چرا بت پرستان مصونیت مذهبی نداشتند؟ چرا اگر ابراهیم، اجازه داشته بت شکن باشد، ما چنین اجازهای نداریم؟ "ما"، یعنی کسانی که تفکراتی مشابه من دارند، میخواهند تابوهای مذهبی را به چالش بکشند و بتشکنی کنند این کجایش ایراد دارد؟
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): خب اگر میتوانید، شما و همفکرانتان جمع شوید و تمامی قوای خود را به خدمت بگیرید و بروید در مقابل بتشکنیهای ابراهیمی، خدای ابراهیم و موحدین را بکشید. انصافاً خدایی که شکسته شدنی و کشته شدنی باشد را باید شکست و کشت.
از روشها و تاکتیکهای مشرکین این است که از یک سو برای خودشان خیلی حساب باز میکنند و به خود حق جنایت میدهند، و از سوی دیگر بسیار مظلوم نمایی کرده و ادعای اعادهی حقوق مینمایند! و از سوی دیگر برای خود حق کاپیتالسیون قائل هستند!
کدام مصونیت؟!
*- اگر حضرت ابراهیم علیه السلام، بتهای بتپرستان را شکست، با خودشان کاری نداشت و آنها را به عقل، شعور، منطق و فطرت دعوت و دلالت کرد، اما آنها متقابلاً با خدای وی کاری نداشتند، بلکه خودش را به آتش انداختند! کدام مصونیت؟
*- اگر حضرت موسی علیه السلام، علیه فرعون قیام کرد، فقط به او گفت: این قوم بنی اسرائیل را که به اسارت کشیدی آزاد کن و سپس به دعوت خود فرعون آمد و سحر ساحران را باطل کرد؛ اما این فرعون و فرعونیان بودند که ایشان را تحت آزار و شکنجه و تهدید قرار دادند، به گونهای که سالها متواری بود، و سپس ساحران ایمان آورده را به صلیب کشیدند، دست و پایشان را به خلاف قطع کرده و کشتند. قوم مؤمن که داشتند خارج میشدند، آنها بودند که مؤمنین را برای قتل عام تعقیب کردند، و البته خودشان در دریا غرق شدند. کدام مصونیت؟!
*- اگر حضرت عیسی علیه السلام، علیه خرافهگرایی و دروغپردازی مشرکین یهود و بت پرست قیام کرد، نه تنها با خودشان کاری نداشت، بلکه برایشان مرده را زنده میکرد، کور را بینا میکرد و بیماریهای لاعلاجشان را شِفا میداد، تا حکیمان و رمالان، ادعای خدایی نکنند، اما آنها نقشه برای به مصلوب نمودن و قتل خودش کشیدند و مؤمنین را کشتند. کدام مصونیت؟!
*- اگر حضرت محمد مصطفی، صلوات الله علیه و آله، به عنوان خاتم انبیا و رسولان، علیه جهل و کفر و شرک و بتپرستی قیام کرد، ابتدا نه با خودشان کاری داشت و نه با بتهایشان که به دیوار کعبه آویخته بودند، بلکه فقط آنها را دعوت به یکتاپرستی مینمود. اما او را کتک میزدند، شکنجه میکردند، معدود گرویدگان به او را میکشتند، در شعب ابیطالب حصر و تحریم اقتصادی میکردند، به قصد ترورش شرور اقوام نماینده فرستادند و بالاخره مجبور به هجرتش کردند، در آنجا نیز رها نکردند و جنگها علیه او به راه انداختند. کدام مصونیت؟!
*- اگر امیرالمؤمنین علیه السلام، طی 25 سال، با بازگشت مردم به قبیلهگرایی، خرافهگرایی، اسلام تحریف شده و ... مقابله کردند و مردم را به علم و دانش و حکمت دعوت نمودند و طی 4.5 سال حکومت، سعی کردند تا شکاف طبقاتی ایجاد شده توسط مشرکین را کم کنند، در مقابل، فرق سرِ خودش را شکافتند. کدام مصونیت؟!
*- همینطور است نفوذ به خانه امام حسن علیه السلام و پاره پاره کردن جگرش و یا ترور و قتلعام کربلا و جدا کردن سر از بدن سیدالشهداء علیه السلام، به خاطر عدم بیعت با جنایتکار مشرکی چون یزید؛ و همین طور است ترور سایر ائمه علیهم السلام، به خاطر نشر علم، حکمت و اخلاق. کدام مصونیت؟!
امروز نیز همین طور است و مسلمانان جهان، از غرب زمین (بوسنی) گرفته تا شرق زمین (میانمار)، به خاطر اعتقاد به ربوبیت الله جلّ جلاله و نپذیرفتن ربوبیت مشرکین به سرکردگی امریکا و شیطانپرستان ماسونی انگلیس، قتل عام میشوند. کدام مصونیت؟!
ضرورت تفکر؟!
حالا شما با حرص، بغض و کینهای که از حضرت ابراهیم علیه السلام تا کنون را یک جا جمع کردهاید، دنبال مصونیت هستید که خدا و دین خدا را به چالش بکشید و اسمش را میگذارید شکستن تابو و بت؟ خب به چالش بکشید و ببینید که انصافاً شرک و بتپرستی تابویی است که تار و پودش عقل را مدفون و قلب را پوشانده، یا توحید؟!
اما، حالا چرا شما با کمی تعقل و تفکری که ادعایش را دارید، این عمر کوتاه و این استعداد را صرف نمیکنید تا تابوهای شرک و بتپرستی را به چالش بکشید و این چنین متعصبانه و لجوجانه، در پی به چالش کشیدن اعتقادات موحدانه هستید؟! چه چیزی در تفکر موحدانه شما را آزار میدهد و چه چیزی در اعتقادات مشرکانه شما و همفکران شما را جذب کرده است؟! ژست متفکرانه که تفکر نیست، باید واقعاً تفکر نمود.
*- شما و هم فکرانتان، ابتدا کمی فکر کنید که دین یعنی چه؟ توحید یعنی چه؟ شرک یعنی چه؟ بتپرستی یعنی چه؟ تابو کدام است؟ مذهب یعنی چه؟ حیطهی مصونیت کدام است؟ حضرت ابراهیم و یا سایر انبیای الهی علیهم السلام چه کردند؟ شما میخواهید چه کنید و ...؟ خب اگر هیچ کدام را نمیدانید که فقط "جهل، عناد و لجاجِ متعصبانه" باقی میماند و ابتدا باید این بتنفس را بشکنید و این تابوی تعصبات جاهلی را از ذهن و قلب و خیال خود بزدایید.
اگر شما از سویی دین و مذهب را به چالش بکشید، و از سویی دیگر شرک و بتپرستی را نیز به چالش بکشید، نه تنها هیچ ایرادی ندارد، بلکه در اسلام اصول دین تحقیقی است، یعنی حتماً سؤال و چالش و پاسخ دارد، منتهی ابتدا در ذهن و فکر و قلب خودتان.
الف – در هر حال، چه بخواهید، چه نخواهید، ادیان ابراهیمی و ادیان کفار و مشرکین [از بت پرستی جاهلانهی سنّتی گرفته تا بتپرستی مدرن امروزی تحت قالب "ایسم"های من درآوردی]، رویاروی یک دیگر قرار دارند؛ چرا که دعوا بر سر بندگی انسانهاست، که خدا را بنده باشند و یا مدعیان خدایی را؟! اما شما هیچ کدام را نمیشناسید، پس چگونه میتوانید به چالش بکشید؟ بله، لفظ "چالش" شیک ، قشنگ و مجلسی است، مانند لفظ دموکراسی یا روشنفکری؛ اما کار شما و همفکرانتان جنگ است، نه چالش. آن هم جنگ با خدا و بندگان خدا، به منظور به بند و بندگی کشیدن انسانها.
ب – به چالش کشیدن نیز علم میخواهد؛ شما هنوز نمیدانید که با خدا سر جنگ دارید، یا با دین خدا؟ با مذهب سر جنگ دارید، یا با مذهبیها؟ نمیدانید که حتی اندیشهی شما خودش نوعی دین است و راهی که انتخاب کردید، خودش یک نوع مذهب است، بعد سخن از "تفکر من و همفکران من" و "به چالش کشیدن" دارید؟! خب به چالش بکشید، چه کسی جلوی شما را گرفته است؟ مگر در همین متن ارسالی، با احساس مصونیت کامل، چنین نکردهاید؟ پس از چه ناراحت و غضبناک هستید؟!
اگر آن تفکری که میگویید را به کار بیاندازید، گواهی خواهید داد که این عصبیت، بغض و کینه، به خاطر «به چالش کشیدن» نیست، بلکه ناراحتی از این است که چرا هر چه اعتقاد به اسلام و مسلمانان را بیشتر با تهدید، زور، تحریم و کشتار به چالش میکشیم، نه تنها اثر نمیکند و به زانو در نمیآیند، بلکه ایمانشان به الله جلّ جلاله راسختر و کفرشان به بتها و فرعونهای ما شدیدتر میشود؟!
ج – اگر به دور از این بغض گلوگیر، کمی تکفر کنید، خودتان متوجه میشوید که مشکل در مجسمهای نیست که بتپرستان گذشته یا کنونی، در معابد چین، کاخ سفید، قصر واکینگهام و ... چیدهاند و مقابل آنها خم و راست میشوند، بلکه مشکل این است که یک "مجسمه یا طاغوت زنده" را معبود میخوانند و تحت لوای آن، به جان بشریت میافتند! الفاظ شعاری در تئوری، دینشان است و جنایت در عمل، مذهبشان.
پس، دعوا بر سر عبودیت و بندگی انسان است. مشرکین مردم را قتل عام میکنند و هر چه دارند را به یغما میبرند، بعد به چالش کشیدن شما این است که چرا بتپرستان آزادی مذهبی ندارند و حضرت ابراهیم علیه السلام بت شکست؟! پس اگر تفکر دارید، چرا شکستن کمر انسانها توسط مشرکین را به چالش نمیکشید؟!
د – به لحن سؤال خود (که بخشی از آن به صورت خلاصه درج شد) دقت کنید و ببینید که هیچ خبری از "به چالش کشیدن متفکرانه" در آن نیست، بلکه با حرص تمام میگویید: چرا ابراهیم علیه السلام بت شکست، پس من و همفکران من ...؟! خب شما هم بروید خدا را بکشید.
چالش:
از تعصبات کور جاهلی و مشرکانه که خارج شوید، متوجه خواهید شد که رابطه «تفکر و به چالش کشیدن»، از سه راه خارج نخواهد بود:
*- یا ابتدا (لجوجانه و عنودانه و متعصبانه) به چالش میکشید و بعداً تفکر میکنید؛
*- یا در ابتدا و انتها اصلاً تفکر نمیکنید؛
*- و یا انسان عاقل و فکوری هستید، ابتدا تفکر و تعقل میکنید و بعداً جبههای را انتخاب میکنید و جبههی مخالف را به چالش میکشید.
اما اگر ندانید که اصلاً طرفین دعوا، به چه دعوت میکنند؟ چه میگویند؟ چرا مقابل یک دیگر هستند؟ چرا اهداف آنها مغایر و بالتبع منافعشان با هم تضاد و تزاحم دارد و ...، چه چیزی را میخواهید به چالش بکشید؟!
آغاز یک چالش:
با این همه، اگر حرص به چالش کشیدن دارید، چه مانع و ایرادی دارد، از همین جا شروع میکنیم:
یک - الله جلّ جلاله، که آفریدگار عالَم هستی و انسان است، میگوید: "اعتقادات اجباری نیست – لااکراه فی الدین"، البته نه این که یعنی همه رها هستید و هیچ فرقی ندارد که موحد باشید یا مشرک، بلکه یعنی کسی نمیتواند بنده را به زور کافر کند و کسی هم نمیتواند شما را به زور موحد نماید؛ لذا در ادامه میفرماید که هر کس به خدا ایمان بیاورد و به طاغوت کفر ورزد، به عروة الوثقی چنگ زده، یعنی متزلزل و سرنگون نمیگردد و به فلاح میرسد؛ یعنی اختیار و انتخاب با خودتان است. این منطق خدای حق است.
اما خدا، معبود، طاغوت و بت شما میگوید: حتی در اعتقادات نیز آزاد نیستید و اختیاری ندارید، یا به ربوبیت من اذعان میکنید و در اعتقاد و عمل، بندگی مرا میکنید، یا همهی شما را به بند میکشم، دست و پایتان را به خلاف قطع میکنم و میکُشم [این ادعا و تهدید فرعون آن زمان و تمامی فرعونها در اعصار گوناگون بوده و هست].
اگر تاریخ گذشته و حال را بدون عصبیت و عناد مطالعه کنید، میبینید که تمامی موحدین را به خاطر اعتقاد به ربوبیت الله جلّ جلاله، و نپذیرفتن ربوبیت فراعنه، کشته و میکشند.
حال بفرمایید به چالش بکشید.
دو – امام موحدین و همفکران آنها، یعنی حضرت سیدالشهداء علیه السلام فرمود: «اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید»؛ حال اگر میتوانید برای دقایقی حرص و بغض به خدا، دین خدا و مؤمنین را کنار بگذارید و آزاده باشید و آزادانه فکر کنید، ببینید کدام گروه برای خود مصونیت درست کرده و دیگران را قتل عام کرده و میکنند؟!
مسلمانان در ایران، عراق، سوریه، فلسطین و سایر بلاد مصونیت دارند، یا امریکا، انگلیس و صهیونیسم بینالملل و فراماسون شیطانپرست انگلیس، برای خودشان در سایهی ثروت، قدرت، وحشت و ارعاب، مصونیت درست کردهاند و حتی تمامی سازمانهای بینالمللی و بنیادهای مردم نهاد و حتی واژگانی چون: دموکراسی، لیبرالیسم، حقوق بشر و ... را ابزار و دستاویز خود کردهاند؟!
حال به چالش بکشید. هیچ ایراد و اشکالی ندارد.
سه – بتپرستان سنّتی و مدرن (همفکران شما در گذشته و حال) میگویند: چون شما مجسمهای که معبود من بود را شکستی، من خودت را میکشم؛ خب چرا متقابلا نمیروند معبود مرا بکشند و مردمان را میکشند؟!
حال شما به چالش بکشید.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
مصونیت مذهبی - چرا اگر ابراهیم، اجازه داشته بت شکن باشد، ما چنین اجازهای نداریم؟ ما هم میخواهیم دین و مذهب را به چالش بکشیم!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7585.html
- تعداد بازدید : 2034
- 22 اردیبهشت 1395
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: اعتقادی