پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): لازم است ابتدا کمی در عرصهی "نَفس"، انسان شناسی نماییم و همانطور که میشناسیم چرا انسان گرسنه و سیر میشود، بدانیم که چرا میل به گناه پیدا میکند؟!
گناه، "اعتیاد" ندارد، بلکه "عادت" میآورد و البته هم ترک اعتیاد سخت است و هم ترک عادت! اعتیاد مربوط به جسم است و "گناه" یا عادت به گناه، مربوط به روح و اخلاق آدمی میباشد.
خداوند متعال در قرآن کریم تصریح نمود که انسان را بر اساس اندازهها و قوانین عالمانه و حیکمانه آفرید و سپس بد و خوب هر کس را به خودش الهام نمود (مینماید):
«وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (الشمس، 7 و 8)
ترجمه: و قسم به جان آدمی و آن کس که آن را (آفریده و) منظّم ساخته * پس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.
از اینرو، شاید کسی نداند که ارزش نماز اول وقت و آثارش چیست و یا احکام گوناگون و حکمتهایشان را نداند، اما همه میدانند که در هر امری و هر کاری، حکم آن عقلی که به نور علم میبیند، خوب و خیر است – همه میدانند که راستی و درستی و صدق و وفای به عهد خوب است – دروغ و توطئه و خیانت و جنای بد است – تعرض به حقوق دیگران، ظلم است...، و هر کسی نیز در هر کاری، به عنوان مصداق تشخیص میدهد که این عزم یا کارش، در کدام دسته جای دارد.
پس، خداوند متعال، همگان را از نعمت حجت درونی که همان عقل است بهرهمند نموده و به همگان، قلب (فطرت)، وجدان، اختیار، اراده و البته وحی و مربیان وحی داده است.
●- بنابراین، علت کلّی هر گناهی [به ویژه وقتی انسان میداند که خطا و گناه است]، فقط و فقط "غفلت" است. غفلت از خود، غفلت از خدا، غفلت از معاد، غفلت از عاقبت و غفلت از آثار سوء گناه، برای لذت یا حتی فایدهای ظاهری و مقطعی.
نقش محبت:
●- آنگاه که "توجه" صرفاً به حیات دنیوی معطوف شد، آدمی فقط خودش و نیازها و لذتهای مادی و جسمانی خودش را میبیند؛ پس آن چه پاسخ نیازهای مادیاش را میدهد، دوست میدارد، همچون دوست داشتن خدا؛ و بدیهی است که آدمی هر چقدر هم علم و معرفت داشته باشد، در نهایت به سوی "محبوبش" میرود. حال خواه محبوبش خدا و لقاء الله باشد، و یا دنیا، متاع و مظاهر دنیا. لذا اهل عصمت، به بیانها گوناگون متذکر شدهاند که «حُبُّ الدنیا رَأس کُلِّ خَطیئَةٍ – محبت دنیا، ریشه و سرآمد تمامی خطاها (گناهان) است».
●●●- نفس آدمی:
آدمی نفسهای گوناگونی دارد، حتی به جان آدمی، شخصیت و هویت آدمی نیز "نفس" گفته میشود، چنان که به جمعیت نیز "نفوس" گفته میشود؛ اما موضوع ما راجع به آن "نفسی" است که محرک گناه میشود.
نفس حیوانی
عقل و قلب ما، مادی نیست؛ اما جسم ما مادی است، مانند سایر حیوانات. بنابراین، از یک سو باید "نفس حیوانی" داشته باشیم که مسبب و محرک میل ما به "خوردن، خوابیدن، مسکن، شهوت جنسی، تولید مثل، تعیین و دفاع از حریم، نگهداری فرزندان و ..." گردد و از سویی دیگر، چون بشر حیات اجتماعی دارد، ارتباطات و تعاملات دارد، خرید و فروش و داد و ستد دارد، هم چنین عقل ابزاری دارد و با علوم طبیعی برای رفع نیازهایش سببسازی و ابزار سازی میکند و ...؛س باید امیال دیگری چون میل به ثروت، قدرت، کثرت و ... نیز داشته باشد. لذا فرمود: «این امیال برای انسان زینت داده شده است، چرا که متاع زندگی دنیاست؛ ولی آدمی نباید به اینها وابستگی پیدا کند»:
«زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» (آل عمران، 14)
ترجمه: محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای [مرکبهای] ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم زینت داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها سرمایهی زندگی مادی است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.
نفس لوامه، مسوله و اماره:
واژهی "نفس اماره" را همگان شنیدهاند، اما نفس ابتدا هیچ "امری" نمیکند و اصلاً قدرتش را ندارد که به آدمی "امر" کند! چرا آدمی "عقل، شعور، اختیار، اراده و قدرت انتخاب" دارد و میتواند از نفس حیوانی خودش، استفادهی ابزاری بنماید.
پس، در این مرحله، نفس حیوانی، فقط امیال و نیازها را فریاد میزند؛ درست مانند چهارپایان و پرندگان، که برای یافتن غذا و یا جفت، آنقدر تحرک و سر و صداهای عجیب دارند!
لوامه – حال اگر کسی در لحظهای دچار غفلت شد و مرتکب گناهی گردید، بخش "لوامه"ی این کارگاه عظیمِ نفس، به کار میافتد و او را تقبیح و نکوهش میکند که چرا به عقل خود افسار زدی و لگام را به دست نفس حیوانیّت دادی؟! در این حالت، مرتکب گناه و خطا، احساس پشیمانی میکند، توبه و یا عزم استغفار و توبه مینماید. اما اگر این "نفس لوامه" مرتب سرکوب شود و به هشدارهایش توجه نگردد و ترتیب اثر داده نشود، از کار میافتد و دیگر نکوهش نمیکند. و البته باید متذکر گردید که گاه شیطان از راه همین "نفس لوامه" وارد شده و سوء استفاده میکند! مثل آن که پشیمانی را به این صورت جلوه دهد که او از رحمت و مغفرت الهی ناامید گردد!
مسوله – کار نفس مسوله این است که زشت را زیبا، بد را خوب، تلخ را شیرین و باطل را حق جلوه میدهد؛ درست مانند کارخانهای که روی موادی تلخ و مضرّ، یک کپسول زیبا، خوشرنگ و خوشمزه میکشد! لذا بیشتر گناهکاران، اولاً گمان میکنند که کار خوبی انجام میدهند و ثانیاً به خود حق میدهند که مرتکب چنین گناهانی گردند!
حضرت یعقوب علیه السلام، در باره انداختن یوسف علیه السلام به چاه، به پسرانش گفت: «بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا – [این حرفها نیست] بلكه نفس مسولهی شما، امرى [نادرست] را براى شما آراسته است / یوسف علیه السلام، 83».
اماره – وقتی آدمی عقلش را افسار زد و لگامش را به نفس حیوانی سپرد، چشمش را به روی علم و آگاهی بست و بصیرتش را کور کرد، گوش خود را از شنیدن "حق" بست و کَر کرد؛ و محبت متاع و لذایذ اندک و زودگذر را جایگزین "محبت خداوند سبحان" نمود؛ آن وقت "نفس حیوانی" دیگر اعلام میل و نیاز نمیکند، بلکه چون یک سلطان "امر" مینماید و آدمِ گرفتار و بردگی کشانده شده نیز بندهوار، اطاعت میکند؛ در این مرحله، إله او، همان "نفس حیوانی" اوست که بدان وابسته شده و بندگیاش را مینماید.
«أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ» (الجاثیه، 23)
ترجمه: یا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهی (بر اینکه شایسته هدایت نیست، چرا که خودش نمیخواهد) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پردهای افکنده است؟! با این حال چه کسی میتواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکّر نمیشوید؟!
راه کارها:
راهکارها برای عادت نکردن به گناه، زنده و فعال نگاه داشن "نفس لوامه" و کنترل نفس حیوانی و در یک جمله «رعایت تقوای الهی» بسیار است، از جمله:
●- "معرفت نفس"، که انسان خودش، راهش و هدفش را خوب بشناسد – نیازهای مادی و معنوی [روحی و جسمی] خود را بشناسد – راه برآوردن درست نیازها را با رعایت احکام الهی، درست بپیماید، خودش را به گناه عادت ندهد، و اگر مرتکب خطا و گناهی شد، سریعاً و بدون هیچ بهانه و توجیهی، استغفار (طلب مغفرت) و توبه (بازگشت از گناه به سوی او) نماید.
●- "معرفت الله و ایمان به خدا"، تا کسی خدا را [به حد خود] درست نشناسد، نمیتواند به او "ایمان" بیاورد.
ایمان، یعنی «خود را در پناه کسی یا چیزی در امنیت دیدن»؛ حال خواه خداوند متعال باشد، خواه متاع دنیا. پس، کسی که خود را در پناه خالق، ربّ و مالک غنی، رحمان و رحیمش در امنیت ببیند، گناه نمیکند، و اگر گناهی کند، سریعاً استغفار و توبه مینماید.
●- "باور و نگاه به معاد"، جهانبینی توحیدی، اسلامی و معادگرایانه، سبب نگاه عاقلانه و حکیمانه به زندگی (حیات) و امتدادش میگردد، پس بالتبع سبب بازدارندگی از خطا و گناه میشود. کسی که میخواهد با رشد و کمال، به او "مقرب" گردد، هرگز خودزنی نمیکند!
●- "یاد مرگ"، آن که معتقد و مؤمن به توحید و معاد باشد، میداند که این دنیا پُل عبور است، بنابراین فرد به صورت جدی، عاقلانه، بصیرانه و مؤمنانه، به مرگ و انتقال میاندیشد، یاد مرگ را فراموش نمیکند، پس گناه نمیکند و اگر احیاناً مرتکب شد، سریع استغفار و توبه مینماید.
●- "رعایت احکام"، احکام برای نمایش و یا ورزش نیست، آداب و رسوم نیز نمیباشد، بلکه سراسر "حکمت" است، بنابراین، رعایت احکام در هر امری، سبب حرکت در صراط مستقیم میگردد و اگر کسی قدمی کج گذاشت، سریع باز میگردد.
●- ...
کلیپ، امام خمینی (ره)، «حُبُّ الدنیا رَأس کُلِّ خَطیئَةٍ»
مشارکت و هم افزایی - خلاصهی پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی .
پرسش:
چرا وقتی قُبح گناه، با تکرارش میریزد، دیگر گناهکار مثل گذشته ناراحت نمیشود و برایش عادی میشود؟! آیا نوعی اعتیاد است؟! راه چاره چیست؟
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10025.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
گوناگون