۱-نظر اسلام درباره محبت به دیگران چیست؟ 2- آیا محبت مخصوص به اهل عصمت (ع) والدین است؟ 3- آیا میتوان کافر و منافق را نیز دوست داشت. 4- آیا میتوان همه انسانها را دوست داشت و به آنها نیکی کرد؟ آیا میتوان با کافر و منافق ارتباط داشت و ... ؟
ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: در جهانبینی توحیدیِ اسلامی و در آموزههای قرآن و اهل عصمت علیهم السلام، «اساس نظام خلقت، از اول تا به آخر، بر اساس محبت است». محبت زیر ساخت، هدف و انگیزه حرکت میباشد و لا غیر.
"محبت" که از اصلیترین صفات انسانی نیز هست، مبحث بسیار کلیدی و کلانی است که جای دارد کتابها در مورد آن به نگارش درآید، اما در این مجال به صورت اجمال به چند نکته اشاره میگردد.
نکته:
ابتدا دقت داشته باشیم که «حبّ و بغض»، همیشه با هم و مقابل یک دیگر قرار دارند، چنان که نور و ظلمت – حق و باطل – عقل و جهل – علم و نادانی – زیبایی و زشتی و ...، همیشه با هم و مقابل یک دیگر قرار دارند. پس محبت بدون کراهت، یا خوشایندِ بدون ناخوشایند، مفروض نمیباشد. بدیهی است که انسان هر چه را دوست داشته باشد، از ضد آن بدش میآید.
ایمان یعنی حب و بغض:
تمامی انبیای الهی، برای دعوت مردمان به دوری از کفر و شرک و ایمان به الله جلّ جلاله و معاد آمدهاند؛ اما وقتی از امام صادق علیه السلام میپرسند: «عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِيمَانِ» - آیا حبّ و بغض از ایمان است؟ پاسخ میفرمایند: «وَ هَلِ الْإِيمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْضُ» - آیا ایمان به غیر از حبّ و بغض است؟
ریشه ایمان نیز محبت است:
محبت، ریشه، اساس و انگیزه هر گرایشی است، حتی ریشه "ایمان" نیز محبت است، چنان که خداوند متعال در کلام وحی فرمود: خدا محبت به ایمان و متقابلاً بغض به کفر را در دل شما قرار داد و از بندگان خواست که به این مهم "علم و آگاهی" داشته باشند.
«وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ» (الحجرات، 7)
ترجمه: و بدانيد كه رسول خدا در ميان شماست (پس شما بايد گوش به فرمان او باشيد و)، اگر او در بسيارى از كارها از شما اطاعت كند مسلّما در سختى و هلاكت مىافتيد، و لكن خدا ايمان را محبوب شما نمود و آن را در دلهايتان بياراست، و كفر و نافرمانى و گناه را در نظرتان مبغوض كرد (تا از هلاكت نجات يابيد) چنين كسانى هستند كه ره يافتهاند.
انگیزه حرکت محبت است:
در قرآن کریم، برای معرفت شناسی، خدا و معاد شناسی، به دلایل عقلی بسیاری استدلال شده است – به زمین و آسمان و هر چه در آنهاست، به عنوان نشانه [جهت نشانهشناسی] اشاره شده است، اما آنجا که میخواهد دعوت کرده و فرمان حرکت را بدهد، نمیفرماید: هر کس که شناخت بیاید، بلکه میفرماید که «هر کس که من (خدا) را دوست دارد بیاید، و هر کس بیاید نیز پاسخش محبت متقابل است»:
«قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (آلعمران، 31)
ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد، و خداوند آمرزنده مهربان است.»
والاترین لقب، محبت است:
خداوند متعال برای هر یک از انبیا و رسولان خود لقبی قرار داد که از روی تعارفات نبود، بلکه توصیف حقیقت آنها بود. آدم (ع) صفوة الله (برگزیده خدا) لقب داد – نوح (ع) را نبیالله – ابراهیم (ع) خلیل الله – موسی (ع) را کلیم الله – عیسی (ع) را روح الله نامید، اما نوبت به ختم نبوت، حضرت محمد مصطفی که اشرف مخلوقات است میرسد، او را «حبیب الله» مینامد.
تقسیم بندی بندگان، بر اساس محبت است:
نزد خداوند متعال، مؤمن و کافر، عادل و ظالم، متقی و فاسد، مساوی نیستند، پس آنها را دسته بندی میکند؛ اما این دسته بندی نیز بر اساس "محبت" است. از این رو در قرآن کریم تصریح کرده که چه کسانی را دوست دارد «» و چه کسانی را دوست ندارد. مانند:
«إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ – خدا نیکوکاران را دوست دارد» - «إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ – خداوند زیاد توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد» ... و متقابلاً «فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ – به درستی که خداوند کافرها را دوست ندارد» - «وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ – و خداوند ظالمین را دوست ندارد» ... .
دوست داشتن دیگران:
دوست داشتن دیگران، دوست داشتن "بدن و جسم" آنها نیست، بلکه لحاظهای متفاوتی دارد. به عنوان مثال: انسان مؤمن، به لحاظ انسانی، همه انسانها را دوست دارد، چون خدا را دوست دارد و همه بندگان خدا هستند. اما قطعاً به لحاظ اعتقادات و باورها، برخی را دوست دارد و برخی دیگر را دوست ندارد و هم چنین به لحاظ عملکرد، برخی را دوست دارد و برخی دیگر را دوست ندارد؛ و اساساً محال است که کسی بتواند همگان را به تمامی لحاظها دوست داشته باشد و هر کس چنین ادعایی کند، لابد هم دروغ میگوید و هم منافق است. مثل این است که کسی بگوید: من حق و باطل را با هم دوست دارم. عقل و جهل را با هم دوست دارم. تقوا و فسق را با هم دوست دارم – ظالم و مظلوم را با هم دوست دارم و ... . این جمع نقیضین و محال است.
