پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
همین که اقرار دارند که «خداوند هست»، یعنی: «باید او را عبادت (بندگی) نمود. "خداوند هست"، تعریف دارد و یک جملۀ مبهم نیست. خداوندی که هست، خالق، مالک، ربّ، إله و معبود است.
برای روشنتر شدن موضوع، ابتدا باید به چند اصل کلّی توجه نمود:
1- کسی که به هر مقدار، هر چند بسیار کم، نیازی داشته باشد، خدا نیست. خداوند متعال سبحان است، یعنی مبرای از هر گونه کاستی، نقص و بالتبع نیاز.
2- عبادت یا بندگی خداوند سبحان، نماز، روزه، حجاب، حج، انفاق یا حتی جهاد نیست، بلکه اینها همه مصادیق عبادت ربّ العالمین میباشند.
"پرستش"، "عبادت" یا "بندگی"، یعنی "وابستگی"؛ یعنی: آدمی خود را از هر لحاظ و یا حتی یک لحاظ، کاملاً وابسته به دیگری ببیند و بداند؛ او را مالک و ربّ (صاحب اختیار، تربیت کنندۀ امور) خود بشناسد؛ درخواستش به جانب او باشد و امیدش به نظر، لطف و عنایت او باشد.
مانند کسی که سران نظام سلطه (امریکا) را در نگاه، جهتگیری و عمل، "إله، معبود و ربّ" خود پنداشته و برگزیده است، همه چیز را از او میداند؛ و رفع هر نیازی و دفع هر مشکلی را از او میداند - و هم چنین است کسی که هوای نفس حیواتی و شهوات گوناگون، مانند: شهوت مال و ثروت، شهوت شهرت، شهوت قدرت و شهوت جنسی و ...، را إله و معبود خود قرار داده است.
«أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا» (الفرقان، 43)
- آيا دیدی كسى كه إله خود را هواى خويش قرار داده است، آیا تو مىتوانى نگهبان او باشى (هدایتش کنی و یا نجاتش دهی)؟!»
3- ممکن است این گرایشات در افراد ظهور نماید و ممکن است حتی در قالب مکاتب گوناگوی بشری [ایسمها]، ساختار فکری و عملی بیابند، مانند: کمونیسم (نظام اشتراکی)، و یا کاپیتالیسم (نظام سرمایهداری) که اقتصاد را زیر بنا و ربّ همه چیز میدانند - یا "فرویدیسم" که غریزۀ جنسی را زیربنا میداند - و یا "اومانیسم" که لذت و رفاه شخصی انسان را اصل میداند؛ حال از هر طریقی که حاصل شود و ... .
4- هر فرد یا مکتبی، از انسان تعریفی دارد، چنان که در جهانبینی و مکاتب مادی، انسان، حیوانی بیش نیست، منتهی حیوانی ناطق و با هوشی بیشتر از سایر حیوانات که میتواند طبیعت را بشناسد و ابزارسازی کند.
5- هر فرد، دین و مکتبی، از "کمال انسان" تعریفی دارد و تمامی ادیان و مکاتب، کمال انسان را در «جلب رضای إله، معبود و ربّ» تعریف کردهاند. چنان که در نگاه و اعتقادات توحیدی، راضی و مرضی خداوند سبحان بودن کمال است - در جهانبینی با زیربنای شهوت جنسی، "ارضای غریزۀ جنسی" کمال است و در نظام سلطه، راضی نمودن اربابان جعلی و إلههای دروغین، تحت عنوان "ابر قدرتها"، ملاک کمال، تمدن، رفاه و سعادت معرفی و القا میشوند!
انسان
●- انسان، از آن جهت که چون سایر موجودات، مخلوق است و از خود چیزی ندارد، و در ضمن عاشق کمال میباشد، و این عشقش حد و مرزی ندارد، چون معشوقش (کمال) حدّ و مرزی ندارد؛ همیشه عبد، بنده و وابسته به غیر میباشد؛ پس انسان همیشه إله و معبودی را بندگی میکند، حال خواه معبودش خداوند سبحان باشد، یا سایر مخلوقاتی که خودشان نیز فقیر و وابسته به غیر میباشند! لذا متذکر شد که اشتباه نکنید، همه فقیر درگاه او هستید و او از همه چیز بینیاز است، چون هستی و کمال محض میباشد؛ و فقیر، یعنی کسی که خودش ستون فقرات محکمی ندارد که او را سرپا نگه دارد و یا به آن تکیه کند:
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ» (فاطر، 15)
- اى مردم شما (همگى) نيازمند به الله میباشید؛ تنها خداوند است كه بىنياز و شايستۀ هر گونه حمد و ستايش است!
بنابراین، همگان و در هر لحظه و هر حال و کاری، در حال عبادت إله و معبود خود میباشند؛ با این تفاوت که بسیاری إلههها و معبودهای جعلی و خیالی را جایگزین معبود حقیقی مینمایند، که به آنها کافر یا مشرک گفته میشود.
نیاز
شاید اگر مبحث «خداوند - انسان - عبادت - بینیازی او - نیازمندی انسان به عبادت و ...» پیش آید، مسئله کمی سنگین به نظر آید، اما ما میتوانیم با مثالهای روشنی از موضوعاتی دیگر، این مفاهیم و معنانی و حقایق را به خوبی درک کنیم.
طبیعت (مادی)
*- خورشید هست؛ نور و انرژی تولید و ساتع میکند؛ جاذبه دارد و نقش خود را در این کهکشان و بالتبع عالم طبیعت ایفا مینماید. خورشید هیچ نیازی ندارد که انسانها، یا گیاهان و حیوانات، از نور و انرژیاش استفاده کنند، اما انسان و سایر موجودات زنده، به نور و انرژی خورشید، نیاز دارند.
*- هوا، با ترکیبی از گازهای متفاوت وجود دارد و هیچ نیازی ندارد که انسان، حیوان و گیاه، این هوا را تنفس کنند؛ اما موجودات زنده و از جمله انسان که حتی نمیتواند بیش از چند دقیقه بدون هوا زنده بماند، به تنفس این هوا و گازهایش نیازمند میباشند.
*- آب، با تمامی ترکیبات و قوانینش، به اشکال متفاوتی چون: آب باران، آب رود، آب دریا یا اقیانوس وجود دارد و هیچ نیازی ندارد که جانداران آن را بنوشند و یا انسان با محاسبۀ وزن مخصوص، چگالی، شدت حرکت و ...، قایق، کشتی و زیردریایی بسازد و یا غواصی نماید و از آن چه زیر آب هست، فایده ببرد؛ اما همه موجودات به آب نیاز دارند.
ماوراء طبیعت (غیر مادی)
*- "علم" هست، بخش اعظمی از آن برای همگان ظهور یافته و "معلوم" میباشد و بخش بیشتری در لایههای پنهانیتر ظهور دارند و دانشمندان شوق و رغبت به کشفیات مستمر دارند؛ اما خود علم هیچ نیازی ندارد که آدمی ظهورهای گوناگون آن را بشناسد و بهره ببرد، ولی انسان به علم و کشف علم نیازمند است.
*- "قَدر" یعنی "اندازه" و هر چیزی از ابعاد گوناگون، اندازههایی دارد، چنان که فرمود: «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ - مائیم که هر چیزی را با اندازه (و به اندازه) خلق کردهایم» (القمر، 49)؛ بنابراین، قادر، قدرت و قدر وجود دارد، اما این اندازهها، هیچ نیازی ندارند که آدمی آنها بشناسد و رعایت نماید، بلکه انسان به شناخت و رعایت آنها نیازمند میباشد. کسی که بدون شناخت و رعایت اندازههای خودش و آب دریا، وارد دریا شود، حتماً غرق میشود.
*- زیبایی (جمال) هست و نیازی به زیباییشناسی و لذت ما از زیباییاش ندارد؛ و همینطور است سایر تجلیات هستی (کمال)، که ما به آنها نیاز داریم، نه آنها به ما.
خداوند سبحان
در عالم هستی، هر چه هست، ظهور او و مخلوق اوست؛ هر چه از هستی و کمالات میشناسیم، "اسم - نشانۀ" اوست. حیّ اوست، علیم و حکیم اوست، قادر و قوی اوست، زیبا (جمیل) اوست، رحمت، رأفت، لطف و ... همه خود اوست و این الفاظ همان اسمها و نشانههای اوست؛ و حقیقت این اسمها، همه عین ذات اوست.
پس او، نیازی ندارد که دانشمندان به علم او پیببرند - زیباییشناسان، ظهور جمال او را ببینند ... و آدمی رفع هر نقص و نیازش را از او بخواهد و با تجلی اسم او در خودش، به کمال برساند.
چگونگی عبادت
بنابراین، این انسان است که مخلوق اوست، مملوک و مروزق اوست، خودش تجلی اسماء اوست، از خودش هیچ ندارد و وابسته (عبد) اوست؛ لذا این انسان است که نیازمند به بندگی (عبادت) اوست تا به رشد و کمال مطلوب و سعادت برسد.
بنابراین، این انسان است که مخلوق اوست، مملوک و مروزق اوست، خودش تجلی اسماء اوست، از خودش هیچ ندارد و وابسته (عبد) اوست؛ لذا این انسان است که نیازمند به بندگی (عبادت) اوست تا به رشد و کمال مطلوب و سعادت برسد.
●- اما، عبادت و بندگی هر إله و معبودی، چه حقیقی و چه جعلی و تقلبی، متناسب با جایگاه و شأن اوست و در واقع معبود تعریف میکند که عبادت من چگونه باید باشد.
بندگی بُت، به این است که آن را انسان بسازد، سپس رنگامیزیش کند، با طلا و جواهرات بیاراید، در جایی قرارش دهد، و مقابلش تعظیم کند و حاجاتت را به آن مجسمۀ دستساز بگوید - بندگی طاغوتهای زمان، به بردگی، اطاعت و جلب رضایت آنهاست - بندگی هوای نفس، به برآوردن امیال و نیازهای نفسانی و حیوانی میباشد ...؛ و پرستش، بندگی و عبادت خداوند سبحان، به شناخت، ایمان، محبت و اطاعت از او و رفتن در صراط مستقیم اوست که سبب رفع نقص، برآوردن نیاز، رشد، کمال و سعادت ابدی انسان میگردد.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ» (الزخرف، 64)
- بى ترديد خدا پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه راه راست همین است.
●- پس انسان به عبادت او نیازمند میباشد، نه این که خداوند سبحان به بندگی بندگانش نیازی داشته باشد. او «غنی و حمید» است و غنی یعنی: «بینیاز».
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
میگویند: «خدا هست، اما چون او نیازی به عبادت و اطاعت ما ندارد، ما نیز الزامی نداریم»! لطفا دربارۀ نیاز نداشتن خداوند به عبادت ما و نیاز خودمان به عبادت او، توضیح بیشتری دهید.
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/worship/12051.html
کلمات کلیدی:
اعتقادی عبادت