آیا در حال حاضر واقعاً انسان به خدا نیاز دارد؛ در حالی که میتواند سد بسازد، شبیهسازی کند، رحِم مصنوعی بسازد ... شاید روزی هم بتواند مُرده را زنده کند!
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس - شبهه):
نیاز انسان به خالق، مالک و ربّش، گذشته، حال حاضر و آینده ندارد و همیشگی و در همه حال میباشد؛ چرا که خودش هستیبخش، خالق، مالک و ربّ خودش و هیچ چیزی نیست.
بشر ضمن برخورداری از ویژگیها و خصلتهای بسیار ممتازی که میتواند او را تا خلیفة اللّهی رشد دهد و بالا ببرد، از خصلتهای بسیار بدی نیز برخوردار میباشد که اگر ایمان نیاورد و با تقوا مهارشان ننماید، بیرون میزنند!
از جمله این خصایص، یکی این است که آدمی خیلی زود «متکبر - خودبزرگبین» میگردد؛ و دیگری آن است خیلی زود «مغرور» میشود [فریب میخورد] و به محض آن که اندکی احساس بینیازی نماید، «طغیان» میکند، یعنی از مسیر آدمیت و بندگی خارج میشود: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى - چنین نیست [که گمان میکنید، بلکه] یقیناً انسان طغیان میکند * همین که خود را بینیاز (غنی) ببیند!»
از جمله سرآمد داراییهایی که اگر انسان بیایمان به دست آورد، سبب غرور و تکبر او میگردد، همین علم است؛ و حال آن که بشر علم را خلق نمیکند، بلکه چیزی که هست [علمی که معلوم شده] را کشف مینماید! اما بشر جاهل، تا میفهمد که زمین جاذبه دارد و سیارات در مدار هستند، میگوید: «پس خدایی نیست، یا دیگر نیازی به او نیست، چون من این را فهمیدم!» گویی که خودش جاذبه را خلق نموده و اداره مینماید!
این حالت تکبر و غرور بیجهت به علت خُرده علم، اختصاصی به امروز و پیشرفت بشر در برخی از علوم و صنایع ندارد، بلکه بشر تا به اندک علمی دست یافت، به آن خرسند گردید و گمان نمود که دیگر نیازی به خدا ندارد!
«فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» (غافر، 83)
- هنگامى كه رسولانشان دلايل روشنى براى آنان آوردند، به آن چه از دانش نزد خود داشتند خوشحال بودند (و غير آن را هيچ مىشمردند)؛ ولى آنچه را (از عذاب) به تمسخر مىگرفتند آنان را فراگرفت.
علم و قدرت انسان
این که انسان به علوم گوناگونی دست یابد و در صنعت و ساخت ابزار پیشرفت کند، و حتی در تولید سلولهای بنیادین و ... موفق گردد و حتی مُردهای را زنده کند، چیز عجیب و غریبی نیست، چرا که از یک سو خداوند سبحان او را آفریده و استعداد تجلی تمامی اسماءاش را به او داده، و از سویی دیگر، کتاب خلقت و کتاب وحی را پیش روی گشوده و فرموده بخوان تا رشد کنی و به کمالات بیشتری برسی.
این که انبیای الهی، معجزاتی چون: زنده بیرون آمدن از آتش - پرواز روی باد - شِفای بیمار - بازگرداندن بینایی - شکافتن رود و دریا - حتی زنده کردن مردگان و ... آوردند، خود نشان از این دارد که نوع انسان میتواند این کارها را انجام دهد، منتهی «باذن الله»؛ یعنی از خود هیچ ندارند، بلکه خداوند سبحان، به دست آنها انجام میدهد؛ پس در او چنین قابلیتی را قرار داده است:
«إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» (المائدة، 110)
- (به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم؛ كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مىگفتى؛ و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم؛ و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد؛ و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مىدادى؛ و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مىكردى؛ و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم؛ در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از كافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشكار نيست!»
کفار آن روزگار، به خاطر تعصب جاهلانه و نیز دشمنی و لجاجت با انبیای الهی، میگفتند: «انجام این امور سحری آشکار است»، اما امروز خودشان شبیه به همانکارها را انجام میدهند و نمیگویند سحر است! با لباس آتشنشانی به درون آتش میرود - با لباس غواصی به اعماق اقیانوس میروند - در داخل دریا تونل میزنند و زیر آب با خودرو رفت و آمد میکنند - با هواپیما یا سفینه و با قدرت باد، در هوا پرواز میکنند - با عمل جراحی، پیوند چشم میزنند و حتی اعضای مصنوعی میسازند و ... .
