پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه):
نه فقط "ایمان و کفر" بلکه هر نوع توان و یا داریی، مراتب و درجات دارد، مانند: "علم، قوت، قدرت، غنا و ..." و یا در مقابل، جهل (بیخردیی)، نادانی، ضعف، فقر و ... .
بدیهی است که اگر مراتب و درجات نبود، همگان مساوی میشدند؛ به عنوان مثال: تمامی مؤمنان، تمامی کفران، تمامی مشرکان، تمامی دانشمندان، تمامی ثروتمندان و ...، همه مساوی میشدند؛ و اگر مراتب و درجات نبود، مراحل نیز نبود؛ یعنی مردمان به صورت دفعی، مؤمن، کافر، یا دانشمند میشدند و البته هیچگاه از مرتبه خود فرود نمیآمدند و یا تغییر موضع نمیدادند.
بدیهی است که اگر مراتب و درجات نبود، طبقات و درجات بهشت و جهنم نیز موضوعیتی نداشت.
الف – گام نخست، همان "علم و شناخت" میباشد، تا کسی چیزی را نشناسد، نه به آن ایمان میآورد و نه به آن کفر میورزد؛ نه نسبت به آن محبّت و گرایش دارد و نه انزجار، تنفر و دشمنی پیدا میکند. و البته که شناخت افراد متفاوت میباشد.
ب – گام بعدی، "فهم" است و چگونگی "فهم"، سبب ایمان و یا کفر، حبّ و یا بغض میگردد.
عقل، به نور علم میبیند و میشناسد، و قلب (یا جان)، فهم میکند، سپس به چیزی ایمان میآورد و به چیزی کفر میورزد. چنان که یک عده به خدا ایمان میآورند و به هر طغیان و طغیانگر، یا ظلم و ظالمی کفر میورزند و یک عده برعکس.
«لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
ترجمه: در قبول دين (اصول دین)، اكراهى نيست (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است؛ بنا بر اين، كسى كه به طاغوت [بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر] كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيرۀ محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست و خداوند، شنوا و داناست.
بنابراین، چگونگی، میزان، استحکام و دوام ایمانها، محبتها و بغضها نیز متفاوتند و حتی تغییر میکنند، چه بسا مؤمنی کافر شود و یا کافری مؤمن شود. مانند: شمر لعین که از سپاهیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود و پس از جراحت شدید، توسط ایشان نجات یافت، اما آن میشود که در عاشورا خود را نشان داد، متقابلاً حرّ که فرمانده سپاه دشمن بود، فهم میکند، برمی گردد، ایمان میآورد و شهید هم میشود.
ج – گام بعدی، "تسلیم" است، که معنای "اسلام" نیز همین است.
"تسلیم" دیگر یک مقولۀ عقلی و نظری [شناختی]، و نیز قلبی و باوری [ایمانی] نیست، بلکه از سنخ "عمل" میباشد. تسلیم یعنی پیروی و اطاعت امر.
چه بسا کسانی شناخت و ایمان داشته باشند، اما در هر امری آنطور که باید "تسلیم" نشوند؛ گاه نظر خود و یا دیگران را ارجح بدانند و یا به خاطر احساس نفع و یا ضرر، تخلف کند! هم چنین ممکن است که کسی شناخت و ایمان زیادی نداشته باشد، اما به هر علتی، کاملاً تابع و تسلیم گردد.
«قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (الحجرات، 14)
ترجمه: عربهاى باديه نشين گفتند: «ايمان آوردهايم» بگو: «شما ايمان نياوردهايد، ولى بگوييد اسلام آوردهايم، امّا هنوز ايمان وارد قلب شما نشده است! و اگر از خدا و رسولش اطاعت كنيد، چيزى از پاداش كارهاى شما را فروگذار نمىكند، خداوند، آمرزندۀ مهربان است».
د – گام بعدی، تلاش برای "اخلاص" هر چه تمامتر در بندگی و انجام هر عملی برای رضایت و قرب به حق تعالی میباشد. تمامی شناختها، ایمانها، دستور العملهای ایجابی و سلبی، رعایت نکات اخلاقی، احکام فردی و اجتماعی و ...، همه برای این است که شرایط جسمی و روحی، ظاهری باطنی، فردی و اجتماعی و ...، برای ارتقا و شدت "اخلاص" بیشتر شود، چرا که رشد و کمال آدمی، مرهون همین اخلاص در بندگی میباشد، که در کلمه، به آن "اخلاص در دین" گفته شده است:
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» (البیّنة، 5)
ترجمه: و به آنها دستورى داده نشده بود جز اينكه خدا را بپرستند در حالى كه دين خود را براى او خالص كنند و از شرك به توحيد بازگردند، نماز را برپا دارند و زكات را بپردازند؛ و اين است آيين مستقيم و پايدار.
و البته اخلاص نیز مراتب و درجات دارد. حتی شاید در یک عبادی اخلاص زیاد باشد و در عبادت و یا اطاعت دیگری، نباشد.
نکته:
«وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (یوسف علیه السلام، 106)
ترجمه: و بيشتر آنان به خدا ايمان نمىآورند، مگر اين كه در همان حال شرك مىورزند!
طبق این آیۀ صریح و روشن، بیشتر مؤمنان نیز در حالی که به خداوند سبحان، معاد و اسلام ایمان دارند، "شرک" ورزند؛ اما این از آن نوع شرکی نیست که سبب شود از جرگۀ مسلمانان و مؤمنان خارج شوند؛ بلکه معصیتی است که استغفار و توبه در آن مقبول واقع میشود؛ و به فرمودۀ حضرت امام رضا علیه السلام: «شِرْکٌ لَا یَبْلُغُ بِهِ الْکُفْر - این یک نوع شرک است که به حد کفر نمیرسد. / بحارالأنوار، ج۹، ص۱۰۶»
این نوع شرک، بیشتر جنبۀ "نظری" دارد که سبب انحراف در عمل نیز میگردد؛ به عنوان مثال: کافیست که کسی در امری و در کاری، دیگران را به صورت مستقل، مؤثر ببیند و بگوید: «فلانی میتواند کار من را حل کند»! بنابراین، توکل و توسلش و چشم استجابتش نیز به او میشود! در حالی که باید کار را به دست خدا ببیند و دیگران را وسیله بداند.
●- از حضرت امام صادق علیه السلام،دربارۀ آیهی «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِالله إِلاَّ وَ هُم مُّشْرِکُونَ» پرسیدند، فرمود: «مقصود آن است که فردی بگوید: اگر فلانی نبود، من به چنینوچنان دچار میشدم و یا اگر فلانی نبود، اهل و عیالم از دست من میرفتند. مگر نمیبینی که وی برای خداوند، شریک و انباز قرار داده که به او روزی میدهد و بلا و مصیبت را از او دور میگرداند؟!». به امام عرض شد: «برخی چنین میگویند: اگر لطف و مرحمت الهی بر من نبود و فلانی را به کمکم نمیفرستاد، هلاک میشدم؛ این چنین تعبیری چه حکمی دارد»؟ امام فرمود: «مشکلی در آن نیست» (وسایل الشیعة، ج۱۵، ص۲۱۵) .
بدتر از شرک و کفر:
بدتر از مراتب و درجات اسفل شرک و کفر، "دشمنی با خداوند سبحان" میباشد، یعنی دقیقاً همان موضع ابلیس لعین که نه تنها هیچ گاه منکر وجود حق تعالی نگردید، بلکه به عزّت او قسم یاد کرد که تمام تلاشش را برای به انحراف کشاندن بندگان غیر مخلص، مصروف خواهد داشت.
در این مرحله، شیطان وسوسه میکند که «ای احمق! خداوند متعال که قابل کفر و انکار نیست؛ به وجودش اذعان و اقرار کن، اما دشمنی بورز! دائم اعتراض کن که اگر علیم است، چرا چنین کرد؟! اگر عادل است، چرا چنین میکند؟! این چه خدایی و ربوبیتی است که چنین و چنان شده است؟! چرا در معاد، جهنم و آتش را عقوبت قرار داده است و ...؟!»
●- شیطانپرستی، که امروزه شکل سازمان یافته آن "فراماسون" میباشد و بیشتر حکومتها و حاکمان، به ویژه در نظام سلطه، به آن وابسته هستند، همین است. میگویند: «خدا و معاد هست، اما ما از ابلیس لعین و جنودش [شیاطین جنّ و انس] پیروی میکنیم و با خدا دشمنی میورزیم و به شکست خداوند سبحان نیز امیدواریم!»
مشارکت و همافزایی – پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان.
پرسش:
1- آیا ایمان به خدا درجات دارد؟ ۲_ آیا کفر به خدا درجات دارد؟ ۳_اگر ایمان و کفر به خدا درجه دارند، این درجات وابسته به چه چیزهایی هستند؟
پاسخ (نشانی لینک):
http://www.x-shobhe.com/belief/11249.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی