ایکس – شبهه: انسان عاقل در مورد هر چیزی که حتی حدس بزند شاید برای او فایده و یا ضرری داشته باشد تحقیق میکند. رشد انسان نیز منوط به همین تدبر، تفکر، تأمل و تعقل اوست. پس تحقیق در مورد مبدأ و معاد، اول و آخر هستی، و نیز که هستم، چه هستم، در کجا هستم، به کجا میروم و... میباشد. معرفت حقایق عالم هستی، بدیهیترین و ضروریترین موضوع برای عقل و تعقل است.
پس ضرورت تحقیق در این زمینه اختصاصی به اسلام ندارد، بلکه بر هر عقل و قلب سلیمی واجب است که خود را بشناسد و بداند که از کجا آمده و به کجا میرود؟ تا بتواند با شناخت و بصیرت، زندگی کرده و سالم و کامل برود. منتهی حقانیت، هنر، لطافت و بزرگی اسلام به این است که میفرماید «اصول دین تحقیقی» است، یعنی باید تحقیق کنی و بپذیری؛ نه این که با تقلید از این و آن بگویی که خدا، رسول، امام و قیامتی وجود دارد. پیامبر اکرم (ص) حتی از پیرزن عوامی که در سؤال از پرستش پاسخ داد: «خدای یکتا را میپرستم»، سؤال نمود: «از کجا فهمیدی؟»، که مثال چرخ ریسندگی را آورد (حرکت و محرک).
کفار نیز راجع به هر موضوع کوچک و بزرگی، از کهکشانها گرفته تا حتی نقش سگ و چگونگی نگهداری او تحقیقات کلانی دارند، پس غافل از ضرورت تحقیق در مورد انسان و حیات او نمیباشند. کفار نیز بر اساس بدیهیات اولیه، حق و باطل – عقل و جهل – علم و خرافه – نظم و ناظم – علت و معلول – محبت و بغض – عشق به کمال و ... را نیز به خوبی میشناسند.
اندیشمندان ماتریالیسم نیز به رغم انکارهای جدّی، متعصابه و شدیدی [که به رغم ظاهر فلسفی، اغلب هدف سیاسی در توجیه اهداف و عملکرد استکبار را دارند]، به خدا، الوهیت و ربوبیّت او اقرار دارند، اما با صراحت اذعان میکنند که او را کنار میگذاریم! بودریار، اندیشمند پست مدرن معاصر میگوید: «جهان قواعدی دارد و قوانینی، قواعدش متقن و تغییر ناپذیر است، از دسترس ما دور است، ما نمیتوانیم دخالت کنیم، پس کنارش میگذاریم، اما قوانین این بازی را خودمان وضع و نقض میکنیم» (کتاب اغواگر).
اهل کتاب نیز از عقل محروم نشدهاند. خواه از اسلام اسمی شنیده باشند و یا حتی آن را نیز نشنیده باشند، دست کم به مبدأ و معاد (خدا و قیامت) و هم چنین وحی و نبوت که شناخت و اعتقاد دارند. وقتی در کتابشان تورات میخوانند: «خدا تصمیم میگیرد از آسمان به زمین بیاید و قدمی بزند و مدّتی را در محلّی از زمین ساکن شود. (سفر پیدایش، فصل 18، آیه 1 تا 8)» (رجوع شود: 1)؛ یا در کتابشان انجیل(ها) میخوانند: پدر، پسر و روح القدس، هر سه یک چیز و هر سه خدا هستند! «وقتی عیسی مسیح (ع) در رود اردن غسل میکرد، روح القدس (خدا) مثل کبوتری نزول نمود و مقابل او قرار گرفت و صدای خدای پدر از آسمان شنیده شد که فرمود: این است پسر من که از او خوشنودم. (انجیل متی)» یا میخواند: «فيض عيسی مسيح خداوند، محبت خدا و رفاقت روحالقدس، با همه شما باد آمين.» (دوم قرنتيان ١٣: ١٤)» - «پس برويد و همه ملتها را شاگرد من سازيد و آنها را به نام پدر و پسر و روحالقدس تعميد دهيد. (متی ٢٨: ١٩)» - یا میخوانند که حضرت مسیح (ع) در ابتدا کلمه بود و کلمه نیز خود خدا بود و بعد میخواند: «كلمه جسم گرديد و ميان ما ساكن شد. پر از فيض و راستی. و جلال او را ديديم؛ جلالی شايستهی پسر يگانهی پدر. (انجيل يوحنّا، باب 1، آية 14)» و... ؛
باید از عقل، شعور و فطرت خدادادش بهره بجوید و بفهمد که این خرافهها همه «اسرائیلیات» است که به نام مسیحیت و انجیل به او تحمیل و القا شده است.
خداوند متعال و حکیم، پیامبرانش را نبی بیرونی و «عقل» را نبی درونی انسان قرار داد که امکان هدایت و رشد برای همه انسانها فراهم باشد و حجت نیز تمام شده باشد که در پایان سفر نگوید: ما در محیط اسلامی نبودیم و نشنیدیم.
پس از چگونگی اعتقاد به اصول، در اعمال و رفتار نیز حجت بر همگان تمام شده است، چرا که خداوند متعال میفرماید خوبی و بدی را به هر کسی الهام کردیم:
«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (الشمس، 6 و 7)
ترجمه: سوگند به نفس و آن كس كه آن را درست كرد * سپس پليدكارى و پرهيزگارىاش را به آن الهام كرد.
چه کسی است که نداند، قتل، سرقت، زنا، شرب خمر، قمار، دروغگویی، خیانت، استکبار، ظلم و جنایت بد است – با چه کسی این رفتارها صورت بگیرد خوشش میآید؟ چه کسی (به جز ظالمان) بچهکشی و نسلکُشی را برای منافع و مطامع شخصی یا حزبی تأیید میکند؟ اگر مردم جهان و به ویژه امریکاییها برای کشته شدن 22 کودک به دست یک جوان دیوانه متأثر شدند، نمیتوانند مدعی شوند که چون از اسلام فقط نام شنیده بودیم و یا حتی آن را نیز نشنیده بودیم، نفهمیدیم که بچه کشی در فلسطین، غزه، افغانستان، عراق و ... چه ظلم بزرگی به جهان بشریت است؟
در هر حال باید بدانیم که این توجیهات و مفرهای فرضی، همه مال دنیا و در قبال اذهان عمومی (و اغلب برای ایجاد تشکیک و فریب) است و خدایی که خالق همه مخلوقات و رب العالمین است و به درون و برون همه مخلوقاتش احاطه دارد و از سرّ و عَلَن هر کسی با خبر است، راجع به بهشتش گول نمیخورد.
امام حسین علیهالسلام: «به درستی که خداوند دربارهی بهشتش فریب نمیخورد. یعنی کسی نمیتواند به فریب و نیرنگ وارد بهشت گردد؛ و ثوابهایی که نزد اوست به کسی نمیرسد مگر به سبب بندگی و اطاعت او.» (سفینة البحار، ج2، ص 678)
کلمات کلیدی:
اعتقادی