البته، قدرت معجزه هنوز باقی است، چرا که هیچ کسی نمیتواند متکی به علم، قدرت و مالکیت خودش، و بدون نیاز به کسب علوم تخصصی، و به کارگیری وسایل و ابزار لازم و بدون صرف زمانهای کوتاه و بلند، چنین کارهایی را به انجام رساند؛ اما در هر حال، هم آن معجزات به دست انسان انجام شده است، و هم این پیشرفتها و صنایع به دست انسان ساخته شده و میشود، پس به انسان چنین نیروها و استعدادهایی داده شده است؛ تا خالق خویش را بیشتر و بهتر بشناسد، نه این که به این بهانهها، گمان کند دیگر نیازی به او ندارد!
زنده کردن مُردگان
برخی از انبیای الهی، به امر او، مردگانی را زنده کردهاند که مشهور آنها حضرت مسیح علیه السلام میباشند؛ و از پیامبر اکرم و اهل عصمت علیهم السلام روایت است که فرمودند: «اگر با قرائت سورۀ حمد، مرده زنده شد، جای تعجب نیست»، چنان که امام صادق علیه السلام تصریح نمودند:
«لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَى مَیِّتٍ سَبْعِینَ مَرَّةً ثُمَ رُدَّتْ فِیهِ الرُّوحُ مَا کَانَ ذَلِکَ عَجَباً» (الکافی، ج 2، ص 623)
- اگر سوره حمد هفتاد بار بر مردهاى خوانده شود و روح به تن او باز گردد، جای تعجب نیست.
بنابراین، مُردگانی به دست انبیای الهی و اهل عصمت علیهم السلام، زنده شدهاند و چه بسا به دعای مؤمنانی زنده شوند؛ در هر حال «مُرده، توسط انسان زنده شده است»، اما باید به دو نکته توجه نمود: الف - خداست که زنده میکند و میمیراند. ب - هر کسی را که بخواهد دوباره زنده میکند.
خلق (خلقت):
بشر، مصنوعات بسیاری را ساخته است، اما هیچ گاه نتوانسته و نمیتواند خلق کند؛ چرا اولاً خودش نیز مخلوق است و نه خالق، و ثانیاً علم چندانی ندارد، و ثالثاً مالکیت و قدرتی ندارد! بشر، هنوز هم به خودش «انسان موجود ناشناخته» میگوید و هر روز کشف جدیدی در مورد خودش «البته فقط بدنش» دارد، مانند کشف ژنها!
"خلقت" این نیست که چیزی را بسازند، بلکه باید از هیچ به وجود آورند، آن را علیمانه و حکمیانه در جایگاهش در نظام هستی قرار دهند، به آن جان ببخشند و تا آخر ربوبیّتش کنند، ارتباطش با سایر اجزا و عناصر در کارگاه هستی را تنظیم کنند و ... !
اگر تمامی صنایع هوا-فضا را جمع کنند، به اندازۀ خلق یک پشه یا مگس نیز عظمت و پیچیدگی ندارند که بسیار کوچک است - در فضا پرواز میکند - در هر کجا و حتی معکوس (مثل روی سقف) فرود میآید - با رادارهای بسیار قوی، هم خوراک را به دست میآورد و هم وجود دشمن و خطر را حسّ میکند - در یک لحظه که روی چیزی مینشیند و بلند میشود، سوخت خود را تأمین میکند - تولید مثل دارد ... ؛ و تازه، اگر این جنگندههای بلند پرواز و موشکهای راه دور نباشند، اتفاق خاصی جز امنیت و آسایش بیشتر رخ نمیدهد، اما اگر یک حشره در جای خودش نباشد، حتی در نظام میکروارگانیسمها، خلل وارد میشود. علم بشر امروز به اینجا رسیده که بین ۳-۲ بیلیون گونه مختلف میکروب وجود دارد که بدون آنها قادر به زندگی نمیباشیم.
