات الله علیه و آله را در زمان حیاتشان اذیت کردند «يُؤْذُونَ النَّبِيَّ - يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ » - ایشان را مسخره کردند – پیمان بستند و شکستند «الَّذِينَ عَاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لَا يَتَّقُونَ - همانان كه از ايشان پيمان گرفتى ولى هر بار پيمان خود را مىشكنند و [از خدا] پروا نمىدارند / الأنفال، 56». به دختر ایشان ظلم کردند و بالاخره بر او جراحتهایی وارد کردند که منجر به شهادت ایشان شد و بالاخره آن که امیرالمؤمنین و ده امام دیگر علیهم السلام را نیز ترور کردند و کشتند! حالا هر وقت با معضلی مواجه میشوند، میگویند: چرا برای ما پیامبر و امامی نمیآید، چرا ظهور نمیرسد و ...؟!
غیبت امام زمان علیه السلام:
برخی از مسلمانان [اهل تسنن]، گمان دارند که خداوند متعال، پس از رحلت رسول اکرم صلوات الله علیه و آله، بندگانش را رها کرد و برای آنان امامی قرار نداد؛ در حالی که خودشان به ماجرای غدیر خم اذعان دارند – برخی دیگر [شیعیان]، به رغم تمامی اطلاعات و باورهایشان، گمانشان بر این است که "غیبت امام"، به مثابهی نبودن امام در متن و بطن جامعه میباشد؛ در حالی که همانها را میبینی که در دعاها به ایشان توسل میکنند؟!
"غیبت امام علیه السلام"، یعنی حضورش به صورت علنی و قابل مشاهدهی همگان نیست و مهمتر آن که "حکومت" ندارد، نه این که خودش نیست!
«یَرونَهُ وَ لا یَعرِفُونَه – میببیندش، ولی نمیشناسیدش»؛ در روز هزاران نفر را میبینیم که چون آنان را نمیشناسیم، متوجه دیدارشان نمیشویم؛ مضافاً بر این که مگر تمامی شیعیان در اعصار گذشته، امامان حاضر را میدیدند؟!
امیرالمؤمنین علیه السلام، برای شیعهای که در شهر ری زندگی میکرد، غایب نبودند – امام جواد علیه السلام، برای شیعیان ایران غایب نبودند ...، اگر چه ایشان را نمیدیدند.
***- امروزه نیز قرآن مجید، در اختیار تمامی انسانها قرار دارد؛ برای همگان بیان و روشنگر است، اما متقین را هدایت مینماید: «هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ - اين بيان (کلام روشن) است براى مردم، و هدايت و اندرزى است براى تقواپيشگان / آل عمران، 138».
***- امروزه نیز خلیفة الله، حجّت الله، بقیة الله، ولیّ الله و امام علیه السلام، در میان مردمان هست، به تکلیف الهی در ولایت و امامت عمل مینمایند؛ اما حکومت را مردم باید بخواهند و خود را به قابلیت آن برسانند؛ به ویژه حکومتی که اختصاص به قوم خاصی ندارد، و محدود به مرزهای جغرافیایی نمیباشد، بلکه حکومت عدل جهانی میباشد.
کلمات کلیدی:
اعتقادی