ش: ما به خدا معتقدیم، اما از کجا معلوم که این همان خدای اسلام باشد [یا به تعبیر دیگر خدای اسلام همان خدای واقعی باشد]؟ این شبهه بسیار ترویج میشود، به ویژه در محیطهای دانشجویی. پاسخ چیست؟
«ایکس – شبهه»: خدا، خداست و این خدا و آن خدا نداریم. لذا مردمان یا خدای حقیقی را میپرستند و یا نام خدا را بر غیر خدا گذاشته و خدایان کاذبی را به جای خدای حقیقی میپرستند. چنان چه خود فرمود:
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصيرَكُمْ إِلَى النَّارِ» (ابراهیم، 30)
ترجمه: آنها براى خدا مانندهايى قرار دادند تا (مردم را) از راه وى گمراه كنند، بگو از زندگى دنيا بهره گيريد اما سرانجام كار شما به سوى آتش دوزخ است.
پس، اگر عدهای به خدا معتقد بوده ولی هنوز نمیدانند که این خدا کدام خداست، آیا همان خدای اسلام است یا خدایی دیگر و یا خدا همان خدای اسلام است یا خیر؟! لازم است تعریفی از «خدا» و خدایی که میپرستند ارائه کنند تا با تطبیق تعاریف، مسئله برایشان معلوم و مکشوف گردد. به عنوان مثال و نیز برای راهنمایی در تفکر و نزدیکی ذهن، به نکات ذیل دقت گردد:
خدایان کاذب:
- اگر گفتند: خدای ما، همان مادهی اولیه، یا انرژی اولیه یا انفجار اولیه است که موجب پیدایش جهان گردیده است [نظریه ماتریالیستها] – این خدا، خدا نیست، چرا که خدا نه ماده است و نه منفجر میشود.
- اگر گفتند: خدای ما، هر چه که بود عالم را آفرید و سپس خودش مرد و از بین رفت [مرگ مؤلف – نیچه] – این خدا، خدا نیست، چون خدا، اگر خداست، مرگ را نیز خودش آفریده و هرگز نمیمیرد.
- اگر گفتند: خدای ما فقط یک اسم یا لفظ بیمفهوم و بیمصداق است، همینطور میگوییم «خدا» و خودمان هم نمیدانیم چه میگوییم! اینها فقط یک «اسم» بیمسما و یک لفظ را میپرستند، اسمهایی که خودشان روی چیزهای دیگر میگذارند:
«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ...» - آنچه غير از خدا مىپرستيد اسماء بىحقيقت و الفاظ بىمعنا است كه خود شما و پدرانتان ساختهايد. (یوسف، 40)
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبينُ» - و از مردمان كسى هست كه خدا را به زبان عبادت مىكند و اگر او را خيرى رسد بدان آرام گيرد و اگر او را بلايى رسد، روى برگرداند. زيانكار شد در اين جهان و آن جهان، اين است آن زيانكارى آشكار (الحج،11)
- اگر گفتند: خدای ما، بتها و سنگهایی است که با دست خود میتراشیم [بتپرستان قدیم و بسیاری از مردمان عصر حاضر، به ویژه در هندوستان و خاور دور]، این خدا مصنوع دست بشر است و حیات، شعور، علم و قدرتی نیز ندارند. و خدا مخلوق و مصنوع نیست.
«قالُوا نَعْبُدُ أَصْناماً فَنَظَلُّ لَها عاكِفينَ» - گفتند: بتهايى را مىپرستيم و پيوسته به عبادتشان قيام مىكنيم. (الشعراء،71)
- اگر گفتند: خدا و إله ما، گاو و گوساله است [گوساله پرستان امت موسی (ع) و بسیاری از مردمان عصر حاضر در هندوستان ... و نیز بسیاری دیگر که آدمیان گوساله صفت را میپرستند]، آن نیز خدا نیست، بلکه حیوانپرستی و حیوانگرایی انسان است که از سلطه خوی حیوانیتش نشأت میگیرد.
«فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُكُمْ وَ إِلهُ مُوسى فَنَسِيَ» - و براى آنها مجسمه گوسالهاى را ساخت كه صداى گوساله داشت گفت: اين خداى شما و خداى موسى است، و ايمان را رها كردند. (طه، 88)
- اگر گفتند: خدای ما، خدایی است که میزاید و ملائک دختران او هستند و از این قبیل خرافات. [بسیاری از خرافات به ویژه در یهودیت و مسیحیت]، این نیز خدا نیست، چرا که اولاً زایش مبتنی و مستلزم نیاز است و خداوند غنی و بینیاز است و در ثانی زایش فعل مخلوق مادی است. حتی مجردات (ملائک) نیز زایش ندارند.
«وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنينَ وَ بَناتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يَصِفُون» - براى خدا از جنيان كه آنها را نيز خدا آفريده شريكانى انگاشتند و از روى بى دانشى براى او پسران و دخترانى ساختند، خدا منزه است و از آنچه وصف مىكنند برتر است. (الأنعام، 68)
- اگر گفتند: ما اهل کتاب هستیم، به پیامبران اعتقاد داریم و عُزَیر یا موسی یا عیسی (ع) را پسر خدا میدانیم - یا عیسی (ع) را «پدر، پسر، روحالقدس» میشناسیم و ... [باورهای یهودیت و مسیحیت]، اینها نیز خرافه و افترا بستن به خداوند است و چنین خدایی که پسر داشته باشد، خدا نیست.
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ» - يهوديان گفتند: عزيز پسر خدا است، و نصارى گفتند مسيح پسر خدا است، اين عقيده ايشان است كه به زبان هم جارى مىكنند، در عقيده مانند همان كسانى شدند كه قبلا كفر ورزيده بودند، خدا ايشان را بكشد چگونه افترائات كفار در ايشان اثر مىگذارد (التوبه، 30).
- اگر گفتند: ما مسلمانیم، اما خدای ما نیز مانند مخلوقاتش جسم و شکل دارد، دست و پا و چشم و گوش دارد، حرکت میکند، از آسمان پایین میآید مانند پایین آمدن عبدالوهاب از منبرش [اعتقاد وهابیها، سلفیها و برخی دیگر از مذاهب اهل سنت]، چنین خدایی نیز خدا نیست، چون بر این صفات حدّ وارد میشود و خدا محدود نیست.
- اگر در زبان یا عمل گفتند: ما یک کلمهی خدا میگوییم و بعد هر چه دلمان خواست میکنیم، خدا خودش میداند، خدا خودش قبول میکند، من میدانم و خدای خودم، کی گفته عبادت و پرستش مستلزم اطاعت از دستورات خدا در قرآن کریم است، و در مقام مخالفت و برای توجیه انحراف خود و به انحراف کشیدن دیگران، ادای روشنفکری و به سوی قرائت جدید و تفسیرهای من درآوردی رفت و ...، آنها نیز هوای نفسشان را خدا گرفته و آن را میپرستند:
«أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْديهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ» - هيچ ديدى آن كسى را كه هواى نفس خود را خداى خود گرفت و خدا او را با داشتن علم گمراه كرد و بر گوش و قلبش مهر نهاد و بر چشمش پرده انداخت، ديگر بعد از خدا چه كسى او را هدايت مىكند آيا باز هم متذكر نمىشويد؟ (الجاثیه، 23).
خدای حقیقی که در کلام وحی معرفی شده و اسلام بدان میخواند و عقل و فطرت نیز گواهی داده و تصدیق مینماید:
- اما اگر گفتند: خدایی که ما میشناسیم و میپرستیم، هستی و کمال محض است، و هر چه کمال در عقل و فطرت قابل شناسایی و شمارش است [مثل: حیات، علم، زیبایی، بینیازی، رأفت، رحمت و ...]، همه اسمها و نشانههای اوست «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى - الله [خدایی است] که إلهی به جز او نیست و همهی نشانههای نیکو [کمال] متعلق به اوست. (طه، 8) و فقط اوست که حیّ، علیم، جمیل، غنی، رئوف، رحیم و ... میباشد.
- اگر گفتند: او زنده و نگهدارنده است « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّوم» - زندهای است که هیچگاه نمیمیرد « الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوت» - خالق زندگی و مرگ است و لذا زنده کننده و میراننده اوست «وَ اللَّهُ يُحْيي وَ يُميت» - علیم و حکیم است «وَ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ الْعَليمُ الْحَكيم» - شنوا و داناست «وَ اللَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» - عالم به ظاهر و باطن همه مخلوقات است « إِنَّهُ عَليمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» - او شنوا و بینا و با بصیرت است «وَ أَنَّ اللَّهَ سَميعٌ بَصير» - رحمان به همهی مخلوقات و رحیم به عباد خود است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم» - واحد و نیز احد است «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» - هیچ راه نفوذ یا سلطهای اعم از اشراف و تسلط عقلی، علمی، قدرتی و یا ... بر او نیست «اللَّهُ الصَّمَد» - زاییده نشده و کسی از او زاییده نمیشود «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَد» - هیچ موجودی همتای او نیست «وَ لَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَد» - مثل و مانند و شبیهی ندارد «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْء» - رازق و رزاق همهی مرزوقین اوست «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاق» - از هر عیب، نقص، کاستی، ضعف و سایر نشانههای مخلوق منزه است «سُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعالَمين» و خلاصه آن که:
«هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَانُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِى لَا إِلَاهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبرُِّ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنىَ يُسَبِّحُ لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الحَْكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24)
ترجمه: او اللَّه است كه هيچ معبودى به جز او نيست عالم به غيب و آشكار است او رحمان و رحيم است * او اللَّه است كه هيچ معبودى جز او نيست ملك و منزه است، سلام و ايمنى دهنده است مسلط و مقتدر است جبار و متكبر است، آرى اللَّه منزه است از آن شركها كه برايش مىورزند * او اللَّه است كه آفريننده و پديد آورنده و صورتگر است او اسمايى حسنى دارد آنچه در آسمانها و زمين است تسبيحگوى اويند و او عزيزى است حكيم.
او همان خدای حقیقی است که در کلام وحی الهی و در بیان همهی انبیای الهی و به ویژه حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله معرفی و به عبادت آن دعوت و راهنمایی شده است و به غیر از او خدایی وجود ندارد.
پس اگر تعریف و شناخت آنها از خدا همین است، همان خدای حقیقی و خدای معرفی شده در اسلام را میپرستند و اگر تعاریف دیگری دارند، اصلاً خدا نمی پرستند، هر چند که نام خدا را به زبان آورده و یا بر چیزهای دیگر گذاشته باشند.
- تعداد بازدید : 7251
- 13 آذر 1390
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی توحید