ایکس – شبهه: دین خدا با رونق شرایط اقتصادی، جوی، سیاسی یا ... به اثبات نمیرسد که با رکود آنها نفی گردد. بلکه یک مقوله عقلی و فطری و البته علمی است. اگر غیر از این بود، لازم میآمد که مسلمانان در تحریمهای شدید اقتصادی چون «شعب ابیطالب» که حتی منجر به مرگ یا بهتر بگوییم شهادت بزرگان و عزیزانی چون حضرت خدیجه کبری علیها السلام گردید و یا در دیگر گرفتاریهای چون تحمیل شصت جنگ بزرگ و کوچک طی ده سال بر پیامبر اسلام (ص)، همه از دین برگردند. هیچ پیامبری نیامده است که از ابتدا خود و پیروانش درگیر آزارها، اذیتها و مشقّتها قرار نگرفته و در رفاه بوده باشند.
پس باید خدا، اسلام، قرآن و اهل عصمت (ع) را شناخت و به آن شناسایی ایمان آورد و از آنها تبعیت نمود تا دنیا و آخرت آباد گردد.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام میفرمایند: «دینی که با رجال بیاید، با رجال هم میرود»، یعنی دینی که به خاطر شخص، پول، رفاه، مقام و ... بیاید، به خاطر شخص دیگر، پول بیشتر، رفاه فزونتر و ... میرود.
الف – تفکر به آخرت، در صورتی صحیح و درست انجام میگیرد و نتیجه مثبت میدهد که به دنیا درست فکر شود. دین برای دنیا آمده است و نه آخرت – بلکه نتیجه دینداری در دنیا رسیدن به فلاح در حیات جاوید آخرت است.
در آخرت پردهها کنار رفته و همه [چه اهل بهشت باشند و چه اهل جهنم] به حقایق عالم هستی پی میبرند. پس دین آمده تا انسان قبل از مرگ از جهالت رهایی یابد و بداند از کجا آمده و به کجا میرود و چگونه باید عمل کند که رشد یافته و سالم منتقل شود. برای همین فرمود: «الدنیا مزرعة الاخرة – دنیا مزرعهی آخرت است» یا فرمود: «لا معاش له، لا معاد له – کسی که معیشت درستی نداشته باشد، آخرت مطلوبی نیز نخواهد داشت».
ب – در آخرت شرک و بتپرستی نیست، نفاق، ظلم و جنایت نیز نیست که دین از آنها نهی کند. نماز، روزه، حج و جهاد هم نیست که دین به آنها امر کند. و هم چنین اختیار انتخاب بین «عقل و نفس اماره» نیز وجود ندارد که دین امر به تعقل، تفکر، تدبر، تهذیب نفس و اخلاق بکند و از تبعیت نفس اماره و حیوانیت بدن نهی کند. حکومت، تجارت، جنگ، صلح، امکان سلطه، استعمار، استثمار، ظلم، ضایع نمودن حق یتیم و ... نیز وجود ندارد که دین احکام فردی و اجتماعیاش را بیان دارد. پس دین آمده است تا انسان در دنیا درست زندگی کند، رشد کند و به نتایج سعی خود در زندگی جاوید اخروی برسد.
پس، کسی به فکر آخرت است که به صورتی صحیح به فکر زندگی مادی و معنوی دنیای خود باشد. با هدف قرار دادن آخرت (لقاء الله)، در دنیا رشد کند، اما به آن تعلق و وابستگی نداشته و مظاهر آن را بندگی نکند.
ج – بدیهی است که وقتی یک بحرانی (چه شخصی و چه اجتماعی) پیش میآید، هر کسی [چه حق و چه باطل] میخواهد از آن به نفع خود بهرهبرداری کند. به عنوان مثال به عواقب واقعهی اسفبار کربلا اشاره میشود. بحران اقتصادی و معیشتی به حدّی بود که حتی آب، غذا و امنیت نبود و تهدید جانی نیز به حدی بود که همه را کشتند و زنان و کودکان را به اسارت بردند. تفکر و جریان حق، از این واقعه استفادهی به حق و روشنگر میکند، ظلم و ظالم شناسی و نیز استقامت و ایثار را آموخته و آموزش میدهد و هم چنین اندیشه و جریانات باطل نیز آن را به نفع خود تعریف و تفسیر میکند و مسلمین را تضعیف میکند که اگر بر حق بودید، لابد پیروز میشدید (یعنی همان فلسفه اصالت قدرت که امروزه غرب آن را ترویج می کند). یزید میگوید: «دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟» و حضرت زینب علیها السلام میفرماید: «و ما رأیتُ الاّ جمیلاً».
از بحرانهای اقتصادی یا سیاسی امروزی نیز حق و باطل به سود خود استفاده میکنند. اندیشه سالم و حق از آن برای دشمن شناسی، پیبردن به ضعف برنامهها و مدیریتها، تلاش برای خودکفایی و ... استفاده میکند و اندیشه و جناح باطل نیز آن را ابزاری برای ضد تبلیغ علیه اسلام، مسلمین، استقلال کشور و عزّت ملت مورد سوء استفاده قرار میدهد.
د – دقت شود که «بحران اقتصادی» به دین بر نمیگردد، هر چند که ممکن است ضعف دین شناسی و دینداری ما در حوزه «شناخت، ایمان و عمل» در تشدید آن مؤثر باشد.
مگر سقوط اقتصادی و بحران پولی امریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، یونان، پرتغال، ژاپن و ...، به خاطر گرویدن آنها به دین اسلام و عمل به آموزههای اسلامی بوده است؟! یا آن که به تبعیت از قرآن و التزام به ولایت فقیه یا پذیرش دولت و مجلس ما روی آورده و گردن نهادهاند؟!
پس ساده نباشیم و نگذاریم از سادگی ما علیه خودمان سوء استفاده کنند و بحرانهایمان را تشدید کنند. این یک بحران جهانی و عمومی است که طبعاً اقتصاد کشور ما را نیز متأثر میکند والبته علل دیگری چون «تحریم» و تشدید ورزافزون آن و هم چنین «ضعفهای برنامهریزی مجلس و اجرای دولت» و نیز فرهنگ مصرفی مردم نیز در آن مؤثر است. (1)
کلمات کلیدی:
اعتقادی