فریب محبت:
دشمن از همین راه محبت وارد میشود و اشخاصی که جاهل، ساده، بیبصیرت، ظاهربین و سطحینگر است را فریب میدهد. از این رو خداوند متعال در کتاب هدایت کنندهی قرآن، مکرر متذکر شده است که «شیطان» - از هر نوع و به هر شکلش – دشمن آشکار شماست. یا میفرماید: فریب دشمنان خدا را که به شما اظهار محبت میکنند را نخورید، شما آنها را دوست دارید، اما آنها شما را دوست ندارند و با شما و تمامی اعتقادات شما دشمن هستند.
نیکی کردن:
نیکی کردن، یک اخلاق و صفت الهی است که باید در انسان تجلی کند، تا انسان رشد کند. رحمت، لطف، کرم، جود، احسان، عفو ... و سایر اسمای کمالیه، همه از مصادیق نیکی کردن است و بدیهی است که انسان باید خودش نیکوکار باشد و البته که انسان نیکوکار، نیکی میکند، چنان که خداوند رحمان، جواد و کریم، رحمت، جود و کرم میکند.
فریب:
دشمن از همین راه نیز برای فریب وارد میشود و القا میکند که الا و لابد، دشمنت را از هر لحاظی دوست داشته باشد و به او نیکی کن. بعد تعریف میکند که نیکی به دشمن، یعنی اگر به سمت راست صورتت سیلی زد، تو سمت چپ را بیاور – اگر مال و اموالت را برد، تو نوامیس را پیشکش کن و اگر آنها را نیز برد، تو جانت را تقدیم کن.
بدیهی است که نام این رفتار، چه در زندگی شخصی و چه اجتماعی و چه کلان و در حد تعاملات بین المللی بین حکومتها، دیگر اخلاق و محبت نیست، بلکه حماقت و بلاهتی است که به استعمار و استثمار و بندگی طواغیت و ظالمین میانجامد.
محب هدفدار:
هیچ محبتی [اعم از درست و غلط]، بی هدف نمیباشد، چرا که اساساً مبحت متوجه محبوب است. پس محبوب هدف است و محبت میل رسیدن، وصال و لقای محبوب میباشد؛ حال خواه محبوب دنیا و متاعش باشد و یا خداوند متعال.
از این رو فرمود که محبت کفار به محبوبی به غیر از خداست، اما مؤمنین که بسیاری از افراد، اموال، روابط یا ... را دوست دارند، غایت محبتشان الله جلّ جلاله میباشد، یعنی او را هدف گرفتهاند و همه چیز را در راستا و طول محبت او دوست دارند.
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ» (البقره، 165)
ترجمه: و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] برمىگزينند، و آنها را چون دوستى خدا، دوست مىدارند ولى كسانى كه ايمان آوردهاند، به خدا محبت بيشترى دارند. كسانى كه [به خود] ستم نمودهاند اگر مىدانستند هنگامى كه عذاب را مشاهده كنند تمام نيرو [ها] از آنِ خداست، و خدا سختكيفر است.
پس حب و بغض باید جهتدار باشد. «حُبّا لله وَ بُغضاً لله»، یعنی نفس در کار نباشد و حکمرانی نکند، بلکه با عقل و بصیرت، برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد.
محبت و روابط:
تردیدی نیست که وقتی اساس و ریشه همه چیز به «حبّ و بغض» بر میگردد، ریشه روابط، چه در سطح اشخاص و ارحام باشد و چه در سطح روابط کاری یا روابط بین دولتها و یا روابط بینالملل، نیز همان «محبت» است.
منتهی معنایش این نیست که انسان با هر شخص یا دولت یا ملتی "رابطه" داشت، حتماً او یا آن را دوست دارد، بلکه گاه ممکن است همان محبت والاتر (أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ)، رابطهای را ایجاب و ضروری نماید.
به عنوان مثال: نه خدا کفار را دوست دارد و نه پیامبر صلوات الله علیه و آله؛ اما هم خدا و هم اولیای خدا، آنها را نیز به عنوان انسان دوست دارند، لذا مرتبط میشوند تا بیدارشان کنند، تحت تعلیم بگیرند، راه را روشن و اتمام حجّت کنند.
انسان، پاره شدن شکم یا عضوی از بدن با چاقو را دوست ندارد، اما ممکن است محبت بالاتری (سلامتی) ایجاب نماید که انسان (بیمار) به پزشک مراجعه کند و یک مبلغ کلانی هم بپردازد تا او با چاقویش شکم او را پاره کند.
پس انسان مؤمن و عاقل، برای کمی چرب و شیرین دنیا که در دست کافر و دشمن خدا و خودش است، دین و دنیا و آخرت خود را نمیفروشد، و به آنها محبت نمیاندازد، اما ممکن است به خاطر وظایف در راستای حب الله، ایجاب کند روابطی حسابشده، کنترل شده و بصیرانه داشته باشد.
محبت، رمز هستی:
با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
تا بیخبر بمیرد در درد خودپرستی
عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی (حافظ)
مرتبط:
از عشق بگویید. چرا پسر و دختر عاشق هم میشوند و چرا دنیای امروز همه عشق و عاشقی است؟ آیا در قرآن و اسلام نیز اشارهای به عشق و محبت شده است؟ (28/مرداد/1391)
سؤال کوتاه و نشانی (لینک) پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی:
محبت از نظر اسلام چگونه است؟ اختصاص به خدا و اولیای او دارد، یا میشود کافر را نیز دوست داشت ...؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/6933.html
- تعداد بازدید : 3047
- 10 آبان 1394
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی