حال که بشر دچار انحطاط روزافزون و فرورفتن در گرداب (گوییم) خود کرده است و بیشتر ملتها منتظر منجی مطرح در دین خود هستند و باتوجه به این مطلب که در زمینه سازی و مهیا کردن جامعه خود برای ظهور عاجز و حتی درماندهتر از روز قبل هستند، چرا خدا وعده خود را تحقق نمیبخشد و اگر وقتش نرسیده که خود جای اندیشیدن دارد! (تهران)
پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): البته که جای اندیشیدن دارد؛ منتهی "اندیشیدن" نه تخیلات و تصورات و توهمات و نیز "درست اندیشیدن"!
الف – مردمان خدا نشناس که کلاً تعطیلند، اما مردمان خداشناس نیز هنگام مواجه با مشکلات و احساس ضعف در برطرف کردن آنها، دو دستهاند:
دستهی اول، گروه تنبلهای "حاضری خور" هستند که به جای هر اندیشه و عملی، میگویند: «چرا خدا خودش کاری نمیکند – چرا خودش دشمنان را ریشه کن نمیکند – چرا دنیا را برای ما بهشت نمیکند – این چه زحمتی است که به دوش ما انداخته است و ...»! و این حالت حتی سبب کشانده شدن آنها به شرک، نفاق و متهم نمودن خدا و حتی انحرافات عجیب و غریب میگردد، تا جایی که میگویند: «لابد خودش اینگونه خواسته و ما نمیتوانیم خلاف خواست او بخواهیم و انجام دهیم»، مانند: جبریون و ... . تا جایی که اگر به آنها گفته شود که از آن چه خدا به شما داده به نیازمندان نیز کمکی کنید، میگویند: «اگر خدا میخواست، خودش چنین میکرد»!
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» (یس،47)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا به شما روزى داده انفاق كنيد، كسانى كه كافر شدهاند به آنان كه ايمان آوردهاند مىگويند: آيا كسى را بخورانيم كه اگر خدا مىخواست [خودش] وى را مىخورانيد؟! شما جز در گمراهى آشكارى [بيش] نيستيد.
این نوع اعتقاد و نگاه، جدید نیست. قوم بنیاسرائیل نیز پس از دیدن آن همه معجزات و حتی غرق شدن فرعون و نجات خودشان، وقتی فرمان رسید که وارد سرزمین فلسطین شوید، گفتند: «یا موسی! این کار مستلزم درگیری است؛ لذا خودت با خدای خودت برو و اهالی آنجا را بیرون کن، سپس ما وارد میشویم»! خداوند متعال نیز آنان را به خاطر این همه حماقت، بلاهت، تکبر، مفتخوری و تنبلی و البته عدم اطاعت، به چهل سال آوارگی در بیابان معذب نمود!
دسته دوم، مؤمنانی هستند به غیر از تقوا، علم، حکمت و بصیرت، اهل "عمل" نیز هستند «الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ».
این گروه، هیچ گاه در مقابل مشکلات و دشمنان، اگر چه بسیار باشند و پنجهی سلطه و ظلم را در سرتاسر جهان بر جان بشریت فرو کرده باشند، هرگز نمیگویند: «خداوندا! تو هم خودت قادر مطلقی و هم یک منجی و امام زمان داری، پس خودت ریشهی آنها را بکن و ما را غالب کن»!
این گروه، با خداوند متعال، ارتباط تنگاتنگ دارند و به کلام وحی دقت دارند که فرمود:
«قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِينَ» (التوبة، 14)
ترجمه: با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات میکند؛ و آنان را رسوا میسازد؛ و سینه گروهی از مؤمنان را شفا میبخشد (و بر قلب آنها مرهم مینهد).
تصورات و تخیلات نادرست:
گروهی از مؤمنان، مسلمانان، شیعیان منتظر ظهور، یا حتی مسیحیانی که منتظر حضرت مسیح علیه السلام هستند، در مورد "ظهور منجی و نجات بشریت"، فقط آخر کار را میبرند و آن هم با تخیلات و تصوراتی نادرست!
آنها گمان میکنند که وقتی منجی ظهور نمود، ابتدا یک نگاه از بالا به پایین میاندازد و ناگهان تمامی دشمنان خدا و بشریت، یا ایمان میآورند و یا چون مجسمه خشک میشوند و میمیرند! سپس نیم نگاهی به یک نیمکره میاندازند و آنجا آباد میشود و نیم نگاهی به نیمکرهی دیگر میاندازند و آنجا آباد میشود و خلاصه ظرف کمتر از یک روز یا حتی یک نصف روز، دنیا برای اهلش بهشت میشود! صبحها دور حضرتش جمع شده و صبحانه میخورند، و شبها به امامت ایشان نماز جماعت میخوانند و ...! لذا جنبهی قویتر دعای آنها برای ظهور نیز از همین منظر و برای این آمال شخصی و خیالی خودشان میباشد.
علم، حکمت و بصیرت:
اما، اهل ایمانی که دارای علم، حکمت و بصیرت هستند، میدانند که اینها همه تخیلات و تصورات نادرست میباشد و اصلاً قرار نیست چنین شود و اگر قرار بر این بود، خداوند متعال توسط انبیا و رسولانش، یا سایر امامان علیهم السلام چنین مینمود. مگر امیرالمؤمنین، امام حسن، امام حسین و فاطمه زهراء علیهم السلام چنین ولایت و نیمنگاهی نداشتند!
صالح و مصلح:
تا کسی خودش [اگر چه کم]، اهل دانش و علم نباشد، ساحت علم و ارزش عالِم و دانشمند را درک نمیکند – تا در کسی در خودش جود، کرم و رحمت نباشد، مشمول جود، کرم و رحمت مضاعف الهی نمیگردد، و صد البته که تا کسی خودش "صالح، مصلح و منجی" نباشد، صالح، مصلح و منجی الهی و جهانی را نمیشناسد و اساساً درکی از "اصلاح" نخواهد داشت، چنان که در قرآن کریم فرمود که کفار و مفسدان (تباه کنندگان)، همگی خودشان را مصلحان جهانی میدانند!
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (البقره، 11)
ترجمه: و چون به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد مىگويند ما خود اصلاحگرانيم!
بنابراین، هدف از ارسال انبیای الهی با وحی، انتصاب اوصیای آنان، وجود اولیای الهی، آمران به معروف، ناهیان از منکر، خیر خواهان امت و ...، همه برای این است که "انسان و جامعه"، طبق برنامه الهی، در "اصلاح، رشد و کمال خود و جامعه" بکوشند، تا خداوند اصلاحشان کند، نه این که کاری نکنند و بگویند: «چرا خودش اصلاح نمیکند»؟!
آنجا که غیبت و ظهور یکی میشوند:
آنگاه که ظهور واقع میشود، چه اتفاقی میافتد؟
مانند بعثت انبیا و آمدن ائمهی اطهار علیهم السلام، مردی از خاندان نبوت میآید و خطاب به مردم میفرماید: «ای مردم، منم آن مصلح و منجی الهی». ولی آیا همه میپذیرند؟! خیر؛ بلکه یک عده که شناخت کاملتر و ایمان راسختری دارند، درجا میپذیرند و به دور او جمع میشوند – یک عده که کمتر میشناسند، از او دلیل و شاهد میخواهند – یک عدهی دیگر اصلاً بیتوجه هستند – یک عدهی دیگری، نمیشناسند و دشمنی میکنند – و یک عدهی دیگری، میشناسند و خوب هم میشناسند، و به همین دلیل دشمنی میکنند، حتی جنگها و خونریزیها به راه میاندازند. چنان که در قرآن کریم فرمود: یک عده از این اهل کتاب، رسول الله صلوات الله علیه و آله را چون پسران خود، خوب میشناختند!
بنابراین، برای اهل ایمان، تقوا، مجاهدت، صالح، مصلح و مشتاقان به "سبقت = السابقون"، غیبت و ظهور از این منظر، هیچ فرقی با هم ندارند.
شخصی به امام صادق علیه السلام عرض نمود: «خیلی دوست داشتم بدانم که اگر در زمان ایشان میبودم، چگونه میبودم»؟ حضرت پاسخ دادند: «همانگونه که هم اکنون هستی»!
شاید او عمق این پاسخ را نفهمیده باشد، چرا که در مقابل امام زمانش ایستاده و میپرسد: «دوست دارم بدانم اگر در زمان آن یکی امام بودم، چگونه میبودم»؟!
آنگاه که ظهور اتفاق میافتد، حضرت به جهانیان چه میفرمایند؟!
میفرمایند: ای مردم، شرک نورزید، به توحید و معاد ایمان بیاورید - به اسلام بگروید - قرآن بخوانید و در آیاتش تأمل و تفکر کنید - من امام زمان شما هستم، پس از من تبعیت کنید – نه تنها بندگی طواغیت و فراعنهی زمان را نکنید، بلکه بتشکنی کنید – علیه ظلم و فساد بپا خیزید و ... .
خب، اکنون نیز همین فرامین جاری است و جلوی کسی را نگرفتهاند که چنین باشد و چنین نماید. لذا فرمود: «همانگونه خواهی بود که هم اکنون هستی»!
پس، برای چنین مؤمن و منتظری، هم اکنون نیز مسیر ظهور و گامی از گامهای ظهور میباشد.
طالب و مطلوب:
قطعاً امام زمان، حضرت مهدی علیه السلام، برای شیعیان تهران، قم، مشهد، نجف، کربلا و ... قیام نمیکنند، بلکه برای رویارویی با کفر، ظلم و جنایت، اسقاط نظام سلطه و نجات بشریت در سرتاسر جهان قیام مینمایند. ظهور ایشان، ظهور کامل نور الهی برای جهانیان است و قرار است که تمامی وعدهای الهی، نسبت به یک جامعهی الهی، در زمین پیاده شود.
بنابراین، باید منتظران چنین قیامی باشند و در سرتاسر جهان باشند، تا محقق گردد. البته منظور این نیست که همگان باید ایشان را بشناسند، مسلمان و شیعه شوند و منتظر ظهور حضرت حجت بن الحسن علیه السلام گردند، بلکه باید منتظر منجی الهی باشند، بنابراین باید امیدشان از طاغوتها و "ایسم"ها و نمایشهای کفار، قطع شده باشد و از خداوند متعال نجات بطلبند.
هنوز در داخل همین جمهوری اسلامی ایران، و حتی میان مسئولان در ردههای گوناگون، هستند کسانی که امریکا و انگلیس را "منجی" میدانند، و حتی بسیاری از مردم مسلمان در ایران و سرتاسر جهان، هنوز نه تنها "ولایتشناس و ولایت پذیر" نشدهاند، بلکه دم از "جدایی دین از سیاست" میزنند! آن وقت ما میگوییم: «چرا خد امام زمانش را نمیفرستد»؟! فرمود: تا خودتان نخواهید، هیچ اتفاقی نمیافتد! «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ - خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند / الرّعد، 11»
مرتبط:
فهرست و لینک تمامی پرسشها و پاسخهای مربوط به "مهدویت"، در این پایگاه.
پرسش:
حال که بشر در گرداب (گوییم خود کرده) فرو رفته و همگان در عین انتظار منجی، در فراهم نمودن زمینه ناتوانند، چرا خدا منجیاش را نمیفرستد؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/9667.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 1062
- 11 اسفند 1397
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: گوناگون امام مهدی