جملهای از راسل هست که میگه: اگر خدا میتونه از اول بوده باشه، جهان هم میتونه از اول بوده باشه! پرسشی که ذهن مرا مشغول نموده این است که آیا جهان، طبيعت و... میتونه ما رو خلق کرده باشه و میتونه از اول وجود داشته باشه؟ (انسانی / کرمانشاه)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
چون نامش "برتراند راسل" میباشد، دلیل نمیشود که هر چه گفته مهم باشد، چه رسد به این که درست هم باشد!
متأسفانه به اذهان عمومی مردمان شرق، به ویژه جهان اسلام، القا کردهاند که اگر کسی غربی بود، سخنان و مواضعش حتماً مهم، درست و به حق میباشد و حتی اگر نظریهاش درست هم نباشد، باید تا وقتی یک نظریه پرداز غربی دیگر آن را رد نکرده، مورد پذیرش و تبعیت قرار گیرد! در حالی که از نظر خودشان، حتی متفکران معاصر نیز فقط "نظریهپرداز" هستند، و نظریه نیز مبتنی بر ظنّ و گمان میباشد و به هیچ وجهی یک یافته علمی محسوب نمیگردد؛ لذا بیشتر نظریهها، به سرعت رد شده و جای خود را به نظریات جدیدتر میدهند.
«وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» (النّجم، 28)
ترجمه: آنها هرگز به اين سخن دانشى ندارند، تنها از گمان بى پايه پيروى مىكنند با اينكه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بىنياز نمىكند!
اگر خدا میتواند ازلی باشد!
از گوینده میپرسیم: «آیا شما اصلاً وجود خدا را قبول و باور دارید که راجع به ازلی بودن یا نبودنش بحث میکنید»؟!
کسی که خدا را میشناسد، میداند که ازلی بودن او، "اگر" ندارد؛ و موجودی که ازلی نباشد، حتما "حادث" است و موجود حادث نیز "محدث = پدید آورنده" میخواهد، پس دیگر خدا نیست!
قیاس غلط
گوینده، خدا را یک موجود طبیعی و هم سنخ با طبیعت فرض و خیال نموده است، لذا با طبیعت مقایسه نموده و میگوید: «اگر او میتواند ازلی باشد، طبیعت هم میتواند ازلی باشد»! در حالی که اگر کمترین علمی حاصل شود و تفکری مبتنی بر عقل صورت پذیرد، معلوم است که خدا "خالق" است و طبیعت "مخلوق" است و خالق و مخلوق هم سنخ نیستند، و دارای وجوه مشترک یا مشابه نمیباشد، پس با هم قیاس نمیشوند!
«ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى» (النّجم، 30)
ترجمه: اين آخرين حدّ آگاهى آنهاست؛ پروردگار تو كسانى را كه از راه او گمراه شدهاند بهتر مى شناسد، و (همچنين) هدايت يافتگان را از همه بهتر مى شناسد!
علوم عقلی (فلسفه):
علوم عقلی که امروزه به آن "فلسفه" گفته میشود، با مصادیقی چون خدا، طبیعت و ... کاری ندارد، بلکه راجع به اصل وجود سخن میگوید که یا واجب است یا ممکن - یا حادث است یا محدث – یا ثابت است و یا متحرک و متغیر – یا ابدی است و یا فانی و ... .
بنابراین، آنان که با هر یافتۀ علمی (طبیعی و تجربی) و یا هر ظنّ و گمان و نظریۀ فرضی، زود نام خدا را میآورند تا به او حمله کنند، انکار و تکذیب کنند، ایجاد شبهه کنند و ...؛ فقط و فقط عداوت، لجاجت، بغض و بیماری قلبی خود را بروز میدهند.
«وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ» (التوبة، 125)
ترجمه: و امّا آنها كه در دلهايشان بيمارى [کفر، شرک و نفاق] است، پليدى بر پليديشان افزوده؛ و از دنيا رفتند در حالى كه كافر بودند.
راسل، اگر فیلسوف بود، به جای "اگر و مگر"، به اصل مسئله "وجود" و مراتب گوناگون آن میپرداخت، وجود واجب و ممکن را تعریف میکرد، اصل علیّت را توضیح میداد، تفاوت بین حادث و محدث را بیان میداشت، و اگر تشابهی مییافت، چنین قیاسی مینمود؛ نه این که زود بگوید: "خدا" و سپس او را هم سنخ طبیعت تصور کند!
احتمال ازلی بودن طبیعت
"طبیعت" یا بهتر بگوییم: "ماده"، یا ازلی هست یا نیست؛ و ازلی یا حادث بودن، امری نیست که با شعار، اگر و مگر، نظریههای خیالی، وهمی و مطابق امیال و مواضع نفسی تعریف شده و به اثبات برسد؛ بلکه دلیل و برهان عقلی لازم دارد، عقلی که به نور علم میبیند.
حال، طبعیت را میبینیم و علومی از آن را کسب میکنیم، اما نمیدانیم که ازلی هست یا حادث؟! پس مطالعه و بررسی میکنیم تا بدانیم کدام است؟
●- همین که تمامی ذرات طبیعت [عالم ماده]، نو به نو پدید میآیند، نشان میدهد که طبیعت ازلی نیست، بلکه حادث است.
"ابن ابی العوجاء"، به اصطلاح دانشمند دهری = مادی = ماتریالیسم، از امام صادق علیه السلام پرسید: «دلیل شما بر حدوث اجسام چیست؟!»، ایشان فرمودند: «من هیچ چیز کوچک یا بزرگی را نمیبینم، مگر آن که اگر مثل خودش را بر آن بیفزاییم، بزرگتر میشود [مثل افزودن یک لیتر مایع به مایع]، و فرمودند: «این یعنی از بین رفتن حالت قبلی (کوچکی) که بود، و پدید آمدن حالت جدید (بزرگی) که نبود» پس طبیعت کلاً حادث است.
سپس امام علیه السلام از وی پرسیدند: «بگو ببینم، تو مصنوع (ساخته شدهای) یا غیر مصنوع؟!»
او که میدانست اگر بگوید: «من مصنوع هستم»، خود دلیل بر وجود صانع میباشد، گفت: «مصنوع نیستم»! امام فرمودند: «پس بگو اگر مصنوع بودی، چگونه میبودی؟!» و او از پاسخ درماند، چون تمامی ویژگیهایش را شاخصهها و صفات مصنوع یافت.
امام به او فرمودند: «تو که تفاوت مصنوع با غیر مصنوع را نمیدانی، چگونه میتوانی بگویی که من مصنوع نیستم؟!»
*- حال باید به آقای برتراند راسل و یا هر کسی چنین نظریاتی میدهد، گفت: «شما که فرق بین خالق و مخلوق – طبیعت و غیر طبیعت – ازلی و حادث و ...، را نمیدانید، اصلاً چرا اظهار نظر میکنید، مگر مجبورید نسبت به آن چه علم ندارید نیز حرف بزنید؟!»
●- همین که میبینم تمامی ذرات طبیعت [عالم ماده] در حرکتاند و متغیر میشوند، یعنی دائم در حال فنا و حدوث هستند، نشان میدهند که نه تنها "هستی و کمال محض" نیستند که بتوانند ازلی باشند و دیگران را پدیدآورند، بلکه پیداش خودشان [حتی ماده اولیه و انفجار آن که به "بیگ بنگ" مشهور است نیز نیازمند عامل پدیدآورنده میباشد که غیر از خودشان (ماده) میباشد. و چون از طبیعت و ماوراء طبیعت، هر چه هست، مخلوق و حادث میباشد، چرا که "وجود" عین ذات آنها نیست، پس نیازمند به خالقی هستند که غیر از همه چیز است و بالتبع مثل و مانندی ندارد:
«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَمِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا يَذْرَؤُكُمْ فِيهِ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (الشوری، 11)
ترجمه: او آفرينندۀ آسمانها و زمين است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفتهايى از چهارپايان آفريد؛ و شما را به اين وسيله [بوسيلۀ همسران] زياد مىكند؛ هيچ چيز همانند او نيست و او شنوا و بيناست!
ضرورت تعقل:
عقل به نور علم میبیند، اما یافتههای علمی و یا حتی نظریات نیز باید به عقل ارجاع داده شوند تا شناخت حاصل گردد. زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، همه نشانهها [آیات] بسیار روشنی برای "تعقل و شناخت" حادث بودن و نیازشان به محدث (پدید آورنده) میباشند:
«هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ» (غافر، 67)
ترجمه: اوست آن كه شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلى (از شكم مادر) بيرون مىفرستد، بعد به مرحلۀ كمال قوّت خود مىرسيد، و بعد از آن پير مىشويد و (در اين ميان) گروهى از شما پيش از رسيدن به اين مرحله مىميرند و در نهايت به سرآمد عمر خود مىرسيد؛ باشد که (با مشاهده و علم به این سیر) تعقّل كنيد !
«إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ» (البقره، 164)
ترجمه: در آفرينش آسمانها و زمين، و آمد و شد شب و روز، و كشتيهايى كه در دريا به سود مردم در حركتند، و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده، و با آن، زمين را پس از مرگ، زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان زمين و آسمان مسخرند، نشانههايى است (از ذات پاك خدا و يگانگى او) براى مردمى كه عقل دارند و مىانديشند!
مرتبط:
●- مباحثه یک مادهگرا (ماتریالیست) با حضرت امام صادق علیه السلام (28 تیر 1396)
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی.
پرسش:
راسل میگوید: «اگر خدا میتواند ازلی باشد، پس طبیعت هم میتواند ازلی باشد»! پرسش: آیا ممکن است که طبیعت ازلی باشد و ما را به وجود آورده باشد؟!
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11003.html
- تعداد بازدید : 6203
- 30 اردیبهشت 1400
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید اندیشه و مباحث نظری