پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): بدیهی است که وقتی میدانید خدایی هست و نیز میدانید که باید به او توکل کنید و او را بخوانید و از او بخواهید؛ پس باید سعی نمایید که او را بیشتر و بیشتر بشناسید. مگر میشود إلهِ ناشناخته را پرستید؟ معبود ناشناخته را بندگی و عبادت نمود؟ محبوب ناشناخته را دوست داشت و به شوق وصال به سویش رفت؟ و یا ربّ ناشناخته را خواند و از او خواست و به او توکل نمود و امید بست؟! و البته که هر موجودی، نامها (نشانههایش) شناخته میشود و خداشناسی نیز با نامهایی که خودش در قرآن کریم فرموده حاصل میگردد.
خداشناسی زحمت ندارد
خداشناسی، هیچ زحمتی ندارد، بلکه اسلام، ایمان، بندگی و اطاعت است که مستلزم کار و تلاش میباشد. لذا ما برای شناخت خدا زحمتی نمیکشیم، چرا که او خودش را در وجود خودمان و بیرون از ما و در افقهای عقلی، فطری، علمی، و حتی عینی [با نشانهها و آیاتش] به ما میشناساند و از ما فقط خواسته حال که شناختید، غفلت، تکذیب و انکار ننمایید و کفر و شرک نورزید.
«سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» (فصلت، 53)
ترجمه: به زودى (مستمر و در هر لحظه) نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان مىدهيم تا براى آنان آشكار گردد كه او حق است؛ آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز شاهد و گواه است؟!
کار ما توجه کردن است
از زمین زیرپا تا آسمان بالای سر و هر چه در آنها و بین آنهاست، همه "هستند"، اما ما فقط وقتی "متوجه" آنها میگردیم، به شناخت و یا حتی شهودی از آنها میرسیم.
خالق کریم نیز "هست" و با شناخت یا عدم شناخت بندگانش و خواندن یا نخواندن توسط بندگانش، چیزی به او اضافه یا از او کم نمیشود، چرا که غنی و سبحان است؛ اما این بندگان هستند که اگر توجه نکنند، غافل میشوند و همین غفلت آنها را متضرر نموده و به هلاکت میکشاند. پس کار ما همین "توجه" است.
ببینیم حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام، در پاسخ مشرکانی که پرسیدند: «پس تو چه کسی یا چه چیزی را میپرستی؟» چه فرمود؟ او به اهمیت مسئله "توجه" اشاره نمود:
«إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (الأنعام، 79)
ترجمه: من توجه، [روى و جهت] خود را به سوى كسى كردم كه آسمانها و زمين را آفريده؛ من در ايمان خود خالصم؛ و از مشركان نيستم!
●- وقتی توجه کردی به خلقت، میشناسی که او خالق است – وقتی توجه کردی به باز شدن زمین و آسمانها، میگویی او فاطر است – وقتی نشانههای علم، حکمت و قدرتش را در خلقتش دیدی، میگویی: او علیم، حکیم و قادر هست – وقتی نشانههای خلقت را در همه چیز دیدی، میگویی: خالق دیگر مخلوق نیست، پس مثل و مانندی ندارد، پس واحد و اَحد است و ...؛ خداشناسی یعنی همین.
همان "او" را بدون اسمهایش بخوان
لفظ "خدا" نیز یک "اسم" است؛ پس اگر بخواهیم صرف نظر از "اسمها" بگوییم: «میدانیم خدایی هست»، باید بگوییم: «میدانیم "اویی" هست، اما نمیشناسیمش».
"او" اسم ضمیر است، که به سوم شخص غایب اطلاق میگردد؛ اما دقت کنیم که "او = هو" شناسی، خودش اولین و مهمترین گام در خداشناسی است، چنان خداوند سبحان، خودش را با اسم "هو" معرفی مینماید. «هُوَ الْحَيُّ» - «هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ» - «هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» - «هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ» ... و «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ».
پس، وقتی دانستیم و باور نمودیم که "اویی" هست، میتوانیم "او" را با همین اسم "هو" بخوانیم. چنان که اهل عصمت علیهم السلام که در کمال خداشناسی و خداپرستی میباشند نیز او را بسیار به همین نام خواندهاند. ببینیم و توجه نماییم که سید الشهداء، امام حسین علیه السلام، چه زیبا و البته حاکی از معرفت (شناخت) والا، خدایش را با نام "هو" میخواند:
«يَا مَنْ لَايَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُ مَا هُوَ إِلّا هُوَ، يَا مَنْ لَايَعْلَمُهُ إِلّا هُوَ» (دعای عرفه)
ترجمه: ای آنکه جز او نمیداند او چگونه است، ای آنکه جز او نمیداند او چیست، ای آنکه جز او، او را نمیشناسد.
و البته در همین دعا نیز شناختش از "هو" را آن گونه او خودش را شناسانده، بیان میدارد، مانند:
«يَا رَحِيمُ يَا رَحْمٰنُ» - «تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُكَ» - «يَا مَنْ أَحاطَ بِكُلِّ شَىْءٍ عِلْماً» و ... .
●- وقتی به "او" نزدیک شدی و او را مخاطب نجوا، ندا و دعای خویش قرار دادی، دیگر ضمیر "او" جایگاهی ندارد، بلکه باز هم بدون نام، از ضمیر "تو = أنت" استفاده میکنی:
«يَا مَوْلاىَ أَنْتَ الَّذِى مَنَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَنْعَمْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَحْسَنْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَجْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَفْضَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى أَكْمَلْتَ، أَنْتَ الَّذِى رَزَقْتَ ...» (دعای عرفه)
ترجمه: ای سرور من، تویی که عطا کردی، تویی که نعمت دادی، تویی که نیکی کردی، تویی که زیبا نمودی، تویی که افزون نمودی، تویی که کامل کردی، تویی که روزی دادی ... .
پس وقتی چنین شناختی از "او = هو" یافتی، میتوانی بگویی که او مولا، منّان، منعم، صاحب احسان، جمیل، فاضل، کامل، رازق و ... میباشد. این یعنی خدا شناسی.
دعای امام سجاد علیه السلام:
بیشتر نداها، نجواها و دعا همینگونه است، اما با توجه به سفارش امام خامنهای، مبنی بر خواندن [با تفکر و توجه] دعای هفتم صحیفه [که در مفاتیح الجنان نیز درج شده]، در دفع این بلای فراگیر، دقت کنیم که این دعا، چگونه بدون آوردن هیچ نامی و با تأکید بر ضمیر "او" آغاز میگردد – اگر چه هر اسم فاعلی، خودش نام میباشد:
«يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ»؛
ای آنکه گره گرفتاریهای سخت تنها به وسیله او بازگردد؛
«وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ»؛
ای آنکه تیزی تیغ دشواریها به او درهم شکسته شود؛
«وَيَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلىٰ رَوْحِ الْفَرَجِ».
ای آنکه بیرون آمدن از رنجها و راه یافتن بهسوی عرصه گشایش تنها از او درخواست گردد.
●- بنابراین، قدر همین توفیق "او شناسی" را بدانیم که سایر شناختها نیز پس از "او شناسی" و تفکر و تعقل در اسمهای دیگر "او" حاصل میگردد. میتوانیم ابتدا او را با همین ضمایر «او، تو = هُو، أنت» بخوانیم و از او بخواهیم: «اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ - بار الها، تو خودت را به من بشناسان»؛ چرا که "شناساندن" کار اوست و کار ما ایمان به این شناسایی میباشد.
مرتبط:
فهرست لینک مباحث گوناگون پیرامون "توحید" که در این پایگاه منتشر شده است.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
میدانم خالق و خدایی هست، اما او را نمیشناسم. منظورم نامهایی که در قرآن کریم آمده نیست، بلکه عدم شناخت است. پس چگونه بخوانمش؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10228.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید