«x-shobhe »: در متن سؤال آمده است که خداوند متعال اتباع ادیان دیگر را فقط به ایمان و عمل صالح دعوت کرده است. و البته باید توجه داشت که «ایمان» و «عمل صالح» در قرآن کریم تعریف شده است.
برای روشنتر شدن موضوع به چند نکتهی مهم باید توجه نمود:
الف – ابتدا باید بدانیم که خداوند حکیم جهان را به بازی نیافریده است و اساساً از خالق حکیم و علیم، فعل عبث و بیهوده صادر نمیگردد. لذا میفرماید آنان که اهل تفکر هستند، با نگاه به هدفمندی جهان و استقرار نظامی عالمانه و حکیمانه در آن میفهمند که جهان بیهوده خلق نشده است:
«الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (191)
ترجمه: آنهايى كه در هر حالت (ايستاده و نشسته و خفتن) خدا را ياد كنند و دائم فكر در خلقت آسمان و زمين كرده و گويند پروردگارا اين دستگاه با عظمت را بيهوده نيافريدهاى، پاك و منزهى، ما را به لطف خود از عذاب دوزخ نگاهدار.
پس، ارسال انبیا و انزال وحی به آنان نیز بیهوده و بازی نیست و چنین نیست که خداوند متعال پیامبری بفرستد و بعد به مردم بگوید که هر کس دلش خواست به او بگرود، هر کس دلش نخواست نگرود، هر کس دوست داشت به دین قبلی خودش باقی بماند و ... .
ب – بلکه همهی انبیا و رسولان الهی برای اطاعت ارسال شدهاند، چرا که خداوند منّان «هادی» است و بشر برای سیر تکاملی خود نیازمند به راهنمایی و هدایت الهی دارد. لذا فرمود پیامبران را فقط برای نصحیت و تذکر شفاهی نفرستادم، بلکه برای «اطاعت» و «تبعیت» فرستادم و امر به اطاعت و پیروی از آنان نمود و رویگردانان را مستحق هلاکت در دنیا و آخرت قلمداد نمود:
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّه ...» (النساء، 64)
ترجمه: و ما هيچ رسولى نفرستاديم، مگر براى اين كه مردم او را به اذن ما (حکمت ما و به خاطر اينكه از طرف ما است) اطاعت كنند... .
ج – نکتهی بعد این است که باید فرق «نبی» و «رسول» را توجه کنیم. نبی به کسی میگویند که از جانب خدا به او «وحی» میرسد و «رسول» آن نبی (پیامبری) است که مأموریت مییابد به سوی مردم برود و آنان را هدایت و رهبری نماید. پس ممکن است یک «نبی»، رسول نباشد، اما ممکن نیست که یک «رسول» نبی نباشد و وحی دریافت ننموده باشد. پس اگر «وحی و نبوت» قطع شد، قطعاً دیگر هیچ رسولی نیز وجود نخواهد داشت. لذا خداوند متعال ضمن آن که رسالت پیامبر اکرم، حضرت محمد (ص) را اعلام میدارد، متذکر میگردد که او «آخرین انبیای الهی» است، یعنی دیگر به هیچ کسی وحی نازل نمیشود:
«ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليماً» (الأحزاب، 40)
ترجمه: محمد [ص] پدر هيچ يك از مردان شما نيست، و ليكن فرستاده خداست و خاتم پيامبران (آخرین و ختم کنندهی انبیای الهی) است و خدا به همه چيز داناست.
د- چون او ختم کننده است و پس از او دیگر وحی نازل نمیگردد، پس به حکم وحی و عقل، پیامبر جهانیان خواهد بود. لذا گرویدن و اطاعت همگان به او واجب میباشد:
«وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاَّ كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشيراً وَ نَذيراً وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» (سبأ، 28)
ترجمه: و ما تو را [يا محمد (ص)] نفرستاديم مگر براى همه مردم جهان، تا آنان را (به پاداش كار نيك) بشارت دهى (و از عذاب كار بد) بترسانى. ولى مردم اكثرا نمىدانند.
و هم چنین در چندین آیه تصریح نمود که کتاب «قرآن» برای همهی عالم نازل شده است. از جمله:
«تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعالَمينَ نَذيراً» (الفرقان، 1)
ترجمه: با بركت است آن [خدايى] كه فرو فرستاد «فرقان» را بر بنده خود، تا جهانيان را بيم كننده باشد.
ھ – و اما راجع به پیروان ادیان دیگر الهی (اهل کتاب)، مکرر به آنها امر نمود تا به پیامبر اسلام (ص)، اسلام و قرآنی که مؤید کتاب آنهاست، یعنی از جانب همان خداست و به سوی خدای دیگری نمیخواند و در کتب خودشان نیز به آن وعده داده شده بود، بگروند. و در نهایت فرمود: اگر به اسلام نمیگروید، دستکم به دعوت مشترک همهی انبیا که همان «توحید» است بگروید و برای خدا شریک، پدر، پسر، شکل، شمایل و ... قائل نگردید و ابنای بشر را إله، رب و معبود نخوانیم.
«قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» (آل عمران، 64)
ترجمه: بگو: اى اهل كتاب بياييد به سوى كلمهاى كه يكسان است ميان ما و شما، تا نپرستيم مگر خدا را و چيزى را شريك او قرار ندهيم. و بعضى از ما، بعضى ديگر را به غير از خداوند، پروردگار [خود] نگيرد. و اگر روى گردانيدند پس بگوييد: گواه باشيد به اينكه ما گردن نهادگانيم.
و – بدیهی است که این فرمان و دعوت بدین معنا نیست که هر کاری دلتان خواست بکنید و به هر دینی که دلتان خواست بگروید و از هر رسولی که دلتان خواست تبعیت و اطاعت کنید، چرا که چنان چه بیان شد، آن وقت دین که نزول علم و حکمت الهی برای هدایت بشر است به بازی گرفته میشود. بلکه میفرماید: اگر به اسلام نمیگروید، دست کم به شرکت نگروید و موحد باشید و عمل صالح انجام دهید.
و البته اگر کسی موحد بود و حجت نیز بر او تمام نشده بود و واقعاً یا بیخبر مانده و یا خالصانه تحقیق کرده و به نتیجه نرسیده بود، اما موحد باقی ماند و به خدای یکتا ایمان آورد و برای او پدر، پسر، دختر، شکل، جسم و ... قائل نگردید، به معاد ایمان آورد و به عمل صالح اقدام نمود، نزد خداوند مأجور است.
دین خدا یک امر حقیقی است و لهو و سرگرمی دنیوی نیست و نباید دین را به بازی گرفت. و به طور قطع هر کس به دین خدا نگرود، به دین غیر خدا میگرود.
«الَّذينَ اتَّخَذُوا دينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا وَ ما كانُوا بِآياتِنا يَجْحَدُونَ» (الأعراف، 57)
ترجمه: آن كسان كه دين خود را [مايه] بازى و سرگرمى گرفتند و زندگانى دنيا آنان را فريب داد، پس امروز ما آنان را فراموش مىكنيم چنان كه آنها ديدار اين روزشان را فراموش كردند، و به سبب آنكه آيات ما را انكار مىكردند.
کلمات کلیدی:
اعتقادی