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ» (الحج، 73)
- اى مردم! مثلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد، هرگز نمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چيزى از آنها بربايد، نمىتوانند آن را باز پس گيرند! هم اين طلب كنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان!
نیاز انسان به خداوند سبحان
نیاز انسان (و البته تمامی مخلوقات) به خداوند سبحان، فقط رحِم نیست که بگوید: «امروزه خودم مصنوعیاش را میسازم» -اگر چه آن را نیز باید خداوند خلق نموده باشد، تا بشر بتواند از روی آن چیزی شبیه به آن را بسازد - بلکه انسان در اصل پیدایش خود و ربوبیّت خودش و عالَم هستی، به خداوند متعال نیاز دارد.
اگر فقط به خلقت مادی نیز توجه کنیم، نیازها قابل شمارش نمیباشند! بالاخره خداوند متعال باید انسان را از خاک، آب، مواد غذایی، نطفه، امتزاج آن در رحِم و مراحل آن تا تولد و چگونگیاش پس از تولد و ... را خلق کند، به او عقل، قلب، فطرت، نیرو و توان، استعداد و ... بدهد - خورد و خوراک و سایر نیازهایش را در زمین قرار دهد - برای پیدایش و رشد آنها خورشید و ماه و شب و روز و نیز باد و باران و حیوانات و گیاهان و ... را بیافریند تا بشر بتواند در زمین زندگی و رشد نماید.
بشر امروز میتواند رحِم مصنوعی، سلول بنیادین و فضانورد و زیردریایی بسازد [نه این که خلق کند]، اما حتی خلقت و کارکرد اعضای بدنش، در اختیار خودش نمیباشد! چه کسی میتواند مدعی شود که کارکردن سلولها مغز، اعصاب، گردش خون، تصفیه و پمپاژ قلب، سلولسازی داخل یا پوست و ... را خودش انجام میدهد؟!
رشد و کمال - نیاز به هدایت
از همه اینها گذشته، بشر از سویی عاشق کمال است، از سویی نیروی عقل و اختیار در برخی از امور به خودش داده شده است، و از سویی دیگر به سوی مقصدی که خودش آن را تعیین ننموده در حرکت است، از سویی دیگر هر لحظه در مقابل دو یا چند راهیهایی قرار میگیرد که باید یکی از آنها را انتخاب نماید - از سویی دیگر از دورن به واسطۀ هوای نفس حیوانی و از بیرون توسط شیاطین جنّ و انس به بیراهه دعوت میشود و ...؛ پس به غیر از نیاز در هدایت تکوینی [خلقت]، نیاز به هدایت تشریعی [نقشه راه و قوانین کامل و درست] دارد، نیاز به معلم، مربی، الگو و رهبری دارد که او را در صراط مستقیم قرار دهد و راهنمایش باشد تا سالم به مقصد برسد.
آیا ساخت پیچ و مُهره و سایر ابزار ساده یا پیچیده، این نیازهای او را برطرف مینمایند، در حالی که میبینیم علم و صنعت (تکنولوژی) و قدرت، اگر در اختیار حیوانات انساننما قرار گیرد، آن را علیه انسان و بشریت به کار میگیرند؟!
بنابراین، آدمی چه در اصل خلقت و خلقت مدام خودش و عالم هستی، چه در ربوبیّت (صاحب اختیاری و تدبیر امور خودش و عالم هستی)، و چه در هدایت و رسیدن به رشد و کمال، و خلاصه همه چیز و همیشه، به خداوند سبحان نیاز دارد.
●- آیا کسی میتواند یک نیازش را نام ببرد که خودش بدون نیاز به سایر عناصر و اسباب و قانون حاکم بر نظام هستی و ...، آن را تأمین نموده و یا برطرف سازد؟!
مشارکت و همافزایی - پرسش و نشانی پیوند پاسخ، جهت ارسال و انتشار توسط شما؛ متشکریم.
پرسش:
آیا در حال حاضر واقعاً انسان به خدا نیاز دارد؛ در حالی که میتواند سد بسازد، شبیهسازی کند، رحِم مصنوعی بسازد ... شاید روزی هم بتواند مُرده را زنده کند!
پاسخ (نشانی پیوند):
https://www.x-shobhe.com/monotheism/12206.html
- تعداد بازدید : 717
- 9 آذر 1401
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید