ایکس – شبهه: «عقل» نعمت خدادای است که اکتسابی نیست تا عدهای از آن برخوردار باشند و عدهی دیگری نباشند (مگر آن که سالم نباشند). عقل انسان از علوم و چارچوبهای متقنی برخوردار است که سبب تمیز و راهنمایی بشر به سوی رشد و کمال میگردد، لذا فرمودند که «عقل نبی درونی است». بدیهی است که «نبی»، خطا نمیکند و خلاف هم نمیکند و موجب هدایت و رشد میشود و نه گمراهی و ضلالت.
عقل و فطرت، در سرشت هر انسانی نهادینه شده است، لذا از بین نمیروند، اما به دلایل متفاوت پوشانده میشوند. درست مثل نورافکنی که روی آن را با دیوار یا پارچه ضخیمی بپوشاند تا نور آن متساعد نگردد و یا آیینهای که با زنگار یا پرده پوشانده شده باشد تا حقایق و واقعیتها را نشان ندهد.
الف - پس، عقول، زیر خروارها خاک جهالت و ضلالت مدفون میگردند [نه این که از بین بروند]، درست مانند گنجی که زیر خروارهای خاک مدفون است و کسی نمیتواند از آن بهره ببرد.
کار انبیای الهی، با ارائه شناختی صحیح از حقایق عالم هستی، خبر دادن از اول و آخر (توحید و معاد)، تعریف درست انسان و جهان، معرفی دوستها و دشمنان ... و خلاصه احکامی که سبب میگردد تا پردههای جهل و حیوانیت کنار رود و در نهایت زعامت و رهبری، خارج کردن گنج عقل دفن شده است. چنان چه امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام در تشریح هدف از بعثت انبیای الهی (ع)، به گرفتن میثاق فطرت و بیرون آوردن عقلهای دفن شده تصریح مینمایند:
«فَبَعَثَ فيهِمْ رُسُلَهُ، وَ وَاتَرَ اِلَيْهِمْ اَنْبِياءَهُ، لِيَسْأْدُوهُمْ ميثاقَ فِطْرَتِهِ، وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ، وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْليغ ِ، وَ يُثيرُوا لَهُمْ دَفائِنَ الْعُقُولِ» (نهج البلاغه، خطبه اول)
ترجمه: ... پس خداوند رسولانش را برانگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند و عقول دفن شده آنان را بیرون آورند (برانگیزانند).
ب – بدیهی است تا بشریت تحت سیطرهی طواغیت داخلی (نفس) و خارجی (قدرتهای مستکبر) قرار دارد، تا سایه جهل و ظلم از سر مردم رخت بر نبسته است، تا امکانات و شرایط و زمینهها برای پردهبرداری از فطرت و بیرون کشیدن عقول مدفون شده مساعد نشده است، «عقل» نمیتواند به آن کمال برسد و یا دست کم کمالات خود را تجلی دهد.
از این رو، هر چند نیل به کمال تدریجی است، اما آن کمال عقلی که در این مورد بیان شده است، نه قبل از ظهور خواهد بود و نه هنگام ظهور و نه حتی مدتی پس از ظهور، بلکه پس از استقرار حکومت عدل جهانی و مساعد شدن زمینهها و بر طرف کردن موانع و در اختیار داشتن امکانات میباشد و حکومت نیز پس از مدتها جنگ و خونریزی به علت مقاومت طواغیت استقرار مییابد.
عقل مردم آنگاه کامل میشود، که خلافت از آن مؤمنین شود و خوف مردم تبدیل به امنیت گردد، همه تسلیم امر الهی شوند، ادعاهای فرعونی ربوبیّت بر بشر بیرنگ گردد و شرک جایگاهی نداشته باشد:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُم فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لَا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَن كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ» (النور، 55)
ترجمه: خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند وعده داده است كه حتماً آنان را در اين سرزمين جانشين [خود] قرار دهد (حکومت و خلافت را از آن آنها گرداند)، همان گونه كه كسانى را كه پيش از آنان بودند جانشين [خود] قرار داد و آن دينى را كه برايشان پسنديده است به سودشان مستقر كند و بيمشان را به ايمنى مبدل گرداند [تا] مرا عبادت كنند و چيزى را با من شريك نگردانند و هر كس پس از آن به كفر گرايد آنانند كه نافرمانند.
کلمات کلیدی:
گوناگون امام مهدی